پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
محمد یونس، بانک گرامین و تجربه کارآفرینی اجتماعی / بانک گرامین 6.38 میلیارد دلار به 7.4 میلیون وامگیرنده پرداخت کرد
ژوئیه 2007 ، بانک گرامین 6.38 میلیارد دلار به 7.4 میلیون وامگیرنده پرداخت کرده بود. برای اطمینان از بازپرداخت، این بانک از سیستم «گروههای همبستگی» استفاده میکند. این گروههای غیررسمی کوچک، همراه یکدیگر درخواست وام میدهند و هر کدام از اعضا در نقش ضامن بازپرداخت وام اعضای دیگر عمل میکنند و بدین ترتیب، از تلاش یکدیگر برای پیشرفت اقتصادی و رهایی از فقر پشتیبانی میکنند.
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰ / محمد یونس، کارآفرین اجتماعی، بانکدار، اقتصاددان و فعال مدنی بنگلادشی است که به خاطر تاسیس بانک گرامین و کارهای ابتکاری در اعتباردهی و سرمایهگذاری خرد موفق به دریافت جایزه نوبل شد. این وامها به کارآفرینان فقیری تعلق گرفت که همواره از وامهای بانکهای سنتی محروم بودند.
در سال 2006، محمد یونس و بانک گرامین بهصورت مشترک، جایزه صلح نوبل را برای «تلاشهایشان در زمینه بسط و گسترش توسعه اقتصادی و اجتماعی اقشار فقیر از رهگذر اعتبارات خرد» دریافت کردند. کمیته نوبل نروژ اعلام کرد که «صلح پایدار دستیافتنی نیست، مگر آنکه قاطبه مردم یک جامعه راهی برای خلاصی از فقر بیابند» و «در میان فرهنگها و تمدنها، یونس و بانک گرامین نشان دادهاند که حتی فقیرترین فقرا هم میتوانند برای پیشرفت خودشان تلاش کنند».
محمد یونس علاوه بر جایزه نوبل، افتخارات و جوایز ملی و بینالمللی متعدد دیگری نیز دریافت کرده است؛ نشان افتخار آزادی ریاستجمهوری (2009)؛ نشان طلایی کنگره ایالات متحده (2010)؛ انتخاب او از طرف مدرسه بازرگانی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا بهعنوان یکی از 25 شخصیت تاثیرگذار بر کسبوکارها در جهان در 25 سال گذشته؛ مجله تایم در سال 2006 او را بهعنوان یکی از 12 رهبر برتر کسبوکارها در جهان انتخاب کرد؛ در سال 2008، او در نظرسنجی آنلاین مجله پراسپکت و فارن پالیسی برای انتخاب یکصد متفکر برتر جهان، در جایگاه دوم قرار گرفت.
در فوریه 2011، محمد یونس به همراه ساسکیا برایستن، سوفی آیسنمن و هانس رایتس بنیاد «کسبوکارهای اجتماعی ـ ابتکار عملهای جهانی یونس» را تاسیس کردند. این بنیاد، کسبوکارهای اجتماعی را با هدف حل معضلات اجتماعی در سراسر جهان، ایجاد و توسعه میدهد.
به علاوه، این بنیاد بهعنوان بازوی اجرایی بینالمللی برای «تحقق و کاربست چشماندازهای یونس در قبال سرمایه انسانی جدید»، تسهیلات رشد کسبوکارهای نوپا را برای کسبوکارهای اجتماعی در کشورهای در حال توسعه مدیریت میکند و برای شرکتها، دولتها، بنیادها و سازمانهای غیردولتی خدمات مشاورهای تهیه و تدارک میبیند.
در سال 2012، محمد یونس به ریاست دانشگاه گلاسکو کالدونیان رسید و تا سال 2018 این سمت را در اختیار داشت. او پیش از این، استاد اقتصاد دانشگاه چیتاگونگ بود. یونس همچنین عضو هیاتمدیره بنیاد سازمان ملل بود؛ خیریه عمومی که در سال 1998 توسط «تد ترنر» با بودجه یک میلیارد دلاری و برای حمایت از کارهای عامالمنفعه سازمان ملل تاسیس شد.
