پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
گفتوگو با کارستن بارچ درباره آینده نظام بانکی ایران
28 مردادماه همین امسال بود که فرصت داشتیم گفتوگویی با کارستن بارچ در حاشیه سمینار بانک دیجیتال داشته باشیم و در آن گفتوگو از او درباره استراتژیهای یک بانک دیجیتال پرسیدیم (+). مجدداً اواسط اسفندماه فرصتی دیگری دست داد تا او را در ایران ملاقات کنیم با این فرق که دفعه گذشته ایرآنهمچنان در تحریم بود و این بار دیگر از تحریمها خبری نیست. مطمئناً حالا که شرایط کشور و صنعت بانکداری تغییر کرده و در راه بینالمللی شدن قدم برمیداریم دانش و تجربیات متخصصانی همچون کارستن بارچ در این راه ارزشمند خواهد بود. از همین رو گفتوگوی کوتاهی با او در این خصوص داشتیم که در ادامه آمده است.
آقای کارستن بارچ، هرچند در گفتوگوی قبلی خودتان را معرفی کرده بودید ولی میخواهیم دوباره خودتان را برای ما و مخاطبانمان معرفی کنید و بگویید که چرا دوباره در ایران هستید؟
من تجربیات زیادی در زمینه مشاوره مدیریت صنعتی دارم و همینطور مدیر یک مرکز مشاوره بودهام. پس از مدتی وارد فضای آکادمیک شدم و اکنون بهعنوان پروفسور استراتژی و بازاریابی فعالیت میکنم و کمکم جذب حوزه خدمات پیچیده، بانکداری و صنعت مالی شدم تا جایی که الآن تمرکز اصلیام این صنایع شدهاند. چرا؟ چون یک صنعت بسیار جذاب است که چالشها و تغییرات زیادی درونش رخ میدهد مانند دیجیتالی شدن و مهاجرت بانکها از شعبهمحور بودن به دیجیتالیمحور بودن.
در همین بین، این افتخار را داشتم که در سال 2011 با یک گروه مطرح از بانکداران ایرانی آشنا شوم و از آن زمان به بعد بیش از 20 برنامه و کار مشترک با بانکداران ایرانی در ایران و اروپا انجام دادهام. بعد از آخرین سفرم به ایران که اوت 2015 بود، دوست داشتم دوباره به ایران برگردم چونکه یکی از متمایزترین و متفاوتترین نظامهای بانکی که تاکنون دیدهام در این کشور جریان دارد و از انرژی و جنبوجوش خاصی هم برخوردار است. مخصوصاً در این برهه از زمان که تغییرات بسیاری اینجا در حال وقوع است. این آن چیزی است که من را دوباره به اینجا کشانده است.
.
کمی هم درباره دو موسسه BBW و HDBW که در آنها فعالیت دارید برای ما بگویید و اینکه ظاهراً همکاری بین این مراکز با ایکوبیگ آغاز شده است.
باید بگویم همکاری ما با ایران اکنون وارد مرحله جدیدی شده است. طی سالهای گذشته من بهعنوان یک شخص در ایران حضور داشتم اما اکنون HDBW است که در ایران حضور پیدا کرده است و من در یک ارتباط سازمانی و بهعنوان مدیر اجرایی و پروفسور بازاریابی و استراتژی و قائممقام این مرکز در ایران حضور پیدا کردهام. این دانشگاه در واقع توسط متخصصان کسبوکار ایجاد شده است و در واقع هدفش پاسخ به نیازهای آکادمیک کسبوکارها است؛ بهعبارتدیگر، تربیت افراد در یک فضای آکادمیک بهطوریکه برای حضور در کسبوکار کاملاً آماده باشند.
