پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مصائب بانکی یک مهاجر / نگاهی به محدودیتهایی که بانکها برای اتباع خارجی اعمال میکنند و تبعات آن
درصد زیادی از کسانی که در ایران با عنوان مهاجر غیرقانونی شناخته میشوند، کسانی هستند که با هدف تامین معیشت خانواده رنج مهاجرت را به جان خریدهاند؛ خانوادهای که چشمبهراه پولی است که قرار است از ایران برسد، اما رسیدن این پول به مقصد، به اندازه کسب آن سخت و طاقتفرساست.
ماهنامه عصر تراکنش 27 / بانک جهانی در سال 2018 ایران را دومین کشور مهاجرپذیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا معرفی کرد. طبق آمارهای رسمی حدود یک میلیون مهاجر قانونی و بالغ بر دو میلیون مهاجر غیرقانونی در ایران زندگی میکنند. هدف بسیاری از این افراد از مهاجرت، اشتغال و تامین معیشت خانواده است. حضور این افراد در ایران و مبادلات مالی که با کشور مبدأ دارند و در عین حال محدودیتهایی که نظام بانکی ایران برای اتباع خارجی در نظر میگیرد، باعث بروز چالشها و مشکلاتی برای این افراد و همچنین زمینهساز بروز تخلفاتی میشود که در این گزارش بخشی از آنها را مرور خواهیم کرد.
مرزهای قراردادی که قدرتها برای یکدیگر تعیین کردهاند، مفهومی به نام وطن را خلق کرده است. ترک وطن و زندگی در میان مرزهای قراردادی کشوری دیگر، خالق مفهوم «مهاجر» است. اگر خارج از مرزهای قراردادی که در آن متولد شدهای، زندگی کنی، مهاجر هستی؛ یک غریبه. هر چقدر هم که تکریمت کنند و تسهیلات در اختیارت بگذارند و فرصت پیشرفت و بالیدن را برایت فراهم کنند، تو باز هم یک مهاجری؛ کسی که از بعضی خدمات و امکانات محروم است. مهاجر بودن در تمام دنیا یک معنا دارد.
ایران یکی از مهاجرپذیرترین کشورهای دنیاست؛ تا جایی که در آمارهای بانک جهانی دومین کشور مهاجرپذیر خاورمیانه شناخته شده است. مهاجرانی که ایران را بهعنوان مقصد انتخاب میکنند، اغلب اهل کشورهای جنگزده همسایه هستند که به امید بهبود وضعیت معیشتی، کشور خود را ترک میکنند. ایران در سالهای اخیر بارها قوانین مربوط به مهاجران را مورد بازنگری قرار داده است؛ بازنگریهایی که گاهی موجب تسهیل زندگی در ایران برای مهاجران و گاهی زمینهساز بروز مشکلاتی در زمینههای مختلف برای آنها میشود.
قوانین شناور بانکی
چندی پیش تغییر یکی از قوانین موجود در زمینه امور بانکی موجب بروز مشکلات بسیاری برای اتباع خارجی ساکن در ایران شد. در همین زمینه اظهارات یکی از اديبان افغانستانی که بالغ بر 30 سال است به ایران مهاجرت کرده است، بازتاب بسیاری در فضای رسانهای کشور داشت.
محمدکاظم کاظمی، یکی از اديبان و شعرای سرشناس افغانستانی در صفحه اینستاگرام خود از مسدود شدن کارت بانکیاش خبر داد و انتقاداتی را در زمینه محدودیتهایی که مهاجران برای انجام امور بانکی دارند، مطرح کرد. ماجرا از این قرار بود که شورای عالی امنیت ملی، افتتاح حساب برای اتباع خارجی را در بانکهای ایران منوط به ارائه «مدرک اقامت ویژه» کرده بود، در حالی که تا پیش از تصویب این مصوبه اتباع میتوانستند با کارت آمایش اقدام به افتتاح حساب بانکی کنند.
بیش از سه میلیون مهاجر
طبق آمار رسمی در حال حاضر سه میلیون و 200 هزار تبعه خارجی از کشورهای مختلف در ایران حضور دارند. در میان شهرهای مختلف ایران، استانهای تهران و خراسان رضوی بهترتیب بیشترین آمار مهاجران را در خود جای دادهاند.