محمد یونس، موسس و عضو هیاتمدیره بانک گرامین و بنیاد گرامین نیز هست. در مارس 2011، دولت بنگلادش، محمد یونس را به استناد تخلفات قانونی و کهولت سن، از این سمتها برکنار کرد.
زندگی و زمانه یونس
محمد یونس، سومین فرزند یک خانواده 9نفره مسلمان بنگالی، روز 28 ژوئن 1940 و در زمان حاکمیت استعماری بریتانیا بر شبهقاره هند در روستای «باتوا» که در مجاورت جاده «کاپتایی» در شهر «هاتهازاری» استان «چیتاگونگ» قرار داشت، به دنیا آمد. پدرش، «هازی دولا میا شوداگار»، جواهرفروش و مادرش، «سوفیا خاتون»، زنی خانهدار بود.
در سال 1944، همراه خانواده به چیتاگونگ مهاجرت کرد و در این شهر وارد مدرسه «لاماباز» شد. در سال 1949، مادرش به امراض روانی مبتلا شد و دیگر توان اداره خانه و بزرگکردن فرزندانش را نداشت. یونس، در امتحان ورودی دبیرستان چیتاگونگ از میان 39 هزار دانشآموز، رتبه شانزدهم را کسب کرد.
او در طول دوران تحصیل در دبیرستان، عضو گروه پیشاهنگی بود و به این واسطه در سال 1952 به هند و پاکستان و در سال 1955 به کانادا سفر کرد تا در «جمبوری» (گردهمایی ملی یا بینالمللی پیشاهنگان) شرکت کند. یونس بعد از اتمام دبیرستان، در سال 1957، در دانشکده اقتصاد دانشگاه داکا ثبتنام کرد و مدرک کارشناسی خود را در سال 1960 و مدرک کارشناسی ارشد را در سال 1961 اخذ کرد.
محمد یونس، پس از فارغالتحصیلی بهعنوان دستیار تحقیقاتی پروفسور «نورالسلام» و «رحمان سبحان» در همان دانشکده اقتصاد داکا مشغول به فعالیت شد. در سال 1961، به سمت استادی اقتصاد دانشگاه چیتاگونگ نائل شد. در این دوران، در بازار آزاد نیز به فعالیت پرداخت و یک کارخانه بستهبندی سودآور را راهاندازی کرد.
در سال 1956، او بورس تحصیلی برنامه فولبرایت را برای تحصیل در آمریکا دریافت کرد. سرانجام، در سال 1971، او دکترای اقتصاد خود را از برنامه تحصیلات تکمیلی دانشگاه وندربیلت در رشته توسعه اقتصادی دریافت کرد و از سال 1969 تا 1972، در مقام استادیار اقتصاد در دانشگاه ایالتی تنسی مشغول به فعالیت بود.
در سال 1971، محمد یونس در طول جنگ آزادیبخش بنگلادش ـ جنگی که به جدایی بنگلادش از پاکستان انجامید ـ سازمانی تحت عنوان «کمیته شهروندی» تاسیس و مرکز اطلاعرسانی بنگلادش را به همراه سایر بنگلادشیهای مقیم آمریکا، اداره کرد. او همچنین خبرنامه بنگلادش را در منزل خود در نشویل منتشر میکرد.
پس از جنگ، او به بنگلادش بازگشت و به عضویت در کمیسیون برنامهریزی دولتی به ریاست نورالاسلام درآمد، اما پس از مدتی، احساس کرد که با این مناصب اداری چندان سازگاری ندارد و پس از استعفا بهعنوان مدیرگروه اقتصاد به دانشگاه چیتاگونگ پیوست.
