پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
[نئو] بانک طبقه متوسط / گفتوگو با حامد قنادپور درباره نئوبانک ارتباط فردا
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۸ / ارتباط فردا بعد از تجربههای موفقی که در حوزه فینتک داشته، حال قصد دارد نئوبانک خود را معرفی کند. این اتفاق از دو زاویه حداقل برای اکوسیستم فینتکی ما جذاب و حائز اهمیت است؛ اول اینکه ارتباط فردا بانک به معنای سنتی نبوده و میتواند اولین بانک مجازی خارج از بدنه اصلی بانکداری باشد و از دیگر سو تجربه آن میتواند حتی به کمک بدنه اصلی بانکی بیاید تا این روزها که پیش از هر زمان دیگری حذف فیزیک ضرورت پیدا کرده، کار دیگرانی هم که میخواهند به این سمت بروند، تسریع شود.
قنادپور معتقد است که باید از دعواهای نظری و ماندن بر سر مفاهیم گذشت و کار کرد؛ اتفاقی که در کشور ما کمتر میافتد و بیشتر در همان مفاهیم میمانیم. به گفته او بانک مجازی ارتباط فردا، مانند دیگر فرآوردههایشان بر طبقه متوسط متمرکز است و به قول خودش ارتباط فردا با کار کردن برای طبقه متوسط حال خوبی را تجربه میکند. متن زیر گفتوگوی ما با حامد قنادپور است که در آن زمان هنوز مدیریت مجموعه ارتباط فردا را بر عهده داشت.
این روزها در اکوسیستم بانکی و فناوریهای مالی، مفاهیمی مانند بانکداری الکترونیکی، بانکداری تماماً الکترونیک، مجازی، نئوبانک و… بسیار زیاد شنیده میشوند. گویا با وجود تمام مشکلات عملیاتی موجود، کماکان در مفاهیم ماندهایم. شاید هم بهدلیل ضعفهایی است که در جاهای دیگر داریم و میخواهیم با شلوغکردن در حوزه بحثهای انتزاعی و دنبالهدار بگوییم که ما هم حرفی برای گفتن در بخش بانکداری جدید داریم.
اما بانک چیزی مشخص است و از زمانی که تأسیس شده تاکنون همواره سه وظیفه داشته است:1. پول کسانی را که میخواهند سرمایهگذاری کنند یا سپرده داشته باشند، بگیرد؛ 2. به کسانی که پول یا سرمایه نیاز دارند، پول یا سرمایه بدهد و 3. جابهجایی پول را تسهیل کند. گویا از لحاظ محتوایی بانک همین است و همین نیز خواهد بود، اما از لحاظ فرمی، در 500 سال اخیر که بانک شکل گرفته، شاهد تحولاتی بودهایم. با وجود تمام کشمکشهایی که وجود دارد، بالاخره باید جایی بایستیم و ببینیم وقتی از نئوبانک حرف میزنیم، مراد چیست.
آیا با سه وظیفهای که درباره بانک مطرح کردم، موافقید و میگویید که فقط از حیث فرمی عوض میشود؟ یا هنگامی که از نئوبانک سخن میگوییم، از لحاظ ماهوی و فرمی پدیدهای کاملاً جدید بهشمار میرود؟ شما چه سوگیریای در برابر این دعاوی لفظی دارید؟
من هم مانند شما منتقد درگیری بر سر مفاهیم هستم. میفهمم که در ادبیات علمی باید به مفاهیم پرداخت، اما در وضعیت کنونی شاهدیم که عدهای فقط به مفاهیم و تعاریف چسبیدهاند، در حالی که بیش از درگیر شدن با این مفاهیم، باید کار کرد. فکر میکنم تعریف «مککنزی» از بانکداری نیز همین سه موردی است که مطرح کردید؛ جذب سپرده، عرضه تسهیلات یا اعتبار و تسهیل تراکنشها و مبادلات مالی.
شاید یک یا دو نقطهعطف در پیش داشته باشیم که مربوط به تغییر تعریف بانکداری فعلی الکترونیکی یا بانکداری دیجیتال است. یکی این خواهد بود که بانک همچنان کار خودش را انجام دهد، ولی کانالهای عرضه خدمات را بهروز کنیم، مثلاً بانکداری مجازی یا دیجیتال. دیگری این است که کانالها عوض نشوند؛ بلکه شیوه بانکداری و نوع سپردهگذاری و سپردهپذیری متفاوت شود؛ بهعنوان مثال، از روشهای «تأمین مالی جمعی» استفاده کنیم یا در زمینه عرضه تسهیلات و وام ممکن است تمام تسهیلات نوین را به کار بگیرید تا وام را از طریق اینترنت پرداخت کنید و مدارک فیزیکی را با تلفن همراه یا کانالهای دیجیتال روی بستر اینترنت بارگذاری کنید.