اجرای این مصوبه در بخشنامهای از سوی بانک مرکزی به تمامی بانکها ابلاغ و حساب بانکی تمامی اتباع خارجی در ایران، بدون اطلاع قبلی مسدود شده بود. به گفته مهاجرانی که با کارت آمایش و پاسپورت در ایران به شکل قانونی زندگی میکنند، مسدود شدن کارتهای بانکی مهاجران در پی تغییر قوانین امری است که مسبوق به سابقه بوده و چندین بار در مقاطع مختلف تکرار شده است.
این تنها مشکل مهاجران در ایران نیست. بر خلاف کشورهای دیگر که با ارائه مدارک مربوط به اقامت، یک مهاجر مجاز به افتتاح حساب در بانک میشود، در ایران هرازگاهی قانون جدیدی برای افتتاح حساب اتباع خارجی وضع میشود. تا سال گذشته آنها طبق قانون میتوانستند با ارائه کارت آمایش یا پاسپورت معتبر، اقدام به افتتاح حساب در بانکهای تعیینشده کنند، اما در قانون جدید با ارائه مدرک اقامت ویژه و کد فراگیر مجاز به افتتاح حساب هستند. کسانی هم که تاریخ اعتبار کارت بانکی آنها به پایان رسیده باشد، امکان تمدید اعتبار آن را ندارند و تنها میتوانند حساب خود را حفظ کنند و برای واریز و دریافت مبالغ به بانک مراجعه و بهصورت دستی عملیات بانکی را انجام دهند.
بانک سپه یکی از بانکهایی است که مهاجران میتوانند در شعب مختلف آن حساب بانکی داشته باشند. این افراد برای افتتاح حساب سپرده قرضالحسنه جاری علاوه بر تمامی مدارک مورد نیاز از جمله: «دارابودن گذرنامه و پروانه اقامت معتبر، نشانی محل اقامت دائم، تاییدیه از وزارت امور خارجه برای سفارتخانهها، سازمانها و نهادهای بینالمللی»، ملزم به «معرفی دو نفر از مشتریان بانک یا ارائه معرفینامه کتبی از جانب یکی از ارگانهای دولتی یا کنسولگریهای سفارتخانههای خارجی یا بانکها و موسسات مالی معتبر خارجی مبنی بر شناسایی و تايید متقاضی» هم هستند.
آمارها میگویند بالغ بر یک میلیون مهاجر به شکل قانونی در ایران زندگی میکنند؛ مهاجرانی که ممکن است مشغول به تحصیل در دانشگاههای ایران یا اشتغال در بخشهای مختلف از جمله تولید باشند. وقتی قوانینی با هدف اعمال محدودیتهایی برای اکثریت مهاجران غیرقانونی، وضع میشود و برای تمامی مهاجران ـ اعم از قانونی و غیرقانونی ـ اجرایی میشود، مشکلاتی برای افرادی که در حال تحصیل و اشتغال قانونی در ایران هستند، به وجود میآید.
تخلف نتیجه قانون
درصد زیادی از کسانی که در ایران با عنوان مهاجر غیرقانونی شناخته میشوند، کسانی هستند که با هدف تامین معیشت خانواده رنج مهاجرت را به جان خریدهاند؛ خانوادهای که چشمبهراه پولی است که قرار است از ایران برسد، اما رسیدن این پول به مقصد، به اندازه کسب آن سخت و طاقتفرساست. کارگرانی که اغلب به شکل غیرمجاز در کارگاههای ساختمانی، گاراژهای تفکیک زباله، کورههای آجرپزی یا زمینهای کشاورزی مشغول کار هستند، طبق قانون اجازه افتتاح حساب در بانکهای ایران را ندارند.
این محدودیت برای مهاجران غیرقانونی در تمام دنیا وجود دارد. در کشورهای اروپایی و آمریکایی کسانی که درخواست پناهندگی دارند یا وضعیت اقامتشان مشخص نیست، اجازه افتتاح حساب در بانک را ندارند و تنها مجاز به افتتاح حساب مشترک با یکی از شهروندان این کشورها هستند. در ایران اما این محدودیت موجب بروز معضلاتی شده که بسیاری از مهاجران آن را تجربه کردهاند.
کارگری که حساب بانکی ندارد، برای دریافت دستمزد روزانه یا ماهانه خود، اغلب بین دو گزینه یکی را انتخاب میکند. گزینه نخست این است که دستمزد خود را از کارفرما بهصورت نقد دریافت کند و به همراه داشته باشد یا در گوشهای از کارگاه پنهان کند. گزینه دوم اینکه به کارفرما اعتماد کند و دستمزد خود را هر چند ماه یک بار بهطور یکجا و پیش از ارسال برای خانواده دریافت کند، اما تجربه این کارگران در سالهای اخیر نشان میدهد انتخاب هر دو گزینه میتواند امنیت سرمایه و نتیجه تلاش و حتی جان آنها را تهدید کند.