دوران اولیه فعالیتها
محمد یونس، در سال 1974 و بهدنبال قحطی گسترده در بنگلادش، درگیر مساله کاهش فقر و برنامه اقتصاد روستایی در قالب یک پروژه تحقیقاتی شد. در سال 1975، یونس، دو برنامه «نباجوگ» (عصر جدید) و «تبهاگا خمار» (مزرعه سهمالکیتی) را پایهگذاری کرد که در چارچوب طرحهای دولتی به اجرا درآمدند.
یونس و همکارانش، در راستای اثربخشی بیشتر این پروژه، برنامه گرام سرکار «دولت روستایی» را مطرح کردند. این برنامه در اواخر دهه 1970 توسط ضیاءالرحمن، رئیسجمهور وقت بنگلادش پیشنهاد شد که بر مبنای آن در سال 2003، مجوز تشکیل 40.392 «دولت روستایی» بهعنوان لایه چهارم دولت صادر شود. در آگوست 2005، در پاسخ از جانب اتحادیه خدمات و کمکهای حقوقی بنگلادش، دیوان عالی این کشور اعلام کرد که دولتهای روستایی غیرقانونی و خلاف قانون اساسی هستند.
با این حال، چیزی که باعث شهرت جهانشمول یونس شد و در واقع میراث او قلمداد میشود، ایده او در مورد اعتبارات خرد و تاسیس بانک گرامین است؛ ایدهای که در چندین کشور در حال توسعه مورد توجه قرار گرفت و الهامبخش برنامههای کارآفرینی اجتماعی در این کشورها شد.
در سال 1976، یونس در حین بازدید از روستای جبرا (قریهای بسیار فقیر) در نزدیکی دانشگاه چیتاگونگ، متوجه شد که وامهای بسیار اندک میتواند تفاوت فاحشی برای یک فرد فقیر ایجاد کند. زنان روستایی که از بامبو اسباب و وسایل خانگی درست میکردند، برای خرید بامبو مجبور بودند وامهای ربوی بگیرند و در نتیجه عملا تمام سودی را که از این کار عایدشان میشد، به وامدهندگان بازپرداخت میکردند.
بهدلیل ریسک زیاد ناتوانی در بازپرداخت (ریسک نکول)، بانکهای سنتی هیچ تمایلی به اعطای این وامهای ناچیز با بهره مناسب به فقرا نداشتند، اما یونس معتقد بود که با توجه به این شانس، فقرا پول را پس میدهند و از این رو اعتبار خرد یک الگوی تجاری مناسب و پایدار است. یونس از پول خود به 42 زن روستایی مبلغ 27 دلار قرض داد که سود آن 50.0 تاکا (واحد پول بنگلادش) معادل 0.02 دلار آمریکا برای هر وام بود. بنابراین، یونس اعتقاد به ایده اعتبار خرد را عملی ساخت.
او در کتاب «بانکداری برای فقرا: اعتباردهی خرد و نبرد علیه فقر جهانی» میگوید: «یک روز هنگامی که من و لطیفه در حال گشتزدن در جبرا بودیم، با خانهای کهنه و فرسوده روبهرو شدیم که کاهگل دیوارهایش ریخته بود و روی سقفش چندین حفره دیده میشد. جلوی خانه، زنی را دیدیم که در حالی که چمباتمه زده بود، تعدادی ساقه بامبو را میان پاهایش نگه داشته بود و بهشدت غرق کار بود.
زن، پس از اینکه متوجه حضور ما شد، بامبوهایش را روی زمین ریخت، برخاست و بهسرعت به داخل خانه دوید. لطیفه به او گفت: «نترسید، ما غریبه نیستیم. ما در دانشگاه درس میدهیم. ما از همسایگان شما هستیم و تنها میخواهیم چند سوال از شما بپرسیم.» با این جملات، زن اطمینان خاطر پیدا کرد و گفت: «کسی در خانه نیست.» منظورش این بود که مردی در خانه نیست.
