راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

مهم‌ترین پیام روز اول جیتکس چه بود؟

 در اولین روز جیتکس امسال یک گفت‌وگو مهم‌تر از هر چیز دیگری بود؛ گفت‌وگوی جاش کانستین (Josh Constine) یکی از سردبیرهای تک‌کرانچ (Editor-at-Large) با تایلر شولتز (Tyler Shultz) افشاگر (whistleblower) استارت‌آپ ترانوس.

با این که ماجراهای ترانوس در ایران و اکوسیستم استارت‌آپی فارسی زبان چندان مورد توجه قرار نگرفته ولی به یکی از مهم‌ترین موضوعات روز فضای کسب‌وکارهای مبتنی بر نوآوری و فناوری در جهان تبدیل شده است. ترانوس استارت‌آپی در زمینه هلث‌تک بود. ادعای آنها این بود که تعداد بسیار زیادی از آزمایش‌های پزشکی را فقط با یک قطره خون انجام می‌دهند. ادعایی که ثابت شد دروغ است و فاندر این کسب‌وکار یعنی الیزابت هولمز (Elizabeth Holmes) در حال  طی مراحل پرونده‌ قضایی خود است.

زمانی او الگوی بسیاری بود و رسانه‌ها حتی درباره کتاب‌هایی که بر او تاثیر گذاشته بود هم مطلب می‌نوشتند. حالا یکی از سردبیرهای تک‌کرانچ درباره خطاهای او در جیتکس با افشاگر ترانوس گفت‌وگو می‌کند ولی زمانی هولمز در برنامه‌های همین تک‌کرانچ حاضر می‌شد و درباره موفقیت‌های خیره‌کننده خودش صحبت می‌کرد. هولمز زمانی یکی از میلیاردرهای خودساخته بود و بسیار با دیده تحسین به او نگاه می‌کردند؛ جای او روی جلد نشریه فوربس بود ولی حالا حداقل یک کتاب (خون بد) پرفروش درباره دروغ‌های او منتشر شده و HBO هم فیلم مستندی درباره او ساخته با عنوان خالق. حالا همه از دروغ بزرگ صحبت می‌کنند و کسی فرصت صحبت کردن در محکومیت این دروغ را از دست نمی‌دهد!

ترانوس دروغ بزرگی بود که رسانه‌ها و همه آنهایی که می‌خواستند یک شبه راه موفقیت را طی کنند با کمک هم ساختند. این روزها رسانه‌ها مرغ هر عزا و عروسی هستند و نشریه هاروارد بیزنس ریویو هم در یکی از آخرین مطالب خودش از این نوشته که خبرهای رسانه‌ها درست نیست! اگر از این تکه‌هایی بی‌پایان به رسانه‌ها بگذریم پیام روشن این گفت‌وگوها برای اکوسیستم بسیار کوچک استارت‌آپی ایران این است که دروغ دیر یا زود همه ما را دچار مشکل می‌کند.

کسانی که بادکنک اکوسیستم استارت‌آپی ایران را باد کردند و با دیاگرام‌های زیبا و صحبت کردن به شکل «نیتیو» به زبان انگلیسی امروز نیستند که پاسخگو باشند و در یک توافق‌نامه نانوشته هیچ کدام از ما نمی‌خواهیم درباره اشتباه‌هایمان صحبت کنیم.

ما چاره‌ای نداریم جز اینکه از نوآوری استفاده کنیم. ما ثروت کافی برای خلق ثروت بیشتر نداریم؛ ما بهره‌وری کافی برای استفاده از همین اندک ثروتی که داریم را هم نداریم. تنها چیزی که باقی می‌ماند نوآوری است. نوآوری هم فروش آنلاین و وصل کردن مسافر و راننده پراید از طریق اپلیکیشن و راه انداختن اپلیکیشن پرداخت قبض و خرید شارژ نیست. ما چاره‌ای نداریم جز این که در هر چیزی به سراغ نوآوری برویم ولی هیچ گاه هیچ گاه حق نداریم از خط قرمز اخلاق عبور کنیم.

اگر از این خط قرمز بگذریم و تصور کنیم هدف وسیله را توجیه می‌کند در مسیر خطرناکی سقوط می‌کنیم که به هیچ وجه قادر به اصلاح آن نیستیم. اگر امروز مسئله ترانوس به کانون توجه رسانه‌ها تبدیل شده و در رویدادی مانند جیتکس از آن صحبت می‌کنند به این خاطر است که اخلاق خط قرمزی است که به هیچ وجه نمی‌توان از آن عبور کرد. 

نمی‌خواهم بگویم در اکوسیستم کسب‌وکارهای ایرانی به اخلاق توجه نمی‌کنیم می‌خواهم بگویم عبور از خطوط قرمز اخلاقی برای کسی هزینه‌ای ندارد. نوشتن کتاب و ساختن فیلم و این همه سروصدا برای کسی که سال‌ها به همه دروغ گفته است اعمال تنبیهی فراتر از قانون است تا بقیه حساب کار دستشان بیاید که اگر از خطوط قرمز قانونی و اخلاقی عبور کنند سیستم چنان بلایی بر سرشان می‌آورد که دنیا دیگر جایی برای آنها نداشته باشد.

حالا چگونه است که کسی سال‌ها در ایران درباره رویاهای نوآوری و فناوری دروغ گفته بعد ناگهان غیب می‌شود و جای دیگری از زمین به زندگی خودش ادامه می‌دهد؟ آیا می‌توان تصور کرد که امروز جایی در جهان وجود داشته باشد که الیزابت هولمز بتواند زندگی جدیدی را در آنجا آغاز کند؟ پس چرا آنهایی که در ایران خطوط قرمز اخلاقی را رد می‌کنند به آسانی در کشورهایی مثل کانادا، آمریکا و انگلیس فعالیت‌هایشان را ادامه می‌دهند؟ تا زمانی که خطور قرمز اخلاقی را جدی نگیریم همین آش است و همین کاسه.

پس روز اول جیتکس را اگر بخواهم خلاصه کنم همین چیزهایی بود که نوشتم. ماشین‌های BMW و جذاب پلیس دبی، آئودی بدون آینه بغل مجهز به سنسور غرفه هوآوی و دیگر جذابیت‌های غرفه هوآوی در زمینه 5G و حتی آن هنرمندی که با شن آثار جذابی خلق می‌کرد، غرفه پرزرق و برق اتصالات و آن خودروی مفهومی رنو، زین اسب مجهز به انواع سنسورها، غرفه مایکروسافت و ربات‌های فراوان موجود در نمایشگاه و خیلی چیزهای پرسروصدای دیگر هیچ کدام به اندازه تلنگری که گفت‌وگوی جاش و تایلر برای من داشت جذاب نبود.

قطعا بسیاری مبهوت جذابیت‌های فناوری خواهند شد و قطعا بسیاری ما را نقد می‌کنند که شیفته فناوری هستیم. نکته ساده و مهم این است که نه ما شیفته فناوری هستیم و نه از خطاهای که حول فناوری شکل می‌گیرد بی‌اطلاع! بسیاری از ما در سال‌های گذشته درباره کژکارکردهای فناوری صحبت کردیم و روش بسیاری این بوده است که مسائل را شخصی کنند تا حرف‌ها و نقدها شنیده نشود. علی‌ای‌حال در مسیر نوآوری راه دور است و بیابان در پیش.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.