در حال حاضر HDBW قرارداد همکاری با ایکوبیگ دارد (+). پیرو این همکاری ما در تلاشیم تا بتوانیم تجربیاتمان را در پیشبرد برنامههای اجرایی در زمینههای مالی و مدیریت در اختیار متخصصان ایرانی بگذاریم. برنامههایی از قبیل اینکه چطور یک شعبه را با وجود همه روابط دوستانه با مشتری مدیریت کنیم. همینطور روی مسائل دیگری قرار است کار کنیم ازجمله درباره رگولاتوری، درباره فناوری اطلاعات در بانکداری که مربوط به دیجیتالی شدن بانکها است و همینطور درباره استفاده از بزرگدادهها (Big Data) در بانکها؛ اما نکته حائز اهمیت این است که این کار فقط محدود به HDBW نمیشود. این مدرسه توسط یکی از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات آموزشی حرفهای در آلمان به نام BBW تأسیس و اداره میشود. BBW یک مرکز آموزشی با هفت هزار کارمند است که فقط بهطور متمرکز روی ارائه خدمات آموزشی حرفهای در سراسر دنیا فعالیت میکند. این مرکز تواناییهای بسیار بالایی دارد و یکی از بخشهای آن مربوط به آکادمی فناوری اطلاعات است که در آن بستههای آموزشی حرفهای و متفاوتی در حوزه فناوری اطلاعات ارائه میشود.
.
به همکاری میان HDBW و ایکوبیگ اشاره کردید. کمی این موضوع را برایمان باز میکنید که دقیقاً این همکاری شامل چه چیزهایی است؟
بگذارید اینطور بگویم؛ این روزها ایران در سطح بسیار خوبی در دنیا قرار دارد. ما اول از همه میخواهیم که تبادل دانش در این خصوص داشته باشیم به همین منظور سمینارها و کنفرانسهایی خواهیم داشت، یعنی میخواهیم پلتفرمی ایجاد کنیم که در آن تبادل دانش انجام میشود. علاوه بر این میخواهیم که روابط رودرو نیز داشته باشیم. برای مثال از یک برنامه اجرایی سطح بالا صحبت میکنم که نهتنها شامل دورههای آموزشی در تهران میشود بلکه شامل دورههایی در آلمان نیز میشود، آنهم نه به شکل دورههای آکادمیک بلکه دورههایی که بیشتر جنبه کسبوکاری دارند و با توجه به اینکه HDBW نیز توسط متخصصان کسبوکار بنا نهاده شده است پس فرصتهای خوبی را میتوانیم برای متخصصان ایرانی ایجاد کنیم که از تجربیات و دانش متخصصان خارجی بهره ببرند و یا حتی با آنها تبادل دانش داشته باشند. ما با انجمنهای بانکداری و بانکهای بزرگ بسیاری کار میکنیم و بتوانیم فرصتهای شبکهای در اختیار مدیران بانکی ایرانی بگذاریم و تبادلات خود را ادامه دهیم و ببینیم که در این مرحله چه نوع همکاری دوطرفهای میتوانیم داشته باشیم مخصوصاً با توجه به این بازار ایرانی و جهانی در حال نزدیک شدن هرچه بیشتر به یکدیگر هستند.
.
آخرین باری که شما در ایران بودید تحریمها هنوز برداشته نشده بود، اما الآن دیگر برداشته شدهاند. با توجه به این موضوع، شما آینده بانکداری ایران را چطور میبینید؟
برداشته شدن تحریمها پرش بسیار بزرگی محسوب میشود و مانند هر صنعت دیگری، بانکداری نیز تحولات بسیاری خواهد دید. شما میتوانید از این زمان به بعد کسبوکارتان را بینالمللی کنید اما هم زمان کار را هم برایتان مشکل خواهد کرد. چراکه ناگهان همه رقیبان بینالمللی شما و بانکهای بزرگ که تجربیات جهانی بسیار زیادی دارند منتظرند وارد بازار ایران شوند که البته فکر میکنم این فرآیند یک سالی طول بکشد؛ چراکه هنوز برخی مسائل مربوط به قانون و قانونگذاری باقی مانده که بایستی کاملاً مشخص شود؛ اما کارهای مربوط به تحقیق و تحلیل بازار شروع شده است. فکر میکنم که بانکهای ایرانی در حال حاضر بهخوبی آگاه هستند که افکار بینالمللی دارند و به فکر مشارکتهای استراتژیک با بانکهای بزرگ جهانی هستند. همانطور که بانکهای ایرانی به فکر استفاده از تجربیات بانکهای خارجی برای فعالیت در خارج از ایران هستند، مشخصاً این بانکهای بزرگ جهانی هم میتوانند به ایران بیایند و بهجای اینکه بدون هیچ شناختی از فضای بانکی ایران و نیازهای مشتریانش فعالیت کنند میتوانند از تجربیات بانکهای ایرانی استفاده کنند و حتی در قالب یک همکاری مشترک بلندمدت حضور پیدا کنند.