زورگیریهایی که اغلب در حاشیه شهرها که محل زندگی این کارگران است، اتفاق میافتد، بهدلیل همراهداشتن پول نقد به میزان قابل توجه (دستمزد یک یا چند ماه) توسط این کارگران است؛ زورگیریهایی که بهدلیل غیرقانونیبودن اقامت قربانی حادثه، به پلیس گزارش نمیشود. در مورد گزینه دوم هم کارگران بهکرات از تجاربشان در مورد کارفرماها میگویند؛ زمانی که دستمزد چند ماه خود را از او طلب کردهاند، با حاشا کردن او یا تهدیدشان به تماس با پلیس روبهرو شدهاند.
یکی از این کارگران میگوید: «تمام پولی که با برادرم در دو سال کار در ایران جمع کرده بودیم، حدود 50 میلیون تومان بود، وقتی میخواستیم برگردیم کشورمان، از صاحبکار خواستیم پولمان را بدهد، اما نهتنها پولمان را نداد که با پلیس تماس گرفت و آمدند ما را دستگیر کردند و بعد هم دستمان کوتاه بود و نتیجه تلاش دو سالمان را از دست دادیم.»
کارت آمایش
کارت آمایش، سندی است معتبر که برای احراز هویت اتباع خارجی در ایران صادر میشود. این کارتها باید سالانه بهمنظور احراز مدارک هویتی و ثبت تغییر در زندگی افراد مانند تولد، فوت یا ازدواج تمدید شود و کارت جدید برای اتباع صادر شود.
اما قوانین سختگیرانه برای اتباع خارجی غیرقانونی تنها به این موارد محدود نمیشود؛ چند سالی است که این موضوع به یک روال مرسوم تبدیل شده که افراد به دوستان ایرانیشان اعتماد میکنند و وجوه خود را به حساب آنها واریز میکنند تا بتوانند به برخی خدمات دسترسی داشته باشند، اما در موارد بسیاری با خالیشدن حسابشان توسط فردی که به او اعتماد کرده بودند، روبهرو میشوند.
کارت بانکی و زندگی روزمره
در شرایطی که تبلیغات مختلف هر روز شهروندان را به استفاده از فضای آنلاین برای انجام امور روزمره تشویق میکنند، پرداخت قبوض، عملیات ساده بانکی و پرداخت هزینه تاکسی و حتی کوچکترین خریدهای روزمره افراد با استفاده از اپلیکیشنها و نرمافزارهای مختلف صورت میگیرد، نمیتوان نقش و تاثیر کارتهای بانکی را در زندگی روزمره انکار کرد.
در چنین شرایطی محرومکردن افرادی که قوانین کشور آنها را بهعنوان شهروند قانونی پذیرفته است، حکایت از ناهماهنگی بین دستگاههای متولی دارد. گفتني است مهاجران غیرقانونی با توجه به الکترونیکیشدن خدمات در سطوح مختلف، به اجبار برای انجام امور روزانه خود تخلفاتی انجام میدهند که تبعات بسیاري خواهد داشت.
یکی از مهاجرانی که هم پاسپورت معتبر دارد و هم برای انجام امور اداری خود از پلیس ناجا کد فراگیر دریافت کرده است، از مشکل دیگری سخن میگوید: «این روزها وقتگرفتن از درمانگاهها و بیمارستانها هم بهصورت آنلاین و با ارائه کد ملی انجام میشود، در سامانههایی که باید ثبتنام برای گرفتن وقت انجام شود، کد فراگیر مهاجران اعتبار ندارد و ما مجبور به استفاده از کد ملی دوستانمان که ایرانی هستند، میشویم.»
تعدادی از اتباع خارجی که بهصورت قانونی در ایران زندگی میکنند، تحت پوشش بیمه درمانی هستند، اما براي خدماتی که در این زمینه دریافت میکنند، گاهی با مشکلاتی از این دست روبهرو میشوند.