این همان بانکداری سنتی است که دیجیتال شده است. به این رویکرد، «دیجیتالسازی» میگویند. به نظر من زیبا کردن روش سنتی مفهومی متفاوت با بانکداری به شیوه نوین دارد و اینکه چه واژهای را برگزینیم زیاد مهم نیست. بحثهای مفهومی مسائل مورد توجه ما نیستند. بحثهای تئوری در جای خود ارزشمند و خوباند، ولی باید از آنه گذشت. به بانکها نگاه کنید؛ پروژههای تحول دیجیتال و پژوهشی بسیاری درباره تعریف مفاهیم بانکی میبینیم، ولی نتیجه عینی کجاست؟ معمولاً افرادی درباره این مفاهیم بحث میکنند که حتی یک کار را به سرانجام نرساندهاند و فقط فرصتسوزی میکنند.
زمانی به یکی از مدیران یکی از بانکها گفتم «شما از سه یا چهار سال پیش تاکنون مدام ادعاهایی را مطرح میکنی که هرگز اجرا نشدهاند.» ما بارها و بارها شاهد رونماییهای متعدد بودهایم. یک بار پیمایشی انجام دهید و ببینید از بین این همه رونمایی که بانکها طی چهار یا پنج سال گذشته انجام دادهاند، کدامیک عملی و اجرایی شدهاند؟ یک بار بپرسید بعد از این همه رونمایی چه اتفاقی رخ داده؟ چند کاربر به سراغ آن رفتهاند؟ ما فقط درباره کارهایی که میکنیم، مسئول نیستیم؛ بلکه در خصوص کارهایی هم که نمیکنیم، مسئولیم. سالهاست از نئوبانک نام میبریم، ولی یک نفر را بیاورید که بگوید امسال یک سرویس اعتبار مصرفکننده، یا سرویسی بر مبنای دیتای فردی عرضه کردهایم.
چهار سال است بانکهای ما از «اوپن بنکینگ» (Open Banking) صحبت میکنند، ولی چند بانک ما سرویس «اوپن ایپیآی» به معنای واقعی عرضه میکنند؟ از کسبوکارها بپرسید از چند بانک خدمات ایپیآی میگیرند. البته در بعضی جاها هم اتفاقات خوبی رخ داده یا در حال رخدادن است. مثلاً بانک «قرضالحسنه رسالت» از معدود جاهایی است که بیش از آنکه به حاشیهها بپردازد یا دنبال مفاهیم و رونمایی باشد، در حال انجام کارهای درست و خوبی است.
این ایراد را ناشی از چه میدانید؟ آیا کندی فعلی به این دلیل است که سیستم موجود در حال به نتیجه رسیدن است؟ اصلاً به خواسته چه کسی جواب میدهد؟ چرا بحث فقط بر سر مفاهیم میماند و جلوتر نمیرود؟ در حوزه استارتآپهای فینتک شتاب خوبی را شاهدیم و اتفاقاً کارهای جالبی بیرون از بانک انجام میشود، ولی بانک کماکان در تعاریف مانده است. آیا رگولاتور موانعی ایجاد کرده که نمیگذارد بانکها از بوروکراسی رها شوند؟ اصلاً اعتقاد بنیادینی به چنین حرکتهایی وجود دارد؟ آیا ضعف نظری در کار است؟
به نظر من ضعف نظری نیست، مشکل ما یکی در اراده است و دیگری در چارچوبهای ذهنی. من به فینتکها نقد زیادی دارم، ولی معتقدم فینتکها بر پیشرفتهایی که شکل گرفته، بسیار مؤثر بودهاند؛ بانکها را مجبور کردهاند که دنبال آنها حرکت کنند. فینتکها تقاضای قابل توجهی را به سمت خودشان آوردهاند؛ بدون اینکه کسی به آنها کمک کند. فینتکها اراده و نگرش داشتهاند. متأسفانه مدیران سنتی بانکهای ما این دو را کم دارند. ذهنیتشان کاملاً سنتی و تمامیتطلب است. از طرف دیگر، بهدلیل عدم مطالبهگری، قرار نیست به کسی پاسخی بدهند، پس چرا برای تغییر اراده کنند؟
اگر بیرون از اکوسیستم را نگاه کنیم، نوعی تغییر آشفتهساز با شکلگیری کسبوکارهای جدید که لزوماً استارتآپ نیستند، به وجود آمده است. حوزه حملونقل ما کاملاً تغییر کرده است. در حال حاضر عرصه هتلداری و گردشگری هم تغییر کرده و بانکها مجبور شدهاند از همین تغییرات پیروی کنند. کسبوکارهای جدید نیز در حال ایجاد تغییر در حوزه بیمهاند. حوزه بیمه به واقع از لحاظ فناوری ضعیفتر از بانک بوده است، اما فینتکها تغییروتحولاتی در عرصه بیمه به وجود آوردهاند، گرچه بیمه عقبتر از بانک است. حرکتهای آشفتهساز کسبوکارها روی عرصه بانکی تأثیر میگذارند.
