راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

۵۰۰ کلمه تا ۵۰۰ درصد / چگونه پول‌دار شویم، بخش ۲

کسانی در بورس برنده هستند که نوآوری را می‌شناسند

در روز منفی بورس این یادداشت را می‌نویسم. سبد من آسیب زیادی ندیده اما هیچ تضمینی برای آینده وجود ندارد که چه خواهد شد. قبل از این که ادامه یادداشت را بنویسم بگذارید یک نکته کوچک بگویم. در یک بازار صعودی یک میمون اگر از بین نمادهای بورسی موجود در روزنامه‌ها چند نماد را انتخاب کند سبد او به همان خوبی سبد یک کارشناس خبره بورس و حتی بهتر خواهد بود. در یک بازار صعودی حتی میمون‌ها هم سبدهایی با بازدهی بالا می‌چینند؛ به خاطر همین است که بسیاری سوار شدن بر روند را با تخصص اشتباه می‌گیرند. برای موفقیت در بورس و سرمایه‌گذاری و پول‌دار شدن شما به نوآوری نیاز دارید و مقداری شانس!

این روزها همه خودشان را اهل نوآوری می‌دانند. بعد از این که قصه استارت‌آپ‌‌ها در ایران شروع شد داستان نوآوری در ایران هم رمان حجیم عجیبی شد. قبلا هم گفتم که من در زندگی‌ام یک عالم انتخاب اشتباه داشتم و یک انتخاب درست. انتخاب درست من ورود به بورس در زمان مناسب بود و به خاطر این انتخاب درست خیلی از انتخاب‌های اشتباه را انجام ندادم؛ قبلا گفتم که چطور در بازارهای مختلف دور زدم و آخر سر در بورس ماندگار شدم.

من هم بعد از دانشگاه می‌توانستم راه بیفتم در این استارت‌آپ‌ها و عکس‌های قشنگ بگیرم؛ ولی شانس آوردم و رفتم دنبال بورس و سرم با پول و سرمایه واقعی گرم شد نه استارت‌آپ‌بازی!

خب درباره سومین راه پول‌دار شدن حرف بزنیم: نوآوری! نوآوری اسمش روی خودش است؛ اگر شما یک نقشه گنج دارید و همه هم یک نقشه مثل شما دارند این چیزی که دست شماست دیگر اسمش نقشه گنج نیست. نقشه گنج یکی است؛ مخصوص هر کس. این مفهوم نوآوری است؛ نقشه گنج شما کجاست؟

مثلا این روزها که یک عالم آدم هم‌زمان برای پول‌دار شدن آمدند توی بورس، اگر قرار باشد همه با هم پول‌دار شوند این شدنی نیست. هیچ وقت هیچ طرحی وجود نداشته که همه با هم هم‌زمان پول‌دار شوند. موضوع ساده‌ای است ولی همه ما فکر می‌کنیم خیلی زرنگیم و در نوآوری از بقیه جلوتریم و کسی به اندازه ما نمی‌فهمد. اگر نقشه گنج ما این است که همین طوری چند سهم انتخاب کنیم بدون این که دقیقا بدانیم چرا و منتظر بمانیم که پول‌دار شویم بدانیم که یک جای کار را داریم اشتباه می‌زنیم.

توی بورس یک اتفاق جالبی برای خیلی‌ها در همان روزهای اول ورود می‌افتد. خیلی‌ها ممکن است در شروع سودهای خوبی ببرند و بعد که مثلا در یک ماه ۵۰ درصد سود کردند تصور می‌کنند چیزی بیشتر از بقیه می‌دانند و می‌روند که سقف ۵۰۰ درصد را هم بزنند و قبول نمی‌کنند که بازدهی ۵۰ درصد شانسی برای آنها اتفاق افتاده است؛ همه ما خودمان را بالاتر از میمون می‌دانیم.