صرافیهای خانگی و مبادلات غیررسمی
محدودیتهای بانکی برای مهاجران در ایران علاوه بر بروز مشکلات و مسائل متعدد، منجر به ایجاد شغلهایی هم شده است؛ از جمله صرافیهایی که به شکل غیررسمی فعالیت میکنند. ساکنان هر منطقه یک صراف خانگی که معتمد اهالی است، سراغ دارند. صراف خانگی که در ایران فعالیت میکند، با دفاتر رسمی در مناطق و شهرهای مختلف کشور مبدأ در ارتباط است.
مهاجران به جای حوالهکردن پولهایشان در مجرای قانونی (که برای انجام آن با محدودیتهایی روبهرو هستند)، سرمایهشان را به صراف خانگی میسپارند تا به دست عزیزانشان در کشور همسایه برساند. صراف خانگی در ازای دریافت درصدی از پول، ظرف 24 ساعت پول را بدون طی مراحل قانونی معمول در مبادلات بانکی بین دو کشور، جابهجا کرده و به دست دریافتکننده میرساند.
استفاده از هویت ایرانی برای دور زدن قانون
علاوه بر مبادلات بانکی، راه سوءاستفاده از سرمایه مهاجران در معاملات هم باز است. این ماجرا را به اشکال مختلف میتوان از زبان مهاجران شنید: «مهاجری که قصد خرید خودرو یا خانه دارد، برای انجام معامله به یک شهروند ایرانی اعتماد میکند، معامله انجام میشود، چند ماه بعد مالک جدیدی برای خودرو پیدا میشود. خودرو توسط فردی که بهعنوان مالک در قولنامه یا سند معرفی شده است، فروخته شده و کسی که تمام سرمایه خود را برای خرید خودرو یا آپارتمان صرف کرده، نمیتواند به قانون مراجعه کند. در سوی دیگر فرد بهراحتی میتواند از خودرویی که سند آن به نام فرد دیگری است، سوءاستفاده کند و مشکلاتی برای مالک قانونی آن به وجود آورد.»
در بسیاری موارد مهاجران به اجبار از هویت یک ایرانی برای انجام امور اداری یا مالی خود استفاده میکنند. هرچند با در نظر گرفتن «کد فراگیر» یا «فیدا کد» برای مهاجران که معادل کد ملی برای شهروندان ایرانی است، تا حدودی این مشکلات کاهش پیدا کرده است، اما همچنان بازار تخلفات در زمینه استفاده غیرقانونی از هویت دیگران، بین بعضی مهاجران و سودجویان داغ است.
محدودیتهای بانکی در تمام دنیا برای اتباع خارجی غیرمجاز وجود دارد، اما موضوعی که در مورد مهاجران در ایران وجود دارد، ثابتنبودن قوانین است. مهاجران در مقطعی میتوانند با کارت آمایش حساب بانکی افتتاح کنند، چندی بعد همان حساب با استناد به قانون جدید مسدود میشود و فرد باید برای حفظ حساب بانکی و مبالغ موجود در آن، مدارک جدیدی ارائه دهد و مراحل اداری پیچیدهای را پشت سر بگذارد.
محدودیتها و سختگیریهایی که برای مهاجران در زمینه امور بانکی وجود دارد، وقتی در کنار خلأهای قانونی در این زمینه قرار میگیرد، تبعاتی دارد که در بلندمدت میتواند منجر به بروز معضلاتی در جامعه شود. لزوم تدوین و اجرای یک قانون جامع بانکی در این زمینه و استفاده از تجربیات جهانی در کشورهای مهاجرپذیر میتواند تا حد زیادی تبعات منفی این امر را کاهش دهد.
نویسنده: فرزانه قبادی
در دایره محدودیتها و ممنوعیتها
محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده اهل افغانستان / من یک مهاجر افغان در ایران هستم و همواره در حصار موانع و ممنوعیتها زندگی کردهام. زندگی مرا «نه»های گوناگونی محاصره کردهاند. در مواردی هم که ممنوعیت مطلق نیست، محدودیتهای سختي وجود دارد؛ محدودیت در شغل، محدودیت در انتخاب محل اقامت، محدودیت در سفر، محدودیت در ازدواج، محدودیت در تحصیل، محدودیت در بیمه، محدودیت در حساب بانکی، محدودیت در امکانات ارتباطی، محدودیت در ملکیت مسکن و خودرو، محدودیت در رانندگی و محدودیتهای بسیار دیگر. البته این محدودیتها گاه چنان شدید است که به ممنوعیت هم میرسد و شخص را از جهات گوناگون محاصره میکند.