نقش رگولاتور هم واقعاً مهم است، ولی همواره حرفی را میزنم که بابتش بسیار ملامت میشوم؛ در رگولاتوری ما شیوه «راه بینداز، جا بینداز» به نتیجه میرسد. گاهی اوقات رگولاتور واقعاً آزاردهنده است و اجازه کار نمیدهد، بهخصوص در عرصههایی مانند «پرداخت» که به شکل متمرکز زیر نظر رگولاتوری است. ما در حوزه بانکداری واقعاً «راه بینداز، جا بینداز» را اجرا کردهایم، ولی در عرصه «پرداخت» هر کاری که خواستیم انجام بدهیم، جایی بود که مانعی باشد و راهمان را ببندند. در کل، بعضی مواقع باید فشار آورد تا رگولاتور هم متوجه شود که باید اقدامی بکند.
بهتر است خودمان در چاله نقدهایی که کردیم، نیفتیم، پس بحث را به سمت «ارتباط فردا» و رفتنش به طرف نئوبانک ببریم. شاید در اینجا بهتر بتوانیم به ایضاح مفهومی برسیم. به این نتیجه رسیدیم که بانکها سه وظیفه دارند، ولی میتوانند عوض شوند؛ حتی شاید پدیدههای جدیدی بیایند که در قالب نئوبانک عرضه شوند. چشمانداز شما از بانکداری نوین چیست؟ آیا فرم و محتوای جدیدی به آن سه وظیفه اضافه میشود یا فقط روی فرمهای تازه تمرکز میکنید؟
ارتباط فردا مدل خودش را بر مبنای شبکهسازی گذاشته است. ما سعی کردهایم نگاه پلتفرمی داشته باشیم و شبکهسازی کنیم.
آیا شما اسم پروژهتان را از لحاظ مفهومی «نئوبانک» میگذارید یا بانکداری دیجیتال یا چیز دیگری؟
ما از دیرباز اسمش را «بانک مجازی» گذاشتهایم و چندان در قید کلمات نیستیم. چشمانداز ما این است که «بانک مجازی را معنایی تازه ببخشیم». ما باید این جمله را تعریف کنیم. تاکنون تعریفهای مختلفی وجود داشته که به آنها نمیپردازم. ما با نگاهی عملگرا ـ و نه لزوماً با نگاه بررسی روند ـ مطالعهای دقیق، یا بهتر بگویم مطالعهای بر اساس شرایط روز، درباره آینده بانک مجازی در ایران انجام دادهایم. اسمش را میتوانید نئوبانک یا بانک دیجیتال هم بگذارید. این مطالعه در مهرماه منتشر میشود و کار بسیار خوبی است.
در این مطالعه فقط به ارتباط فردا نگاه نکردهایم؛ بلکه سعی کردهایم فردا را ببینیم. اکثر گزارشهایی که چاپ میشوند از جنس شناخت گذشته و پیشبینی روند هستند و کمتر دیدهام که به آینده توجه کنند. همکاران ما بررسی دقیق و جامعی انجام دادهاند تا سناریوهای محتمل بانکداری مجازی در ایران را برای افق 1410 بشناسند. این گزارش منتشر خواهد شد و قابلیت نقد و بررسی دارد. ما سعی کردهایم از بین چهار سناریو، بعضی ماژولها را انتخاب کنیم و بسازیم.
هر چهار سناریو را خودتان بهصورت همزمان پیش میبرید؟
از چهار سناریویی که مطرح میکنیم، یکی سناریوی مطلوب ماست که سعی میکنیم به سمت همان برویم. ولی بر اساس شاخصهای اقتصاد کلان و اتفاقاتی که در ایران و جهان میافتد، پیشبینی میکنیم که بانکها، شرکتها و سازمانهای ایرانی به سمت یکی از این چهار سناریو خواهند رفت. ارتباط فردا، با نگاه شبکهسازی و نوآوری، دوباره سعی بر ساخت پلتفرم دارد. بعضی مجموعههای همکار ارتباط فردا خودشان میتوانند ادعای ایجاد بانکداری دیجیتال را مطرح کنند. بعضی از آنها همین حالا هم برخی سرویسهایی را که در دنیا در دسته خدمات نئوبانک ـ و نه بانک سنتی ـ قرار میگیرند، عرضه میکنند.