در بنگلادش زنان نباید با مردان غریبه صحبت کنند. بچههای زن، دور حیاط میدویدند و همسایهها نیز با تعجب از پنجره به ما زل زده بودند. پرسیدم: «اسمت چیست؟» پاسخ داد: «صفیه بیگم»؛ «چند سال داری؟»؛ «۲۱ سال.» به تماشای او در حین کار کردن پرداختم. دستان تیرهاش الیاف بامبو را میبافت؛ کاری که هر روز، هر ماه و هر سال انجامش میداد. این زندگی او بود. او در شرایط سختی کار میکرد.
انگشتانش پینه بسته بود و ناخنهایش سیاه و چرک بود، اما فرزندان او چطور میتوانستند چرخه فقری را که او شروع کرده بود، بشکنند؟ آنها چطور میتوانستند به مدرسه بروند، در حالی که درآمد صفیه برای سیر کردن خودش هم کافی نبود؟ به نظر میرسید امیدی برای اینکه فرزندان صفیه بتوانند سرانجام روزی از این بدبختی رها شوند وجود نداشت.
صفیه روزی دو سنت میگرفت. این موضوع مرا شوکه کرده بود. در درسهای دانشگاهیام، در مورد جمعآوری میلیونها دلار تئوریپردازی کرده بودم، اما در جبرا جلوی چشمانم مرگ و زندگی افراد به چند پنی بستگی داشت.
از خود پرسیدم: «چرا درسهای دانشگاهیام در واقعیت زندگی صفیه هیچ معنایی نداشت؟» عصبانی بودم؛ از خودم، از دانشکده اقتصاد و از هزاران پروفسور بهظاهر نابغهای که برای حل مشکل امثال صفیه هیچ تلاشی نمیکردند. از نظر من، این سیستم اقتصادی بنگلادش بود که باعث شده بود درآمد صفیه همواره در سطح کمی باقی بماند؛ چراکه او نه میتوانست حتی یک پنی پسانداز کند و نه اینکه سرمایهای برای خود داشته باشد. کودکان او محکوم بودند در فقری زندگی کنند که او نیز از کودکی گرفتار آن بوده است و قبل از او هم والدینش همینگونه زندگی کردهاند. من هیچگاه از کسی نشنیده بودم که به خاطر کمبود ۲۰ سنت در رنج باشد. برای من غیر قابل باور و حتی مضحک بود، اما آیا میتوانستم به صفیه برای اندک پولی که بهعنوان سرمایه زندگیاش لازم داشت، کمک کنم؟»
در دسامبر 1976، یونس سرانجام بانک دولتی جاناتا را راضی کرد که بودجه طرح اعطای وامهای کوچک به فقرا را تامین کند. این موسسه، فعالیتهای خود را گسترش داد و وامهای سایر بانکها را نیز برای پروژههای خود تضمین کرد. اول اکتبر 1983، پروژه آزمایشی تاسیس یک بانک تمام و کمال برای بنگلادشیهای فقیر آغاز شد و به بانک گرامین (بانک روستا) تغییر نام پیدا کرد.
یونس و همکارانش از هر طرف آماج حملات تند مخالفان این طرح بودند؛ از چپگرایان تندرو گرفته تا روحانیون قشری که به زنان میگفتند اگر از بانک گرامین وام بگیرند، اجازه نخواهند داد که آنها در گورستان مسلمانان دفن شوند. تا ژوئیه 2007، بانک گرامین 6.38 میلیارد دلار به 7.4 میلیون وامگیرنده پرداخت کرده بود.
برای اطمینان از بازپرداخت، این بانک از سیستم «گروههای همبستگی» استفاده میکند. این گروههای غیررسمی کوچک، همراه یکدیگر درخواست وام میدهند و هر کدام از اعضا در نقش ضامن بازپرداخت وام اعضای دیگر عمل میکنند و بدین ترتیب، از تلاش یکدیگر برای پیشرفت اقتصادی و رهایی از فقر پشتیبانی میکنند.
