پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا سیلیکونولی بهشت کارآفرینان فناوری است؟ / حمیدرضا مختاریان 7 نکته را عامل موفقیت سیلیکونولی میداند
حمیدرضا مختاریان، بعد از گذراندن یک دوره آکادمیک سههفتهای در سیلیکونولی، هفت نکته را عامل موفقیت «سیلیکونولی» میداند.
ماهنامه عصر تراکنش / احتمالا کعبه آمال و آرزوهای افرادی که در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت میکنند، «سیلیکونولی» است. دره سیلیکون که نام رایج و غیررسمی منطقهای در حدود ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی سانفرانسیسکو در حومه سانتاکلارا، کالیفرنیای ایالات متحده آمریکاست، شهرتش بهدلیل قرار گرفتن بسیاری از شرکتهای مطرح تکنولوژیک جهان در این منطقه است و بهنوعی الگویی برای دیگر کشورهایی است که سعی دارند با الگوبرداری از شرایط این منطقه شرایط مشابهی را در کشور خود ایجاد کنند. در ایران هم بارها شنیدهایم که برخی بهدنبال هابکردن ایران در برخی موضوعات فناورانه در خاورمیانه هستند.
حمیدرضا مختاریان، مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد، بهدلیل علاقهاش به سیلیکونولی فروردینماه امسال ترجیح داد به جای گذراندن تعطیلات در کنار خانواده، با هزینه شخصی خودش یک دوره آکادمیک سههفتهای را در سیلیکونولی تجربه کند. هرچند مختاریان بهدنبال یک تجربه شخصی بوده است، ولی بازدید افراد درجه یکی مثل مختاریان از سیلیکونولی، رویاهایی مثل رویای تبدیلکردن تهران به هاب فینتک خاورمیانه را میتواند برایمان واقعیتر و محتملتر کند. همه اینها بهانهاي شد تا بعد از بازگشتش به ایران به سراغ او برویم تا ببینیم چه تجربیاتی برایمان آورده است.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
حمیدرضا مختاریان
حمیدرضا مختاریان یکی از نخبگان صنعت فناوری اطلاعات بانکی ایران است. کمتر کسی را میتوان یافت که دستاوردهای درخشانی چون او داشته باشد. راهاندازی اولین اینترنت بانک کشور، راهاندازی اولین درگاه پرداخت اینترنتی (IPG) کشور، راهاندازی اولین موبایل بانک مبتنی بر wap، راهاندازی اولین اومنی چنل بانکی کشور، راهاندازی اولین سامانه نظرسنجی کشور در برنامه 90 و محصولات درخشانی نظیر «بام» و «بله» بخشی از کارنامه درخشان مدیریتی و فنی او هستند.
[/mks_pullquote]
.
مختاریان که به گفته خود، هیچوقت به فکر مهاجرت نبوده و نیز تمایلی به رفتن از ایران برای مدت طولانی ندارد، برای مدتی کوتاه بهدلیل علاقهاش به حضور در سیلیکونولی، به آنجا سفر کرد. در این تجربه سههفتهای تجربیات دستهاول زیادی را در بازدید از شرکتها یا حضور در کلاس درس متخصصان آن منطقه به دست آورده است که امیدوار است بتواند با به کار بستن آنها در مجموعهای مثل سداد بتواند این غول فناوری بانکی کشور را به استانداردهای جهانی نزدیک کند، ولی میگوید آنچه در کل از این سه هفته آموختم و از همه باارزشتر است، این بود که فهمیدم چه چیزی سیلیکونولی را سیلیکونولی کرده است.
.