این جور وقت‌ها اعتماد به نفس آدم‌های تازه‌وارد انقدر بالا می‌رود که حتی از قدیمی‌های بورس هم بیشتر می‌شود. معمولا بعد از مدتی که یک اصلاح قیمت جدی در بورس اتفاق می‌افتد کاخ رویاهای این گروه نابود می‌شود و این دوستان با مخ می‌خورند زمین و خیلی‌هایشان هم با فحش از بورس خداحافظی می‌کنند. در این سال‌ها کم ندیدم کسانی را که وقت نگذاشتند برای آموزش خودشان و بعد که بخش زیادی از پول و سرمایه‌شان را از دست دادند به بورس لعنت فرستادند و رفتند.

معمولا عده کمی هم هستند که بعد از اصلاح قیمت‌های جدی در بورس باقی می‌مانند و می‌فهمند که اشتباه کردند و شروع می‌کنند به کار کردن و مطالعه و یاد گرفتن و تمرین کردن؛ به مرور اعتماد به نفس این گروه بیشتر می‌شود؛ ولی هیچ وقت به اندازه روزهای اول برنمی‌گردد.

روزهای اول بازی با پول انقدر جهل افراد زیاد است که هیچ چیز جز بازدهی ۵۰۰ درصدی را نمی‌بینند و بعد که دانش‌شان بیشتر می‌شود می‌فهمند خیلی چیزها هست که نمی‌دانند. حتی وقتی یاد می‌گیرند هم می‌فهمند که هیچ مدلی برای تحلیل بورس کامل نیست و بیشتر از چیزهایی که می‌دانند چیزهایی وجود دارد که نمی‌دانند و اتفاقا آن چیزها مهم‌تر است.

مثلا کدام یکی از ما کرونا را پیش‌بینی کرده بود و چیزی درباره‌اش می‌دانست؟ ۳ ماه پیش ما از خیلی چیزها می‌ترسیدیم الا کرونا. دقیقا از چیزی که نمی‌ترسیدیم سرمان آمد! درباره نوآوری در بورس باید بیشتر حرف بزنیم. فعلا فردا می‌خواهم درباره تورم و توهم حرف بزنم و بعد به مرور قصه نوآوری را باز می‌کنم.

راستی ممکن است از من بخواهید که درباره این روزهای بورس شما تحلیل بدهم. کانال‌های خوبی وجود دارند که روزانه تحلیل می‌دهند و شما می‌توانید آنها را دنبال کنید؛ مثلا کانال بتا سهم را پیشنهاد می‌کنم دنبال کنید. من می‌خواهم تلاش کنم که یک مدل ذهنی برای درک بورس و سرمایه‌گذاری با کمک شما بسازم. به هیچ وجه ادعا نمی‌کنم همه چیز را می‌دانم؛ می‌دانم که چیزهای زیادی هست که نمی‌دانم. موفقیت‌هایی در این سال‌های بورس داشتم که قطعا بخش زیادی از آن مربوط به شانس است ولی فکر می‌کنم چیزهایی هم می‌دانم که شاید به کار بقیه بیاید. اگر دوست داشتید درباره چیزهایی که می‌گویم نظر بدهید. فعلا تا فردا.

2 دیدگاه
  1. ahmadh75 می‌گوید

    باید قبول کنید بخش خیلی خیلی زیادی از موفقیت شما شانسی بوده، احتمالا قبل از وارد شدن به بورس سرمایه زیادی داشتید و دنبال شیوه ای برای افزایش ارزش پولتون میگشتین ( فقط فرقتون این بوده که مثل بقیه بچه پولدارا دنبال ولرخرجی نبودید ) و بعد بازار خودش راه رو بهتون نشون داده، شرط میبندم از تکنیکال پیشرفته هم چیزی نمیدونید و صرفا با نگهداری بلندمدت سهام ( بنیادی ) به سود های کلان رسیدید، در صورتی که همه تریدرهایی که سالهاست میشناسم، در این مدت سه چهار سال، بارها احساس خطر کردن و خارج شدن و تنها اونایی باقی موندن که ریسک های مختلف رو نایده گرفتن ( امثال شما ).

  2. محمد می‌گوید

    سلام. ممنون از نوشته‌تون.
    میشه یک منبع ساده و کاربردی برای شروع کار در بورس به بنده معرفی کنید؟
    ممنون

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.