یعنی میخواهید سناریویی مطلوب را عرضه و الگوی انضمامی آن را هم ایجاد کنید؟
ما مطالعهای انجام دادیم و سناریوهای محتمل را طراحی کردیم. این کار را برای یافتن سناریوی مطلوب خودمان انجام دادیم. بعضی از سرویسهایی که در ارتباط فردا، یا مجموعههای مرتبط با ارتباط فردا هستند، به بانکداری نوین مربوط میشوند. یکی از سرویسهایی که در ادبیات دنیا جزء خدمات نئوبانک بهشمار میرود، سرویسی است که در حال حاضر «لندو» ارائه میکند. لندو نشان داده که سرویسی متفاوت با خدمات سنتی است. یا مثلاً در زمینه تسهیل فرایندهای مالی «وندار» خدمتی نوین بهشمار میرود. ما سعی کردهایم این ماژولها را در کنار خود داشته باشیم تا از طریق آنها بتوانیم نئوبانک را بسازیم. بعضی مدلهای دنیا نیز به همین سمت رفتهاند که پلتفرم بانکداری عرضه کنند. ما نیز در «لندو» و «وندار» حضوری مؤثر داریم.
بر اساس روشهای درست اعتبار مصرفکننده در دنیا، «تبارا» را راهاندازی کردهایم که کاملاً قابلاستفاده است و توسعهای جدی خواهد یافت. مایل نیستم کلمه «اولین» را به کار ببرم، ولی این اتفاق در ایران افتاده که بتوانیم بدون هیچ مراجعهای به شعبه، یا هیچگونه عرضه سفته، چک، یا به قول بانکیها هیچ امضای خیسی، تا یک میلیون تومان به افراد اعتبار بدهیم. این افراد هیچجا امضای خیس، چک یا سفته ندادهاند و اتفاقاً نتیجه خوبی هم گرفتهایم؛ پولها را برگرداندهاند. در دنیا نیز روی این روشها مطالعه کردهاند و میدانند که شخص پول را پس میدهد با این امید که سقف اعتبارش بالاتر برود. این یک میلیون تومان که در ابتدای کار بدون اعتبار میدهیم، میتواند تا 10 یا 15برابر بیشتر شود. هر فرد بر اساس رفتار خودش و نوع خرجکردش به اعتبار بالاتر میرسد.
ما یکسری از ماژولهای بانک مجازی را کنار هم چیدهایم. قطعاً فینتکهایی مثل لندو، تبارا، وندار و برخی سرویسهای همراهکارت، هنگامی که ظاهری زیبا برایشان فراهم کنیم، به بانک مجازی تبدیل میشوند. بانک مجازی چیزی بیش از این نیست.
ولی اینها فقط تغییرات فرمیاند، نه محتوایی.
اتفاقاً خیر. اینها دیگر تغییر کانال نیستند. برای مثال، تبارا بر اساس رفتار شما اعتبارسنجی میکند و به شما اعتبار میدهد، نه بر اساس چک.
ولی این سنتیترین نوع اعتبارسنجی است. در بازار قدیم هم اعتبارسنجی به این صورت انجام میگرفت، فقط بستر و پلتفرمش فرق میکرد. الان بستر دیجیتال شده است. در بازار قدیم هم هر کس با توجه به اعتبارش، میتوانست معامله کند و پول قرض بگیرد. دقیقاً همان بستر اعتمادسنجی میتواند ماشینی شود یا از بیگدیتا هم کمک بگیریم تا بفهمیم آن آدم در جاهای دیگر چه رفتارهایی میکند. انگار که مفهوم باز هم یکی از همان سه کارکرد اصلی را شامل میشود و پدیده جدیدی بهشمار نمیرود. اینجا دیجیتالیکردن فقط به کمک تغییر فرم میآید.
شما درباره بازار و جنبههای انسانی مثال زدید که برای من هم جذاب است، ولی من هم مثالی مربوط به فضای بانکی میزنم. روش بانکداری قدیم ما «بانکداری داراییمحور» بود؛ یعنی فردی که چک دارد، سفته دارد، ضامن دارد، وثیقه ملکی دارد، فردی معتبر است. امروز در ایران هر تسهیلاتی که بخواهید باید همینها را فراهم کنید. در گزارش اخیر شما دیدم که گفتهاید عموم وامهای بانکها بر اساس وثیقه ملکی است و قطعاً چک و سفته هم باید پشتش بیاورید. اینها داراییهای شما هستند. در همان بازار قدیم که نام بردید و گفتید روابط انسانی حاکم بوده، اعتماد بر اساس چه بود؟
مشخصاً بر اساس دارایی نبود؛ بلکه دادهمحور بود. یکی از تفاوتهای نئوبانک با بانک سنتی، گذر از داراییمحوری و حرکت به سمت دادهمحوری است. در حال حاضر چنین اتفاقی رخ نداده است. شما یکی از بانکهای ایرانی را پیدا کنید و به مدیر آن بگویید «من آدم بسیار معتبری هستم. 20 سال است حقوق میگیرم و یک چک برگشتی هم نداشتهام. حتی یک بار هم نشده که قبضم را دیر پرداخت کنم، یک بار نشده که وام بگیرم و قسطش عقب بیفتد. لطفاً 10 میلیون تومان وام به من بدهید.» قطعاً نمیدهد. اگر داد، میگوییم دادهمحور است. تبارا پارادایمی جدید را طی میکند، فرم جدیدی نیست.