اجازه اشتباه در سیلیکونولی
حمیدرضا مختاریان موضوع تامین مالی استارتآپها را یکی از برداشتها و تجربههای خیلی مهمش میداند. او میگوید: «یکی از موضوعات مهم، موضوع تامین مالی استارتآپها بود. آنها به استارتآپها اجازه اشتباهکردن میدهند تا بتوانند ایده خود را محک بزنند. سرمایهگذاران خطرپذیری هستند که سرمایهگذاری میکنند تا فرد بتواند ایده خود را به یک محصول اولیه تبدیل کند. نکته مهمی که درباره آنها وجود دارد این است که اگر محصول این فرد ایدهپرداز قابل اجرا باشد، میتواند کار خود را ادامه دهد و اگر محصول او موفق نشود و شکست بخورد، این فرد زیر بار تعهد به سرمایهگذار خرد نمیشود و زندگی او نابود نمیشود. در واقع میخواهم بگویم که یک استارتآپ پولی را میگیرد و کاری را شروع میکند؛ اگر به نتیجه رسید آن را ادامه میدهد و اگر به نتیجه نرسید، به سراغ ایده بعدی خود میرود یا نهایتا در جایی کارمند میشود، ولی زندگی آن فرد یا افراد تیم استارتآپی تحتالشعاع آن شکست قرار نمیگیرد. این موضوع بهتنهایی باعث میشود تیمهای استارتآپی بخش زیادی از فشار و استرس کاذب برای موفقیت زورکی یا نمادین را روی دوش خود احساس نکنند و بهدنبال یک راهکار واقعی باشند که کار کند؛ نه برای اینکه نشان دهند موفق شده است!»
.
اجازه اشتباه در ایران!
وقتی از مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد، درباره ریسک پیادهسازی چنین رفتاری در ایران میپرسیم، میگوید: «احتمالا در چنین مدلی، اکثر ما با پیشزمینه ایرانی خود به فکر کلاهبرداری و سوءاستفاده میافتیم، ولی آنجا اصلا چنین موضوعی به فکرشان نمیرسد و خیلی مثبتتر از ما فکر میکنند. ما خیلی پیچیده فکر میکنیم و پشت هر حرفی دنبال منظور افراد هستیم، ولی در سیلیکونولی به نظر میرسد خیلی شفافتر، سادهتر و راحتتر رفتار میکنند و همین موضوع باعث میشود، آدم احساس اعتماد بیشتری به دیگران داشته باشد.»
به گفته مختاریان، یکی از دلایلی که اعتماد در سیلیکونولی بیشتر است، وجود زیرساختهایی مانند امتیاز اعتباری (Credit Score) است و سابقه فرد بر اساس آنها مشخص ميشود و رفتار امروز او نیز در فردای او موثر است. در نتیجه کسی بهخاطر به دست آوردن پول، اقدام به چنین کاری نمیکند و آینده خود را مخدوش نمیکند؛ چراکه آنجا وقتی فردی با فریبدادن دیگران پولی را به دست آورد، احتمالا آن پول، آخرین پولی است که میتواند به دست آورد و در آینده خیلی دچار مشکل خواهد شد. در نتیجه بهدلیل وجود این زیرساختها، فرد بهخاطر پولی که امروز با فریبکاری میتواند به دست آورد، آینده خود را خراب نمیکند. او تاکید میکند: «آینده در زندگی شخصی و کسبوکاری آنها بهشدت مهم است. پس رفتارهای پرریسک برای به خطر انداختن آینده هم به همان اندازه کم است.»
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
امتیاز اعتباری چیست؟
امتیاز اعتباری یا Credit Score یک عبارت عددی است که با تکنیکهای آماری و بر اساس اطلاعات واقعی که بیانگر وضعیت جاری و سابقهای فرد یا شرکت هستند، محاسبه میشود. امتیاز اعتباری یک نمره قابلمقایسه است؛ لذا تصمیمگیری بر این مبنا، در مقایسه با روشهای سلیقهای و گزارشهای متنی، بهمراتب قابلاطمینانتر و منصفانهتر خواهد بود. فرایند اعتبارسنجی و آیتمهایی که در محاسبه امتیاز اعتباری در کشورهای مختلف استفاده میشود یکسان نیست و معمولاً وابسته به قوانین داخلی و ضوابط حاکم بر دسترسی به دادهها است.
[/mks_pullquote]
.