در اواخر دهه 1980، بانک گرامین با مشارکت در پروژههایی چون استخرهای پرورش ماهی و پمپهای آبیاری، تنوعبخشیدن به سرمایهگذاریهای خود را آغاز کرد. در سال 1989، این علایق متنوع در سازمانهای جداگانه رشد یافت. پروژه شیلات به گرامین موتشو (موسسه شیلات گرامین) و پروژه آبیاری به گرامین کریشی (موسسه کشاورزی گرامین) بدل شد. به مرور زمان، ابتکار عمل گرامین به یک گروه چندوجهی از سرمایهگذاریهای سودآور و غیرانتفاعی، از جمله پروژههای عظیمی
چون اتحادیه شرکتهای گرامین (گرامین تراست) و صندوق سرمایهگذاری گرامین (گرامین فاند) مبدل شد که آنها نیز به نوبه خود شرکتهای متعددی را پایهگذاری کردهاند؛ شرکت نرمافزاری گرامین، شرکت رسانههای تعاملی گرامین، شرکت نساجی گرامین و همچنین شرکت مخابرات گرامین که بزرگترین اپراتور خصوصی تلفن همراه در بنگلادش محسوب میشود. پروژه تلفن روستایی (پولیفون) از شروع به کار خود در مارس 1997 تا سال 2007، 260 هزار روستایی فقیر را در 50 هزار روستا، صاحب تلفن همراه کرده است.
موفقیت مدل سرمایهگذاری خرد گرامین، الهامبخش تلاشهای مشابه در حدود یکصد کشور در حال توسعه و حتی در کشورهای توسعهیافته از جمله ایالات متحده بوده است. بسیاری از پروژههای اعتباردهی خرد گرامین، بر اعطای وام به زنان متمرکز است. بیش از 94 درصد از وامهای گرامین به زنانی تعلق گرفته که شدیدا از فقر رنج میبرند و بیشتر از مردان احتمال دارد که درآمد خود را به خانوادههای خود اختصاص دهند.
دستاوردهای بانک گرامین
بررسی عملکرد بانک گرامین نشان میدهد که طی سه سال درآمد خانوادههای فقیر تحت پوشش آن ۵۳ درصد، سرانه غذا و آشامیدنی اعضای این بانک نسبت به کسانی که مشارکتی در برنامههای آن نداشتهاند ۹ درصد و توان خرید آنها برای پرداخت هزینه پوشاک و تحصیل و بهداشت ۱۸ درصد افزایش یافته است.
همچنین مطالعاتی که در سال ۱۹۹۸ توسط «شاهیدور خاندکر» و «سیدنیآر اسکالر»، اقتصاددان بانک جهانی صورت گرفت نشان داد که بانک گرامین از طریق اعطای وام به زنان نیازمند، اولا موجب افزایش امنیت اقتصادی آنان در سطح خانواده شده است؛ ثانیا تاثیر مثبتی در امکان ورود کودکان به مدرسه و ادامه تحصیل آنان با کیفیت بالاتر و حتی بهبود تغذیه آنها داشته است.
از سوی دیگر افزایش خوداشتغالى در بین گروههاى دریافتکننده وام و عملکرد خوب زنان در بازپرداخت وام موجب افزایش شمار تعاونیها و فزونى وام و تسهیلات اعطایى از سوى بانک شده است.با این دستاوردها اصلا عجیب نیست که هماکنون الگوی بانک گرامین در ۵۸ کشور جهان مورد توجه و الگوبرداری قرار گرفته است و در میان آنها نام کشورهای پیشرفته و ثروتمندی نظیر آمریکا، کانادا، هلند و نروژ هم دیده میشود.
یونس و منتقدانش
محمد یونس، آنگونه که خودش میگوید، طرفدار اقتصاد رقابتی است، اما مفهومی که از رقابت در ذهن دارد و دربارهاش سخن گفته و کتاب نوشته است، با الگوی رایج اقتصاد رقابتی یا اقتصاد بازار، یکی نیست. الگوی ویژه محمد یونس که او را در میانه لیبرالیسم اقتصادی و سوسیالیسم قرار داده، موجب انتقادهایی از طرف لیبرالها و سوسیالیستها شده است.