ولی کماکان بر پایه همان سه محور میچرخد.
بله، این سه محور، محورهای اصلی بانکداریاند. در نئوبانکها، بهخصوص نئوبانکهای بلوک شرق، اینطور است که از سمت پلتفرمها به سمت کسبوکارها میروند. بهطور خاص، وقتی به چین نگاه میکنید، مدلهای «ویچت» و «علیپی» را میبینید که از پلتفرم به سمت کسبوکار رفتهاند. در آنجا هم بانک سپرده میگیرد، اعتبار میدهد و تسهیل فرایند میکند. این سه مورد، تعریف بانکداریاند و باید اتفاق بیفتند، ولی شکلهای جدیدی به خود میگیرند. بعضی جاها از مدل «کراود» ((crowd) استفاده میکنند، بعضی جاها از مدل کیف پول، بعضی جاها هم از مدل همتابههمتا.
ما درباره ایران با مختصات اقتصادی فعلیاش صحبت میکنیم. ما در دو جا مشکل اساسی داریم؛ یکی گرفتن سرمایههای اضافی که با توجه به تورم کنونی اگر کسی پولش را در بانک بگذارد، حتی با بالاترین نرخ بهره، گویی که ماهی 15 درصد ضرر میدهد. از طرف دیگر توانستهایم به سمت پلتفرمی و دیجیتالیکردن پیشرفت کنیم و از بیگدیتا بهره بگیریم تا بفهمیم که به کدام کاربر میشود اعتماد کرد و کدام کاربر اعتبار ندارد. به هر حال بانک باید سرمایههایی را جذب کند تا بتواند کارهای دیگرش را پیش ببرد. آیا بانکداری نوین برای جذب سرمایههای اضافی مردم هم میتواند کاری انجام دهد؟
منظورتان جذب سرمایه است یا جذب سپرده؟
سرمایه.
همین الان شما از «سرمایه» نام میبرید، من میگویم «سپرده». در مدل قدیم بین فینتک و ولثتک به این شکل تفکیک میکردند که سپرده را فینتک مدیریت کند و سرمایه را ولثتک، ولی برای نسل z این مسائل مهم نیستند. این نسل فقط میگوید «من قدری پول دارم، چطور میتوانم آن را زیاد کنم؟» در بانکها معمولاً از دیدگاه فناوری یا دیدگاه دارایی به بانکداری نگاه میکنیم، در حالی که باید از دیدگاه بازار و تقاضا بنگریم. فرضاً من میخواهم 10 میلیون تومان از پولم را سرمایهگذاری کنم، پس به پنل اینترنتی کارگزاری میروم. اگر بخواهم 10 میلیون تومان سپردهگذاری کنم به اینترنتبانک میروم، البته اگر بهروز باشم و به شعبه نروم. برای نسل z اصلاً فرقی نمیکند، میگوید «من 10 میلیون تومان دارم، کجا بیشتر سود میدهد؟»
از طرف دیگر به نئوبانک میگوید «من میخواهم شش ماه دیگر با این 10 میلیون تومان ماشین بخرم» و دیگر برایش فرقی نمیکند که پول را در حساب سپرده بگذارد یا سرمایهگذاری انجام دهد یا اصلاً آن را به فرد دیگری بسپارد. اینجاست که تعاریف ولثتک و فینتک بسیار به هم نزدیک میشوند و در عرصه نئوبانک دیگر خطکشی مشخصی بینشان نداریم. شاید یکی از ماژولهای جدید همین باشد که سرمایه و سپرده را در یک جا اداره کنیم.
آیا سپردهگذاری در آینده فقط از طریق پولگرفتن و در حساب گذاشتن خواهد بود؟ خیر. شاید بعضی جاها به جای سپرده «یونیت» بگذارند یا یک جا به جای سپرده «بیمه عمر» بگذارند. به نظر من بیمه عمر در واقع یک سرویس بانکی به حساب میآید، گرچه اسمش بیمه است. بیمه عمر نوعی سرمایهگذاری بهشمار میرود و در حوزه ولثتک میگنجد. گویا خطکشیها و تمایزهای قدیم کمرنگ شدهاند.