تغییر ذهن
به گفته او، پیادهکردن این مدل در ایران بسیار سخت است و مهمترین تغییری که در ایران باید ایجاد شود، تغییر مدل ذهنی است. مدل ذهنی یک کارآفرین در سیلیکونولی اینگونه است که در هر مشکلی یک فرصت میبیند؛ یعنی وقتی دو نفر با یکدیگر صحبت میکنند و از تجربههای مشکلاتشان میگویند، اگر طرف مقابل کارآفرین باشد، به این فکر میکند که چه کاری میتوان کرد که دیگران به این مشکل برنخورند و چقدر میتوان از این ایده استفاده کرد؛ اما به گفته مختاریان، در ایران معمولا وقتی فردی از مشکلی که برایش به وجود آمده، صحبت میکند، طرف مقابل نیز به سراغ فضای غر زدن میرود. اگر ما بخواهیم مدلی را که در سیلیکونولی وجود دارد، پیاده کنیم، ابتدا باید مدل ذهنی خود را از مدل ذهنی تهدید دیدن مشکلات، به مدل ذهنی فرصتدیدن مشکلات تغییر دهیم. اگر به این سمت حرکت کنیم، ایران به بهشت کارآفرینان تبدیل میشود.
.
سرمایه جدید در صنایع سنتی
مختاریان درباره موضوع دیگری که پیادهسازی این مدل را در ایران سخت میکند، اینطور توضیح میدهد: «موضوع مهم دیگر این است که در آنجا گردش مالی خیلی خوبی در حوزه استارتآپها وجود دارد و بخش بسيار بزرگی از این گردش مالی به خود افراد این صنعت برمیگردد؛ در واقع افراد از تکنولوژی پول درمیآورند و دوباره آن پول را وارد تکنولوژی میکنند؛ چراکه پول درآوردن خود از تکنولوژی را شانسی یا اتفاقی نمیدانند و به کار و ارزشی که ایجاد میکنند، باور دارند؛ این در حالی است که این چرخه در ایران مخدوش است؛ یعنی اغلب افرادی که از تکنولوژی پول درمیآورند، پولشان را از این صنعت خارج میکنند و در صنایع سنتی وارد میکنند؛ برای مثال ملک یا زمین میخرند؛ رستوران میزنند و صدها مورد از این دست. چرا؟ چون فکر میکنند پولی که از این صنعت به دست آوردهاند، شانسی بوده و مهمتر از آن به آینده این صنعت امیدی ندارند و برای کاهش این ریسک پولشان را از این صنعت خارج میکنند. در نتیجه گردش مالی خوبی در ایران در این صنعت وجود ندارد، چون پولی که در این صنعت به دست آمده و باید دوباره برای رشد و بلوغ این صنعت صرف شود، وارد صنایع سنتی میشود؛ اما شما نگاه کنید ببینید دهها و صدها چهره شناختهشده این فضاها که از طریق تکنولوژی وارد فهرست میلیونرهای جهان شدند، با پولشان چه کردند؟»
.
خلق ارزش به جای خلق ثروت
مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد، تجربه دیگری را که از سفر به سیلیکونولی به دست آورده بود، موضوع خلق ارزش میداند. او میگوید: «موضوع دیگری که من خیلی در آنجا درباره آن میشنیدم، خلق ارزش بود تا خلق ثروت. خلق ارزش بسیار مهمتر از خلق ثروت است؛ یعنی فرد بايد کاری انجام دهد تا مشکلی را حل و دردی را دوا کند؛ تا اینکه کاری انجام دهد تا پول درآورد. در نتیجه آنها به تجربه فهمیدهاند که اگر خلق ارزش صورت گیرد، میتوان از آن پول نیز درآورد.»