منتقدان، نوعا از یونس با احترام و نیکی یاد میکنند، اما نگاهش را به اقتصاد و بانکداری نقد میکنند. از نظر طرفداران اقتصاد آزاد، شیوه بانکداری محمد یونس، بیشتر به فعالیتهای خیریه میماند و اطلاق عنوان بانک بر «بانک گرامین» را خلاف واقع میدانند. به زعم این گروه از منتقدان، اعانهای که یونس تحت عنوان وام کمبهره و خرد، به مشتریان تهیدست بانک گرامین میدهد، نوعی دستکاری در نظم بازار و مختلکردن فرایندهای بازار در تعیین نرخ بهره است.
منتقدان سوسیالیست یونس هم از منظر دیگری به او خرده میگیرند. به اعتقاد این گروه از منتقدان، محمد یونس با وامهای حمایتیاش، تهیدستان را به توهم ثروت و رونق دچار میکند و آنان را از تکاپو برای اصلاح اجتماعی و دستیابی به حقوق واقعی بازمیدارد.
پاسخ محمد یونس به این دو گروه منتقد، پاسخی از منظر توسعه اقتصادی است که هم به نظریه رشد اقتصادی مورد نظر لیبرالها و هم به نظریه تحول اجتماعی رادیکالسوسیالیستها اعتنایی ندارد.
او در مراسم دریافت جایزه نوبل خود در سال 2006 به منتقدانش اینگونه پاسخ داد: «من معتقدم که ساختن جهانی بدون فقر، قطعا امکانپذیر خواهد بود، زیرا فقر توسط خود فقرا ایجاد نمیشود، بلکه فقر عمدتا معلول سیاستهای نادرستی است که برای اداره جوامع به کار گرفته میشود… به این ترتیب تصور میکنم میتوان به روزی امید داشت که فقر را فقط در «موزههای ویژه فقر» بتوانیم ببینیم… بهعنوان اقتصاددان اعتقاد دارم که موثرترین سیاستهای فقرزدایی، رویکردهایی هستند که در چارچوب «اقتصاد بازار» قرار میگیرند، درست مانند رویکردهایی که ما در 20 سال اخیر در بانک گرامین پیگیری کردهایم.»
این سخنان که تا حدود زیادی به سخنان نهادگراهای اقتصادی شباهت دارد، نشان میدهد یونس، «اقتصاد بازار» را محاط در نهادهای سیاسی میداند و نقش اراده سیاستمداران را در فقرزدایی برجسته میکند.
یونس در متن آثارش
در حالی که، نام محمد یونس عمدتا با فعالیتهای او در بانک گرامین گره خورده است، اما او همزمان یک نظریهپرداز مهم در حوزه اقتصاد اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی نیز محسوب میشود. یونس تاکنون 10 عنوان کتاب منتشر ساخته که از قضا جزء کتابهای پرفروش و تاثیرگذار بودهاند. کتابهای یونس، بهنوعی، منعکسکننده تحولات فکری اوست که میتوان آن را به چهار دوره اساسی تقسیم کرد؛ دوران اولیه که او از آمریکا به بنگلادش بازگشته بود و کاربست نظریههای اقتصاد توسعه در این کشور را در اولویت برنامههای خود قرار داده بود.
در دوره دوم، با شناخت بیشتر او از جامعه بنگلادش و بهویژه جامعه روستایی، به نقد نظریات توسعه و اثبات ناکارآمدی آنها پرداخت. او به این باور رسید که الگوهای اقتصاد توسعه و برنامههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، نهتنها از جمعیت فقرا نکاسته است؛ بلکه روزبهروز بر آمار فقرا افزوده است. در این دوره است که او سراغ اعتبارات خرد و کاربست آنها در جوامع محلی میرود.