.
بهعنوان یک پروفسور بینالمللی که بارها به ایران آمده و مشاورههایی را به بانکهای ایرانی داده است، اگر بخواهید یک توصیه اساسی به بانکهای ایرانی بدهید آن توصیه چیست؟
به بانکهای ایرانی همان چیزی را خواهم گفت که به دیگر افراد میگویم، اینکه هر روز از خودتان بپرسید! چونکه محیط دائماً و بهسرعت در حال تغییر است. امروزه بانکها با بانکهای بیست سال قبل بسیار فرق کردهاند. ما امروزه درباره کانالهای دیجیتالی، ارتباطات، محصولات جدید و همینطور انتظارات جدید مشتریان صحبت میکنیم. اکنون دیگر مشتریان از بانک انتظارات زیادی دارند و میخواهند که بانکدارها مشاورههای خوبی در اختیارشان قرار دهند و همیشه در دسترس باشند. اینجاست که ما از بانکها میخواهیم که درک بهمراتب بهتری از مشتری نسبت به گذشته داشته باشند. بانکها در گذشته بهنوعی یک کسبوکار ضعیف بودند و مشتری به بانک میرفت و درخواستش را به بانک میگفت و امیدوار بود که بتواند پاسخی دریافت کند. امروزه بانکدارها باید افکار و پیشنهادهایشان را به بازار تحمیل کنند و بانکها باید بدانند که چطور نیاز مشتریانشان را رفع کنند. باید بدانند که چطور میتوانند تبدیل به بانکی شوند که بیشترین تمرکزش را بر روی مشتری گذاشته است؛ چراکه چنین بانکی در فضای رقابتی بینالمللی وجود دارد. اینجاست که باید درباره سازمانها، شعب و سیستمهایمان بازنگری داشته باشیم، همینطور درباره بانکداری آنلاین، فناوری اطلاعات کارمندان بانک و غیره. حیات بانکی این روزها بسیار چالشی است و فکر میکنم هیچ زمانی جذابیت اکنون را نداشته است. پس هر روز از خودتان سؤال کنید، مدل کسبوکاریتان را زیر سؤال ببرید و در رأس امورتان، نیازها و انتظارات مشتریانتان را قرار دهید.
.
یکی از چالشها یا نقاط تمایزی که نظام بانکداری ایرانی در خصوص صادرات خدمات بانکی و یا حتی واردات خدمات بانکی با آن مواجه است قوانین و اصول بانکداری اسلامی است. این را چطور میبینید؟
شاید هم چالش بزرگی نباشد. شما تنها کشور در دنیا نیستید که بانکداری اسلامی دارید. کشورهای دیگری هم هستند که بانکداری اسلامی دارند و بانکهای بزرگی که خدمات بانکداری اسلامی ارائه میکنند. اگر در خیابانهای شهرهای آلمان قدم بزنیم، بانکهای بسیاری را با راهکارهای بانکداری اسلامی میبینیم. همچنین یک بانک استرالیایی داریم که ذاتاً یک بانک اسلامی نیست ولی محصولات مربوط به بانکداری اسلامی ارائه میدهد؛ بنابراین میبینیم که فلسفه بانکداری اسلامی اکنون دیگر فقط شامل کشورهای اسلامی نمیشود. چرا؟ چون بعد از تمام بحرانهای رخ داده و از بین رفتن اعتماد میان مشتریان و بانکها، مشتریان از خودشان پرسیدند پس بانک من برای من چه میکند؟ آیا بانکها از مسئولیتی که در قبال جیب من دارد آگاهی دارد و یا اینکه فقط به فکر جیب خودش است؟ آیا اصلاً بانک به فکر جامعه هم هست یا نه؟ تمام این تفکرات در اصل همگی از بانکداری اسلامی سرچشمه گرفتهاند و میبینیم که این تفکر امروز در بانکداری اجتماعی و عناوین دیگر نمود پیدا کرده است که راه و روشهای جدیدی در بانکداری جهانی را نشان میدهد؛ بنابراین من به آن به چشم یک مانع نگاه نمیکنم بلکه آن را یک موقعیت جذاب میدانم که بتوانیم از یکدیگر یاد بگیریم و با رعایت قوانین و استانداردهای موجود، سیستمهایمان را بهتر کنیم.