مختاریان به واتساپ نیز اشاره میکند و آن را نمونه بسيار معروف خلق ارزش میداند که توانستهاند از این راه، به پول برسند و میگوید: «زمانی که فیسبوک، واتساپ را 19 میلیارد دلار خرید، یک دلار نیز درآمد نداشت و هنوز هم درآمد ندارد؛ چراکه نه تبلیغاتی دارد و نه مدلهای درآمدی دیگری. ولی فیسبوک روی آن سرمایهگذاری کرده و آن را خریده است؛ آن هم زمانی که خیلی از ما این سرمایهگذاری را احتمالا دیوانگی میدانستیم. ولی الان میبینیم که در اکوسیستم فیسبوک، واتساپ چقدر میتواند به آن کمک کند و ارزش واقعی ایجاد کند. در نتیجه در سیلیکونولی به این نتیجه رسیدند که اگر ما کاری را انجام دهیم که مردم ترغیب به استفاده از آن شوند، آن استارتآپ رشد میکند. اوبر نیز نمونه دیگر است. چند وقت بعد از ورود اوبر به بورس گزارش مالی اوبر منتشر شد و نشان میداد که اوبر حدود یک میلیارد دلار زیان در سال دارد. توجه کنید این میزان از زیان را دارد، ولی چقدر استقبال از آن وجود دارد و همچنان پول وارد آن میشود. چرا؟ چون اوبر دارد به یک نیاز واقعی مردم پاسخ میدهد و مشکلشان را حل میکند؛ یعنی دارد یک ارزش ایجاد میکند و ایجاد ارزش چیزی است که آنجا برای همه قابل قبول است که این ارزش دیر یا زود با یک ریسک به ثروت تبدیل میشود، ولی با این حال اگر همین فردا هم اوبر زمین بخورد، هیچ کسی توقع ندارد مدیران اوبر را توبیخ کنند یا تا آخر عمرشان پاسخگوی این شکست باشند. در نتیجه میخواهم بگویم که در آنجا بر ارزشآفرینی بیشتر تاکید میکنند و این موضوع نیز یکی دیگر از تفاوتها با ایران است.»
.
جذب مهاجران
مختاریان یکی دیگر از تفاوتهای سیلیکونولی با ایران را حضور پررنگ مهاجران میداند. او توضیح میدهد: «در سیلیکونولی خیلی از کارها را مهاجرها انجام میدهند و بسیاری از شرکتهای موفق را مهاجرها راهاندازی کردهاند. آمریکا در سیلیکونولی موقعیت و جذابیتی را ایجاد کرده که آدمهای خلاق، ایدهمند، کارکن، باتجربه و باپشتکار را جذب خود میکند؛ افراد هم وارد آنجا و اتفاقا موفق هم میشوند.
ورود مهاجرها یعنی ورود نیروهای تازهنفس، یعنی نگاه تازه، یعنی طعم و رنگ تازه، یعنی حرفها و دغدغههای تازه، یعنی تجربیات تازه، یعنی بهرهبردن از افرادی که طرز فکر و نگاهشان در محیطهای آکادمیک متفاوت و موقعیتهای جغرافیایی متفاوتی شکل گرفته است! همه اینها یعنی فرصتهای تازه برای آنجا. حالا ما در ایران به مهاجرها چگونه نگاه میکنیم؟ اصلا قبل از مهاجرها، ما چه شرایط جذابی برای افراد خلاق و ایدهمند خودمان ایجاد کردهایم که انگیزه خروجشان را از دست بدهند؟ چه برسد به اینکه انگیزه برای ورود نیروهای بیرونی ایجاد کرده باشیم؟ علاوه بر همه اینها، حس من این است، افرادی که به آمریکا و مخصوصا سیلیکونولی میروند، بهدلیل فاصله بسيار زیاد آمریکا نسبت به خانههایشان، تصورشان این است که دیگر راه برگشتی ندارند و باید در آنجا موفق شوند. در نتیجه فردی که به آمریکا آمده، باید کار و تلاش کند تا موفق شود.» اگر به فهرست چهرههای مطرح سیلیکونولی نگاه کنیم، متوجه میشویم بسیاری از این چهرهها، اصالتا آمریکایی نیستند.
.
در اهمیت دانشگاه
مختاریان میگوید آمریکا هم مانند هر کشور دیگری نقاط ضعف و منفی خودش را دارد كه میتوان به بسياري از آنها انتقاد کرد؛ اما یکی از نقاط نسبتا مثبت آمریکا دانشگاههای آن است. زمانی که فرد از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، آماده است که یک کار عجیبوغریب و نوآورانه انجام دهد و بسياري از استارتآپهای موفق نیز افراد کلیدیشان از دانشگاه استنفورد و بخش دیگر آنها از دانشگاه برکلی فارغالتحصیل شدهاند. او در مقابل، درباره دانشگاههای ایران میگوید: «اما دانشگاهها نقاط ضعفی دارند و هنوز عمدتا سنتی عمل میکنند. هنوز آن تفکرات کارآفرینی در دانشگاههای ما بهخوبی جا نیفتاده و هنوز بعضا به صنعت به چشم قلک پول نگاه میکنند و فکر میکنند ارتباط دانشگاه با صنعت یعنی اینکه شرکتی را پیدا و با آن قرارداد همکاری امضا کنند، پول بگیرند و سپس یک آزمایشگاه راهاندازی کنند که آن آزمایشگاه هم آخرش خروجی مشخصی ندارد. در واقع هنوز برخی عمیق به این فکر نمیکنند که ارتباط صنعت با دانشگاه یعنی اینکه بتوان دانشجویانی را تربیت کرد که وارد صنعت شوند و بتوانند یک شرکت جدید راهاندازی و مشکلی را از جامعه حل کنند.»