در دوره سوم، یونس به طرز عیانتری به نقد سرمایهداری در جهان میپردازد. او معتقد است که باید از بازار آزاد دفاع کرد، اما از آنجایی که سرمایهداری بهذات ناعادلانه است، دخالت در بازار امری ناگزیر به نظر میرسد. در دوره چهارم، دو پدیده توجه یونس را عمیقا به خود جلب کردهاند؛ نخست، اهمیت روزافزون توسعه پایدار و توجه به محیط زیست و دوم، اینترنت و فناوریهای نوین و نقش آنها در کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه.
کتابهای او عبارتند از:
- سه روستایی جبرا (1974)؛
- برنامهریزی در بنگلادش: قالب، تکنیک و اولویت (1976)؛
- چهرههای فقر (1991)؛
- بانک گرامین، همانگونه که من میبینم (1994)؛
- بانکدار در خدمت فقرا: اعتبارات خرد و نبرد علیه فقر جهانی؛
- برپایی جهانی بدون فقر: کسبوکارهای اجتماعی و آینده سرمایهداری (2007)؛
- ایجاد کسبوکارهای اجتماعی: گونه جدیدی از سرمایهداری که به اغلب نیازهای بشر پاسخ میدهد (2010)؛
- پیریزی الگوهای کسبوکار اجتماعی: درسهایی از تجربه گرامین (2010)؛
- دنیایی با سه صفر: فقر صفر، بیکاری صفر، تخریب محیطزیست صفر (2017).
میراث یونس
در سال 2001، یونس بهدلیل ایدهها و اقداماتش در بانک و بنیاد گرامین، به عضویت سازمان آشوکا درآمد. او یکی از تنها هفت نفری در جهان است که موفق به دریافت جایزه صلح نوبل، نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری و نشان طلای کنگره شده است.
بهعلاوه، او جوایز و افتخارات دیگری نیز کسب کرده که از جمله مهمترین آنها میتوان به این جوایز اشاره کرد: جایزه «رامون مگ سهسه» در سال 1984، جایزه جهانی غذا، جایزه بینالمللی سیمون بولیوار (1996)، جوایز شاهدخت آستوریاس و جایزه صلح سیدنی در سال 1998 و جایزه صلح سئول در سال 2006.
علاوه بر این، یونس 50 مدرک دکترای افتخاری از دانشگاههای سراسر جهان و 113 جایزه بینالمللی از 26 کشور مختلف دریافت کرده است. دولت بنگلادش به مناسبت دریافت جایزه نوبل او، تمبر یادبود محمد یونس را در سال 2003 منتشر کرد.
در مارس 2012، یونس توسط مجله فورچون بهعنوان یکی از 12 کارآفرین بزرگ عصر فعلی معرفی شد. مجله فورچون در معرفی او مینویسد: «ایده یونس الهامبخش بیشمار جوانانی در سراسر جهان شد که تصمیم گرفتند خود را وقف اهداف اجتماعی کنند.»
«رشید باری» در کتاب «الگوی کسبوکارهای اجتماعی گرامین» مینویسد که الگوی کسبوکارهای اجتماعی گرامین (جیاسبیام) از سطح نظریه فراتر رفته و به یک رویه الهامبخش برای دانشگاههای پیشرو (مانند گلاسکو)، کارآفرینان (مانند فرانک ریبود) و شرکتها (مانند دانون) بدل شده است.
رشید باری ادعا میکند که یونس از طریق بانک گرامین نشان داد که چگونه الگوی کسبوکار اجتماعی گرامین میتواند روح کارآفرینی را در خدمت توانمندسازی زنان فقیر و کاهش بار تحملناپذیر فقر دربیاورد. نتیجهگیری که باری از مفاهیم یونس میکند این است که افراد فقیر مانند «درخت بنسای» هستند و در صورت دسترسی به مشاغل اجتماعی که از ظرفیت لازم برای توانمندسازی آنها برخوردار باشد، میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند.