پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در مسئله بحران مؤسسات اعتباری تقصیر بر گردن کیست؟
حمید قنبری؛ دنیای اقتصاد / میگویند هیچ هواپیمایی در نتیجه یک اشتباه سقوط نمیکند. باید مجموعهای از اشتباهات پی در پی رخ دهند تا یک هواپیما سقوط کند. گاه گفته میشود لازم است ۷ اشتباه پی در پی رخ دهند تا یک هواپیما سقوط کند و از همینرو آمار سقوط هواپیماها در دنیا به شدت پایین است. مسائل و بحرانهای نظام بانکی را نیز میتوان با مثال مورد اشاره قیاس کرد. درواقع وضعیت این قاعده درباره مسائل بانکی نیز صادق است.
با توجه به تجربیاتی که در طول چندین دهه درباره بانکداری و نظارت بر بانکها در دنیا آموخته شده است، بحرانهای بانکی بسیار بهندرت رخ میدهند و دیگر امکان ندارد که با اشتباه یک نفر یا یک دستگاه، نظام بانکی دچار بحران شود یا مشکلی شبیه به مشکل مؤسسات مالی غیرمجاز که در ایران رخ داده است، بهوجود آید. حقیقت آن است که سلسلهای از تصمیمات کارشناسی نشده و نادرست در دستگاههای متعدد موجب شد که بحران مؤسسات مالی غیرمجاز در کشور به وجود آید. بحرانی که هنوز هم آثار آن قابل مشاهده است و برای ایجاد آن، نه یک دستگاه بلکه مجموعهای از دستگاهها باید مسئول دانسته شوند.
ملی کردن بانکها و پس از آن وضع قانون عملیات بانکی بدون ربا و آییننامههای آن که به دولت اجازه میداد و حتی دولت را مکلف میکرد که تقریباً در تمامی امور بانکها مداخله کند و امکان هرگونه رقابت و آزادی عمل را از آنها سلب میکرد، اولین بذر مشکل بود. وقتی بانکهای دولتی آزادی عمل لازم برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان خود را نداشته باشند و با انواع محدودیتها و پیچیدگیهای مقرراتی که بعضاً مبنای اقتصادی قابل دفاعی هم ندارند روبهرو باشند، طبیعتاً نهادهای غیرمجازی شکل خواهند گرفت که به این نیاز پاسخ خواهند گفت و این مؤسسات، گاه در قالب شرکتهای مضاربهای، گاه در قالب مؤسسات قرضالحسنه، گاه در قالب تعاونی اعتبار یا شکلهای دیگر به تقاضای موجود در بازار پول پاسخ خواهند گفت.
وقتی دست بانکهای مجاز بسته باشد یا وزنهای به پای آنان باشد، آنگاه غیرمجازها هستند که فارغ از قید و بندها و محدودیتها در بازار یکهتازی خواهند کرد. پس سخن اول این است که قوه مقننه به خاطر وضع قوانین و مقررات ناقص، مبهم و گاه متعارض که فضای غیررقابتی برای بانکداری ایجاد کرد، مسئول است. شرح مشکلاتی که قوانین ناقص و نارسا برای شبکه بانکی کشور ایجاد کرده است، خود نیازمند دفتری جداگانه و بحثی مفصل است؛ اما جستوجوی ایرادات قوانین و مقررات مرتبط با بانکداری در کشور، کار دشواری نیست؛ چرا که پیش از این بسیار در این مورد گفته و نوشته شده است و چه شاهدی برای نقص قوانین موجود بهتر از اینکه قانونگذار نیز سالهاست در پی اصلاح قوانین موجود است. اگر اعتراف به کاستی در قوانین موجود وجود نداشت، اصلاح قانون هم ضرورتی نداشت.
مؤسسات مالی غیرمجاز، در خلأ شکل نگرفتند. آنها از دستگاههای متعدد مجوز فعالیت گرفتند. برخی از آنها از وزارت تعاون، برخی از اداره اماکن، برخی در ثبت شرکتها ثبت شدند و هرکدام بهنحوی مجوز فعالیت و افتتاح شعبه دریافت کردند. مقامی که مجوز میدهد مکلف به نظارت است، مقامی که نظارت میکند، باید صلاحیت تخصصی نظارت را داشته باشد؛ بنابراین باید گفت که مقامات مجوزدهنده به مؤسسات مزبور مسئولاند؛ چراکه با اعطای مجوزهای مزبور، امکان انجام فعالیت بانکی را به مؤسساتی دادهاند که صلاحیت انجام این کار را نداشتهاند.
فعالیت بانکی غیرمجاز در ایران جرم است و بر اساس قانون اساسی، قوه قضائیه مسئولیت پیشگیری از جرم و برخورد با آن را برعهده دارد. فعالیت بانکی غیرمجاز، از جرائم قابل گذشت نیست که نیاز به شکایت شاکی خصوصی داشته باشد و با انصراف شاکی خصوصی تعقیب آن موقوف شود. از اینرو، قوه قضائیه برای کوتاهی در برخورد با مؤسساتی که بعضاً رشد قارچگونهای داشتند، مسئول است. مسئولیت دستگاههای دیگر از جمله بانک مرکزی، نافی مسئولیت قوه قضائیه نیست و هر کدام به جای خود، باید پاسخگوی عملکرد خود در این باره باشند. همانطور که دستگاه قضایی برخورد با بسیاری از جرائم دیگر را موقوف به شکایت شاکی نمیکند، در این مورد هم نباید شکایت نکردن و کوتاهی سایر دستگاهها را دلیلی بر عدم اقدام قضایی یا تأخیر در اقدام قضایی قلمداد کند.
بسیاری از مؤسسات غیرمجاز، ارتباطاتی با دستگاهها و نهادهای دولتی داشتند. آنها گاه مرتبط با تعاونیهای کارکنان برخی از دستگاهها بودند، گاه با صندوقهای قرضالحسنه مؤسسات دولتی ارتباط داشتند یا منشأ شکلگیری آنها به نحوی با دستگاه و نهادی دولتی گره خورده بود. تمامی دستگاههای مزبور، بهدلیل اینکه بهطور غیرمستقیم به شکلگیری و رشد این نهادها کمک کردند، مسئولیت دارند و این مسئولیت، تحت سایه قصور هیچ دستگاه دیگری قابل چشمپوشی نیست. رسانهها و در رأس آنها رسانه ملی مسئولاند به خاطر اینکه نهتنها آنگونه که باید در مورد عواقب فعالیت اینگونه مؤسسات به مردم هشدار ندادند و آگاهی عمومی را ایجاد نکردند، بلکه گاه حتی به محلی برای تبلیغ این مؤسسات نیز مبدل شدند. این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی موجب اعتراض بانک مرکزی نیز شد. این موضوع نیز در سایه مسئولیت بانک مرکزی قابل چشمپوشی نیست و نمیتوان گفت که چون بانک مرکزی مسئولیت دارد، رسانه ملی در قبال این موضوع مسئولیتی نداشت.
سپردهگذاران مؤسسات غیرمجاز مسئولاند. این نکته که آنها از غیر مجاز بودن این مؤسسات آگاه نبودهاند و به اتکای تابلوی این مؤسسات و حضور فیزیکی آنها در خیابان، گمان کردهاند که مؤسسات مزبور مجاز هستند، شاید در بسیاری موارد قابل باور نباشد. تقریباً در همه جای کشور بانکها و مؤسسات مالی مجاز وجود داشتهاند و امکان سپردهگذاری در آنها برای مردم فراهم بوده است.
سپردهگذاری نکردن در بانکهای مجاز و معتبر کشور و به جای آن، سپردهگذاری نزد مؤسسات مالی غیرمجاز، قطعاً با انگیزه دریافت سود بیشتر انجام شده است و به سختی میتوان باور کرد کسانی که توانایی تحقیق در مورد سود پرداختی بانکها و مقایسه این سودها با یکدیگر را داشتهاند، توانایی انجام تحقیق سادهای در مورد مجوز داشتن یا نداشتن مؤسسات مالی مزبور را نداشتهاند و نمیتوانستهاند نگاهی به پایگاه اینترنتی بانک مرکزی بیندازند تا مطمئن شوند که بانک مزبور مجوز داشته است یا خیر. سپردهگذاران مسئولاند؛ چون دلخوش به این بودند که هر اتفاقی رخ دهد، دولت مکلف است از آنها حمایت کند.
شبکه بانکی به خاطر همکاری با مؤسسات غیرمجاز مسئول است. مؤسسات مالی غیرمجاز، از طیف گستردهای از خدمات مالی و بانکی استفاده میکردند. بدون استفاده از خدمات بانکی، رشد آنها تا این حد ممکن نبود. شاید کمتر دستگاهی به اندازه بانکهایی که به مؤسسات غیرمجاز خدمت بانکی ارائه میکردند، قابل ملامت باشد. چرا که آنها به کسانی کمک میکردند که تیشه به ریشه خود آنها میزدند. در نهایت، بانک مرکزی نیز مسئول است بهعنوان نهاد نظارتی که باید همگان را متوجه مسئولیت خود میکرد. بهعنوان دستگاهی که باید اخطارهای خود را با صدای رسا به گوش همه میرساند.
بهعنوان نهادی که باید ساختار نظارتی صحیحی را در کشور طراحی میکرد که انجام تخلفاتی با این حد از وسعت و شدت در آن ممکن نباشد. با این حال، صداهایی که این روزها به گوش میرسد حکایت از آن دارد که مسئولیت بانک مرکزی دیده میشود و همه از آن سخن میگویند، بیآنکه به مسئولیت دستگاهها و نهادهای دیگر آنگونه که باید توجه شود. غافل از اینکه اگر همه چیز در جای خود بود، کوتاهی بانک مرکزی به خودی خود نمیتوانست چنین آثار دامنهداری داشته باشد.