بخش عمدهای از توان، وقت و انرژی ما مردم مهاجر در رفع این محدودیتها صرف میشود. برای یک سفر دوروزه، باید دو روز هم دوندگی کرد برای دریافت نامه تردد. به همین گونه برای تمدید مدارک اقامتی، تمدید گواهینامه، ثبتنام فرزندان در مدرسه و امثال اینها. این قضیه بهخصوص از این جهت فرساینده میشود که پایانناپذیر باشد، یعنی هر سال همه این ماجراها ادامه داشته باشد و هیچ پایانی هم برایشان متصور نباشد. حتی گاه بعضی از اینها روزبهروز بیشتر و سختتر هم بشود.
البته میپذیرم که مهاجرت هم سختیها و دشواریهای طبیعی خود را دارد و بعضی از این محدودیتها در همه جای دنیا هست، ولی بسیاری از اینها هم به نظر میرسد که بهطور طبیعی باید وجود نداشته باشد، چون بخشی از ضروریات زندگی انسانها به آنها وابسته است. داشتن تلفن همراه یک ضرورت است.
کدامیک از شما خوانندگان این سطور میتوانید موقعیتی را تصور کنید که چیزی به نام تلفن همراه از زندگی شما حذف شود. برای بسیاری از مهاجران ما تهیه یک سیمکارت تلفن ممنوع است. داشتن کارت بانکی امروزه یک ضرورت است. در بسیاري مواقع فقط با کارت بانکی میشود خرید کرد یا خرج کرد. شما باز تصور کنید که همه کارتهای بانکیتان را برای مدتی نامحدود کنار بگذارید.
شاید شما با خود بگویید ما این همه مهاجر را میبینیم که خط تلفن یا کارت بانکی دارند. اینها بهراستی چه میکنند؟ حقیقت این است که بسیاری از این سیمکارتها و کارتهای بانکی و سندهای خانه و امثال اینها به اسم خود اشخاص نیست. سیمکارت تلفن من به اسم یکی از دوستان ایرانی است و من برای یک کار کوچک اداری مربوط به سیمکارت، باید آن دوست را زحمت بدهم.
اینکه شخص ناچار میشود برای رفع محدودیت، یک مسیر غیرمعمول را بپیماید باز عوارض و توابع بسیاری برای هر دو جامعه مهاجر و میزبان دارد. در بسیار مواقع خانههایی که به اسم دیگران خریده شدهاند، يا سیمکارتها و حسابهای بانکی که به اسم دیگران هستند، مشکلات حقوقی پیش آوردهاند.
اگر یک مهاجر با گواهینامه رانندگی کند، در صورت تصادف همه امور حقوقی و بیمه بهصورت طبیعی پیش میرود، ولی اگر همین شخص به خاطر مشکلات اداری نتواند گواهینامه بگیرد و رانندگی کند، یک تصادف کوچک مسائل بسیاری پیش میآورد. حتی اتفاق افتاده که خودروي یک مهاجر مدتها در پارکینگ پلیس مانده است، چون کسی که سند خودرو به اسم اوست، در مسافرت بوده یا گرفتار بوده یا به دلایلی حاضر نشده است پیگیر امر باشد.
حالا پاسخ بسیاری از این مشکلات میتواند این باشد که مهاجر اینها را نداشته باشد؛ منزل به اسم خودش نداشته باشد، خودرو نداشته باشد، گواهینامه نداشته باشد و رانندگی نکند، کارت بانکی نداشته باشد و خط تلفن همراه نداشته باشد. یا داشته باشد و با محدودیتهای بسیار. ولی واقعا گزینه دیگری وجود ندارد؟ نمیتوان کاری کرد که رنج فرساینده یک مهاجر در حصار این همه مانع و محدودیت تقلیل یابد و او بتواند ایامی را بدون این دغدغهها زندگی کند؟ نمیتوان دایره آزادیهای او را قدری بیشتر کرد و از موانع کاست، بهطوری که محدودیت و ممنوعیت اولین چاره حل مسائل او نباشد؟ و اگر یک مقدار این وضعیت تسهیل شود، بخشی از انرژیای که جامعه مهاجر و میزبان در این مسیر صرف میکنند، صرف امور سازندهتر نخواهد شد؟
نسل مهاجرین افغانستانی متولد در ایران نسل سوخته ای هستند که از زمین و زمان سیلی می خورند، هر چه در این مملکت جهت کسب اندک مقبولیتی تلاش می کنند هیچ نتیجه نمی بینند سرخورده و مایوس از این از ان. واقعا تا کی؟؟؟؟