به گفته مدیرعامل شرکت دادهورزی سداد، رشتههای بینرشتهای در دانشگاههای آمریکا بسیار متداول هستند؛ یعنی دانشجو بهراحتی میتواند بر مبنای علایق یا نیازش درسی را از رشته دیگری اخذ کند و این موضوع خیلی کمک کرده که افراد چندتخصصی تربیت شوند؛ یعنی فرد برای مثال مدیریت خوانده است، ولی دو درس از ژنتیک را نیز گذرانده است و در یک شرکت مدیریت محصولات ژنتیکی کار میکند. مختاریان بر این عقیده است که افراد باید بین رشتهها حرکت کنند تا از حالت تکبعدی خارج شوند؛ وگرنه نمیتوانند موفق باشند.
.
شبکهسازی قوی
مختاریان همچنین به انرژی مثبتی که در سیلیکونولی وجود دارد، اشاره میکند و میگوید: «در تمام سیلیکونولی آدم احساس میکند که انرژی مثبتی وجود دارد و افراد به یکدیگر مثبت نگاه میکنند. همچنین راجع به ایدههایشان با یکدیگر بسیار صحبت میکنند؛ در واقع شبکهسازی در سیلیکونولی بسیار پررنگ است.»
مدیرعامل دادهورزی سداد با اشاره به زیرساخت حمایت از نوآوری که در آمریکا وجود دارد، توضیح میدهد: «درست است که یک زیرساخت خیلی جدی قانونی در آمریکا برای حمایت از نوآوری وجود دارد که اگر شما چیزی را ثبت کنی، دیگر کسی نمیتواند از آن کپی کند، ولی در صحبتکردن و ارتباط برقرار کردن معمولا خیلی باز برخورد میکنند؛ یعنی برداشت کلی من این است که میفهمند که موفقیت تکتک آنها به موفقیت کل سیلیکونولی مربوط است و در عین حال که یک رقابت جدی با یکدیگر دارند، ولی با یکدیگر کار میکنند؛ چراکه بدین گونه میتوانند به یکدیگر کمک و رشد کنند؛ به عبارت دیگر، بسياري از اتفاقهای بزرگ و محصولات بزرگ، خروجی همین شبکهسازیهاست. برای مثال در این شبکهسازیها و تعاملات، شما نهتنها با ایده خلاقانه دیگران آشنا میشوید، بلکه با توجه به توان و تخصصتان رفع بخشی از نیازهایشان را هم در کنار خط اصلی کارتان برعهده میگیرید؛ یعنی نهتنها کار اصلیتان سر جایش است، بلکه این شانس را داشتهاید که بخشی از یک پروژه بزرگ دیگر نیز باشید و این چرخه روزی به شکل عکس هم به شما کمک خواهد کرد. در نتیجه این پدیده که افراد کلیدی یک استارتآپ یا تیم، بخشی از وقت یا انرژی خودشان را صرف یک ایده یا تیم دیگر بکنند، اصلا موضوع غیرعادیای نیست.»
بسيار خوشحاليم كه همكاران محترم در صنعت بانك و فناوري، تجربيات خود را به اشتراك مي گذارند و براي آقاي مهندس مختاريان عزيز نيز آرزوي موفقيت داريم كه مسائل مربوط به اين صنعت را جز دغدغه هاي خود دانسته و براي راه حل آن به دنبال كشف اتفاقات روز دنيا مي رود و آنها را به اشتراك مي گذارد. من به ايشان بابت در اختيار قرار دادن اين تجربيات احساس مسئوليت سنگيني دارم و انشالله كه با كمك ايشان بتوانيم آينده ي خوبي در صنعت بانك و فناوري و دنياي ديجيتال تجربه كنيم.