در نئوبانک یا بانکداری مجازی، بهدلیل ظرفیتهایی که دیجیتالیکردن دارد و مهمترین آنها شفافسازی است، میتواند تغییری به وجود بیاید که بانک و مشتری شریک شوند. در بانکداری سیاستی، بانک پول یا سپرده شما را میگرفت و میگفت «به هیچ چیز دیگر کاری نداشته باش و سر برج بیا سودت را بگیر»، ولی بانک جدید میتواند شریکی باشد که تمام اتفاقاتی را که میافتد، برای کاربر مانیتور کند و به کاربر بگوید «پولی که با من شریک شدهای در اینجاها سرمایهگذاری شده، اینجاها ضرر داده، آنجاها سود کرده است». به نظر شما دیجیتالیکردن میتواند به شفافیت کمک کند تا کاربر دقیقاً بداند سرمایه و سپردهاش کجا میرود؟
این اتفاق میتواند بیفتد. در «فانوس» این کار را میکنیم. در نرمافزار فانوس این سرویس را ارائه میدهیم؛ گرچه در ابتدای راه هستیم. یکسری پیشنهاد به افراد میدهیم که «مقدار مشخصی از پول خودت را سرمایهگذاری کن». یکی از سرویسهایی که برای کاربران جذاب شده، این است که وضعیتشان را با کاربران شبیه خودشان مقایسه میکنیم و هشدارهایی به آنها میدهیم. برای مثال میگوییم «هزینههای آموزش تو کمتر از متوسط سه ماه گذشته خودت است»، یعنی از طریق دیتای افراد به آنها بازخورد میدهیم و در عین حال تمام مرزهای محرمانگی را رعایت میکنیم.
کمتر دیدهام که جایی غیر از نهادهای حاکمیتی چنین گزارشهایی بدهد. ولی ما دیتا داریم و گزارش میسازیم. مثلاً در مردادماه به کاربران فانوس میگوییم که چقدر سرمایهگذاری کردهاند و جالب است که گزارش ما با واقعیتهای شهودی انطباق دارد. بهتدریج به افراد راهکار میدهیم که «اینقدر از پولت را سرمایهگذاری کن». مثل کودکی که در حال یادگیری است، ما نیز گذر از مسیرهای تازه را یاد میگیریم.
تا جایی که من متوجه شدهام، ارتباط فردا در پروژه نئوبانکش میخواهد از تجربه جاهایی استفاده کند که یا مستقیماً خودش راه انداخته یا از آنها حمایت کرده و به نحوی تمام وظایف فینتک و ولثتکی را که در زیرمجموعههای مختلف انجام میدهد، در یک جا تجمیع کند. این تجمیع چه ضرورتی دارد؟ بالأخره هر کدام از فینتکها و ولثتکها شاید بهصورت جداگانه بهتر بتوانند کار کنند و بسیاری از مشکلاتی را که رگولاتور برای بانکها به وجود میآورد، نداشته باشند. تجمیع چه مزایایی میتواند داشته باشد؟
ما دنبال تجمیع نیستیم؛ بلکه یک «تصویر بزرگ» داریم که قطعاتش را مانند پازل کنار هم میچینیم. این تصویر بزرگ قدری رؤیایی است، اما سعی میکنیم واقعیتر شود. هر اتفاقی که در ارتباط فردا افتاده، یکی از قطعات پازل بوده است. دلیل کنار گذاشتن بعضی از محصولات در این سالها هم این است که در پازل ما نمیگنجیدند. ما هدفگذاری کرده بودیم که در حوزه لندتک چیزی مثل لندو میخواهیم؛ یا باید آن را پیدا کنیم یا بسازیم.
بعضی حوزهها وجود نداشتند و ما آنها را ساختیم. بهعنوان مثال پلتفرم «اوپن ایپیآی» اصلاً وجود نداشت، ما آن را ساختیم. فانوس را با نگاهی خاص به وجود آوردیم؛ نگاهی که در گذشته وجود نداشت و مجبور شدیم آن را بسازیم. هنوز بعضی از خانههای این تصویر بزرگ خالیاند و ما دنبال قطعات این پازل میگردیم تا رویشان سرمایهگذاری کنیم.
وقتی همه اینها در یک قاب بنشینند، چه ارزشافزودهای ایجاد میکنند؟
ارزشافزوده همان تجربهای است که نئوبانک به مشتری میدهد.
دو مسئله مهم در نئوبانک مطرح است که یکی امنیت است و دیگری KYC که هم دغدغه کاربر و هم دغدغه رگولاتور بهشمار میروند. شما در ارتباط فردا برای این دو مسئله برنامه تازهای دارید، یا همچنان روال گذشته را ادامه میدهید؟
من همواره در اینباره نقل قولی از «حسن مختاریان» (معاون فنی ارتباط فردا) را میآورم: «ما در ارتباط فردا در هر زمینهای نوآوری میکنیم غیر از امنیت.» در این بخش کاملاً محافظهکار هستیم. هم امنیت و هم محرمانگی، دو خط قرمز جدی ما هستند. در زمینه KYC کارهایی انجام دادهایم، ولی محتاطانه عمل کردهایم و سعی میکنیم نگاهی زیرساختی داشته باشیم، گرچه در این بخش نقش رگولاتور هم جدی میشود. چندباری روی برخی سرویسها سرمایهگذاری کردیم، ولی به دلایل متعدد بااحتیاط گام برمیداریم.