.
نکته دیگری که وجود دارد این است که نظام بانکداری ایران مبتنی بر تراکنش یا بهعبارتدیگر مبتنی بر هزینه خدمت نیست و چنین موضوعی حتی در کشورهای دیگری که دارای بانکداری اسلامی هستند موضوع غیرمعمولی است.
تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که با توجه به اینکه چنین چیزی در دنیا رایج نیست، به نظر من برای بانکداران بینالمللی سخت است که با چنین چیزی کنار بیایند
.
این یعنی ما باید تغییر کنیم؟
نه، من میدانم پایههای فرهنگی زیادی ریشه در این سیستم بانکداری دارند و اینکه باید تغییر کنید یا نه را گذر زمان میگوید. من مطمئن هستم که ماهیت بانکداری اسلامی، آنطور که در سیستم بانکی ایران وجود دارد ماندگار باقی خواهد ماند چراکه ریشه فرهنگی دارد. آن دسته از بانکهای بینالمللی هم که ایران را بهعنوان یک هدف جالب میبینند باید خودشان را با آن تطبیق دهند. برای این کار هم فکر میکنم که بهترین کار همکاری و مشارکت با بانکهای ایرانی است که در این نوع از بانکداری دانش و تجربه کافی دارند.
.
با توجه به افزایش توجه مدیران و شرکتها به موضوع فناوریهای مالی و با توجه به سابقه طولانیمدتی که شما در حوزه فناوریهای مالی داشتهاید، بهعنوان صحبت پایانی، درباره فینتک در ایران چه توصیهای برای ما دارید؟
مشخص است که فینتکها تهدید بزرگی برای بانکها هستند. آمارها نشان میدهند که تا سال 2020 بیش از یکسوم از درآمد بانکهای دنیا میتواند از بانکداری سنتی به سمت فین تکها برود. برای مثال به علیپِی در چین نگاه کنید که یک فینتک محسوب میشود و یکی از بزرگترین بازارهای مالی دنیا را مدیریت میکند. هرچه که صنعت بانکداری بیشتر و بیشتر دیجیتالی شود، صلاحیتهای فنی از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. اکنون سؤال این است که بانکها چطور با این مسئله کنار بیایند؟ یک استراتژی این است که از روی ترس دست روی دست بگذارند و دعا کنند که بهترین اتفاق برایشان بیفتد که فکر نمیکنم برای یک بانک استراتژی جالبی باشد. کاری که شما بهعنوان یک بانک میتوانید انجام دهید این است که بهترین فینتک خودتان باشید؛ بهترین ایدههای موجود در بازار را شناسایی کنید و آن را در سیستم بانکی خود وارد کنید. بیشترین مزیتی که شما در ایران دارید این است که بیش از 50 درصد از جمعیت شما افراد جوان و تحصیلکرده و باهوشی هستند که زیر 30 سال سن دارند. جوانانی که تشنه موفقیتاند و به این فکر میکنند که چطور میتوانند ایران را بهجای بهتری تبدیل کنند. درنتیجه بهترین فرصت بانکها این است که به این افرادی که افکار و ایدههای بسیار خوبی دارند نزدیک شوند و آنها را زیر چتر خودشان بگیرند. چون لازمه شروع یک کار خوب چیست؟ فکر و پول. بانکها پول را دارند و بهترین فرصت است که از لاکشان بیرون بیایند و به دنبال جذب بهترین ایدهها و فکرها باشند و بتوانند فینتک خودشان را ایجاد کنند تا دیگر ترس و نگرانی بابت این مسئله نداشته باشند. وقتی ما به ایران فکر میکنیم، مردم باهوشی را درون این کشور میبینیم که باهم مشارکت دارند تا بتوانند پیشرفتی در اقتصاد ملیشان داشته باشند.