آیا باید منتظر روش جدیدی در خصوص احراز هویت باشیم یا از همان شیوههای قدیمی استفاده میکنید؟
در حال حاضر نمیتوانم جواب مشخصی بدهم. این موضوع به موارد بسیاری بستگی دارد، از جمله رگولاتور و ظرفیتهایی که به وجود میآید. ما به سمت سرمایهگذاری روی چند مورد رفتیم، ولی چندان راضی نبودیم. امیدواریم این چند مورد بهتدریج بالغتر و بهتر شوند. به هر حال یکی از حلقههای مفقوده ما احراز هویت است که البته مکانیسمهای جایگزین دارد. باید پذیرفت که اکنون همه مردم ما دستکم در یکی از بانکها احراز هویت شدهاند؛ اگر بشود از همان احراز هویت قبلی استفاده کرد، بسیار خوب است. اگر کسی در یکی از بانکها شناختهشده باشد، ما هم او را میپذیریم.
شما احتمالاً در تحقیقاتتان متوجه شدهاید که چقدر مخاطب بالقوه و بالفعل دارید. گام دوم، بالفعلکردن مخاطبان بالقوه است. به نظرتان این مخاطبان بالقوه که میتوانند به سمت نئوبانک بیایند، چه کسانی هستند؟ با توجه به اینکه جامعه ما هنوز به فیزیکیبودن عادت دارد، به نظر شما اولین مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ آیا از اعضای اکوسیستم مالی و فینتکی هستند؟ دوم اینکه چطور میخواهید فرهنگ بانکداری مجازی را در جامعه رواج دهید؟ اصلاً برنامهای برای آن دارید؟
در ارتباط فردا فلسفه بنیادی ما «بهبود سبک زندگی مردم و ایجاد حس خوب در تجربههای مالی»، مشخصاً در قشر متوسط جامعه است. به تعبیر دیگر، در پی کمک به قشر متوسط جامعه بهمنظور مدیریت بهتر سرمایهشان هستیم. ما رؤیای مطلوب بلندمدتی داریم که در آنجا میخواهیم روی نسل z تمرکز کنیم. یک دوره گذار هم داریم که در آن شرایط باید خودمان را برای آینده آماده کنیم. ما طی بررسیهایمان تصمیم گرفتیم نسل z را هدف قرار بدهیم و به سمت آن برویم. اگر به محصولات و خدمات ارتباط فردا دقت کنید، متوجه میشوید که ظاهرشان جوانپسند طراحی شده است. شاید این ظاهر جوانپسند اعتماد نسلهای قبلی را کاهش دهد، ولی سعی میکنیم این کاهش اعتماد را از طریق ویژگیهای دیگر جبران کنیم. گاهی هم از ما انتقاد شده است، ولی اصرار داریم که نسل z را هدف قرار دهیم. در دوره گذار ناگهان نمیتوان کارهای آوانگارد انجام داد.
به اعتقاد من تمرکزمان باید روی نسل z باشد. قطعاً اولین کاربران و مشتریان نئوبانک در ایران همان نسل z خواهند بود. در لندو و وندار نیز، گرچه به شکلی دقیق مطالعه نکردهام، اما بر اساس تجربه خودم و هیئتمدیره، متوجه شدهام که عموم کاربران جوانانی هستند که در نسل z یا اواخر نسل y قرار گرفتهاند. قطعاً اینها هدف آینده ما خواهند بود. من در شبکه بانکی کمتر دیدهام که کسی روی نسل z تمرکز کند.
چرا طبقه متوسط را هدف گرفتهاید؟ چرا طبقه بالاتر و پایینتر مالی هدف شما نیستند؟
نمیگویم فقط طبقه متوسط مخاطب ماست، ولی با هدف قراردادن آنها حال خودمان هم بهتر میشود. بیشتر اعضای تیم ارتباط فردا از اینکه برای رفاه مالی قشر متوسط جامعه تلاش میکنند، حس خوبی دارند و به هیچعنوان بهدنبال کمک به ثروتمندتر شدن ثروتمندان نیستند. در مورد اقشار ضعیفتر باید بگویم، ما خیریه نیستیم که بتوانیم به کمک بیاییم و نقطه هدف ما کمک به قشر متوسط است. چارچوب ارزشی ما اینطور بوده، گرچه شاید از نظر کسبوکاری درست به نظر نیاید، ولی ما بهدرستی آن اعتقاد راسخ داریم.
بله، تمرکز بر قشری خاص بهتر از این است که همه اقشار را هدف قرار دهید.
اکثر بانکها دنبال قشر ثروتمند هستند، ولی به نظر من هر قدر که قشر متوسط جامعه مرفهتر و بزرگتر باشد، وضعیت اقتصاد کشور بهتر میشود.
شما یک بار تلاش کردید به سمت پیاسپیشدن بروید. نئوبانک هدفی بزرگتر از پیاسپیبودن است. تجربه خیزی که برداشتید و به هر دلیل اتفاق نیفتاد، شما را ناامید نکرد؟ مسیر جدیدی پیش رویتان گذاشت؟ از آن تجربه استفاده کردید؟
اتفاقاً تجربه بدی نبود، تجربه بسیار خوبی بود. ما پیاسپی نیستیم، ولی از 7 الی 12 پیاسپی رسمی کشور از حیث تراکنشهای CNP بالاتریم. ما پیاسپی نیستیم، ولی از چهار پیاسپی کشور، پوز و تراکنش پوز بیشتری داریم. با اینکه پیاسپی نیستیم، با شش پیاسپی کار میکنیم و منافعی مشابه پیاسپیها داریم. ما میتوانیم حتی رنکینگ پیاسپیها را نیز تغییر دهیم. ما جاهایی را که انباشت تراکم وجود دارد، پیدا کردیم و بر آنها متمرکز شدیم، پس قطعاً در چهار یا پنج سال گذشته از هر پیاسپیای بیشتر رشد کردهایم.
سال گذشته طرح جامع بانکداریای در مجلس مطرح شد که دیدم شما هم در مصاحبههایتان اشاره کردید که روح تحولات جدید فناورانه را نادیده گرفته است. آن طرح متوقف ماند تا اصلاح شود. به نظرتان الان فرصتی پیش آمده تا از صاحبنظران بانکداری جدید برای اصلاح طرح استفاده کنند؟ اگر آن طرح به سرانجام برسد، کارهایی که شما برای رفتن به سمت نئوبانک انجام میدهید، تقویت میشود یا تأثیری نمیپذیرد؟
قانون جامع بانکداری قبلاً در مجلس مطرح شده بود و به واسطه اتمام دوره مجلس ناتمام ماند. این طرح هیچ نگاهی به فناوری نداشت و نقد ما نیز همین بود که روح فناوری در این قانون دیده نمیشد. به تعبیر یکی از دوستان، اگر آن قانون را 40 یا 50 سال قبلتر هم میخواستند بنویسند، همینطور مینوشتند. حتی کلیدواژههای فناوری هم در آن قانون نبود. بعدها چندباری بازنگری انجام دادند که قانون بهتر شد، ولی هنوز فاصله زیادی با وضعیت مطلوب داشت.
در دوره قبلی مجلس جلساتی گذاشتیم و تلاش کردیم این قانون بازدارنده نباشد. مثلاً یکی از جاهایی که من مخالفت بسیاری با آن کردم، بندی بود که میگفت «بانک مرکزی تا 10 سال نمیتواند مجوز ایجاد بانک جدیدی را صادر کند، بهجز بانک قرضالحسنه».
ما گفتیم: «اشکالی ندارد، ولی بنویسید بهجز بانک قرضالحسنه یا بانک مجازی؛ نمیتوانید 10 سال جلوی فناوری را بگیرید.» طرح، مشکلاتی از این دست زیاد داشت. برای مثال در مورد سپردهها بسیار سختگیری میکرد. مسئله کلان دیگر که در دوره گذشته مجلس هم مطرح کردم، این بود که بعضی نکاتی که در آنجا میدیدیم، اصلاً از جنس قانون به نظر نمیرسیدند؛ بلکه از جنس مصوبه و آییننامه بودند. در تصمیمگیری و تصمیمسازیهای کلان مملکت سه سطح داریم که یک سطح آن سیاستگذاری، یک سطح آن قانونگذاری و یکی هم تعیین روالها و آییننامه اجرایی است. آن قانون به تمام سطوح ورود میکرد و این یکی از نقدهای جدی بود، ولی خوشبختانه در نسخه جدید تا حدی اصلاح شده است.
بهدلیل اتمام دوره مجلس قبلی طرح هنوز بهصورت کامل تصویب نشده است. مصاحبهای از رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در خصوص اعلام آمادگی ایشان و دعوت از متخصصان و نهادهای صنفی برای اظهارنظر در اینباره شنیده شد که خبر بسیار خوبی است. در همین راستا دو یا سه هفته پیش، آقای پورابراهیمی، از طرف نظام صنفی، برای ایشان نامهای در خصوص دریافت نظرات کمیسیون بانکداری دیجیتال در این زمینه فرستادند و در حال حاضر پیگیر این موضوع هستیم که نظرات کارشناسی روی قانون اثر بگذارد.
آیا این قانون روی کار شما تأثیر میگذارد؟
قطعاً تأثیرگذار است، برای مثال یکی از ایرادات بزرگ قانون این است که میگوید «هر کاری میخواهید بکنید، ابتدا باید مجوز بگیرید». چنین قوانینی بهتر است به جای اینکه بگویند «هر کاری میخواهید بکنید، باید اجازه بگیرید»، باید «نبایدها» را مطرح کنند و بگویند «وارد خط قرمزها نشوید، غیر از آن هر کاری خواستید، انجام بدهید». قطعاً اگر برای هر کاری به مجوز نیاز داشته باشیم، این امر مانع نوآوری میشود.