پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
یک بار دیگر از خودمان پرسیدیم، استارتآپ چیست؟
ناصر غانمزاده، مدیر شرکت سرمایهگذاری جسورانه اُپاتان؛ ماهنامه عصر تراکنش / سفر کارآفرینی سفری است دور و دراز، پر از فرازونشیب و مملو از بیم و امید. حال اگر این سفر در مسیر کارآفرینی فناوری و راهاندازی استارتآپ باشد، شما با فرازونشیبهایی بلندتر و عمیقتر دستوپنجه نرم خواهید کرد. در این نوشته کوتاه تلاش میکنم بخشی کوچک از آنچه کارآفرینان در این مسیر طی میکنند را بهصورت گامبهگام روی کاغذ بیاورم. نخست با تعریف استارتآپ آغاز میکنم، سپس به گامهایی میپردازم که یک استارتآپ باید بردارد تا به آنچه در ادبیات کارآفرینی خروج (Exit) مینامیم، برسد.
استارتآپ چیست؟
برای استارتآپ تعریفهای فراوانی وجود دارد و هر کسی از ظن خود آن را به شکلی متفاوت بیان میکند. تعریف ذیل ترکیبی است از تعریفهای پل گراهام، اریک ریس و دیو مککلور.کسب
«استارتآپها نوعی از شرکتهای نوپا هستند که بهسرعت رشد میکنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دستوپنجه نرم میکنند؛ بهگونهای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتریشان کیست، چه محصولی میخواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول درمیآورند سردرگم هستند.»
اما تعریف دیگری که اینجا بسیار بهکار میآید تعریف استیو بلنک است: «استارتآپ سازمانی است موقتی که در جستوجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سودده] است.»
بر اساس این تعریف میتوان نتیجه گرفت سازمانی که هنوز در مرحله جستوجوی مدل کسبوکار است، استارتآپ است و هنگامیکه آن مدل کسبوکار را یافت، از استارتآپ بودن درمیآید و دیگر استارتآپ نیست. (بسیاری از استارتآپها [بهویژه در سیلیکونولی] شبانهروز تلاش میکنند تا از حالت استارتآپی دربیایند و یک شرکت جدی شوند.)
اما این خطکشی وحی مُنزَل نیست و گاهی به شرکتهای جاافتادهتر هم استارتآپ گفته میشود؛ بنابراین هنوز متر و معیار محکمی برای تشخیص استارتآپ بودن/نبودن کسبوکارها وجود ندارد. گرچه کسبوکارهایی هستند که میدانیم قطعا استارتآپ نیستند؛ بهعنوانمثال، خشکشویی بزرگ، گاوداری و کارگاه تراشکاری، کسبوکار کوچک تلقی میشوند و نه استارتآپ. همچنین به کارخانه تولید فرش، ماکارونی و پتروشیمی استارتآپ گفته نمیشود.
به هتل- و حتی مجموعهای از هتلها ـ استارتآپ گفته نمیشود، ولی Airbnb استارتآپ است. نکته بعدی اینکه با وجودی که بخش زیادی از استارتآپها از فناوری اطلاعات استفاده جدی میکنند، همه استارتآپها IT نیستند و استارتآپهایی هم در زمینههای ژنتیک، نانوتک، بیوتک و… وجود دارند.
استارتآپ نوعی کسبوکار نوپا است؛ ولی هر کسبوکار نوپا و جدیدی، استارتآپ نیست.
ایده: از مسئله جدی شروع کنیم
همه استارتآپها از یک ایده شروع میشوند؛ و ایدهها به شکلهای مختلفی ظهور میکنند. معمولا بهترین ایدهها آنهایی هستند که از یک مسئله جدی حلنشده سرچشمه میگیرند. در اینجا منظور من از مسئله، درد و رنجها، نیازها و خواستهها هم هستند.
کارآفرینان در این گام، باید ایده را با استفاده از متدهای موجودی همچون؛ متد استارتآپ ناب یا به شیوههای دیگر اعتبارسنجی کنند؛ یعنی در این گام باید مشتریان خود را بسیار خوب بشناسند. به این مشتریان نشان دهند که کارآفرینان مسئلهای جدی که ارزش حل کردن دارند و قبلاً حل نشده (یا بهخوبی حل نشده) را پیدا کردهاند. مشتریان حاضرند راهحل پیشنهادی استارتآپ را بخرند. به این نقطه اصطلاحا «همخوانی مسئله/راهحل» میگویند.
در این مرحله لزوما به محصولی که کار میکند هم نیاز نیست؛ همین که نمونه و دموی اولیهای وجود داشته باشد که به مشتری بهخوبی نشان دهد چگونه استارتآپ مسئله را حل خواهد کرد، کافی است.
پیدایش: هسته تیم و محصول
در این گام تیم بنیانگذاران و هسته اصلی تیم تشکیل میشود، محصول اولیهای میسازند که واقعا کار میکند. این محصول مسئلهای را که برای مشتریان مهم است، حل میکند. استارتآپ تعداد معقولی مشتری (که پول نسبتا خوبی میدهند) دارد یا در مورد مدلهای کسبوکار رایگان و فرمیوم تعداد بیشتری کاربر مشتاق. استارتآپ در این گام تمام تلاش خود را میکند تا به «همخوانی محصول/بازار» برسد؛ نقطهای حیاتی که بسیاری از استارتآپها به آن نمیرسند و رسیدن به آن شانس موفقیت استارتآپ را بهشدت بالا میبرد. گرچه ممکن است رسیدن به آن تا انتهای مرحله بعد یا حتی چند سال طول بکشد.
در این مرحله معمولا کارآفرینان سرمایه اندک مورد نیاز خود را از اندوختههای خود، دوست و آشنا، فرشتگان سرمایهگذار یا شتابدهندهها تامین میکنند.
شکلگیری: خلق مشتری و رشد اولیه
در این گام استارتآپ بهمرور به شرکتی تبدیل میشود که درست کار میکند؛ با تیمی کوچک و چابک، اما جدی. استارتآپ شروع به کسب درآمد قابلتوجه نسبت به این مرحله میکند؛ گرچه ممکن است بهشدت ضررده باشد. شرکت در طول این مرحله رشد خیلی خوبی از خود نشان میدهد، شاکلههای خود را بهخوبی میسازد و مدل کسبوکارش را قوام میبخشد تا آماده خیز برداشتن برای رشد اصلی شود.
کارآفرینان سرمایه مورد نیاز این فعالیتها را از گروه فرشتگان سرمایهگذار، سرمایهگذاران جسور یا سرمایهپذیری جمعی تامین میکنند.
رشد، رشد و رشد
از اینجا به بعد تمرکز اصلی شرکت، رشد است؛ بهتر کردن پیوسته محصول و بهکارگیری نیروهای بیشتر برای رشد و بهدست آوردن سهم بازار بیشتر. استارتآپ که تابهحال در بخشی کوچک از بازار فعال بوده، سعی میکند بهمرور خود را در بخشهای کناری و سپس همه بخشها گسترش دهد. اگر از یک شهر شروع کرده، دیگر شهرها و اگر بتواند، سپس دیگر کشورها را هم دربر میگیرد.
استارتآپ که در مراحل قبلی بهمنظور «یافتن خود» رشدی آرام و کند را سپری کرده است، تمام تلاش خود را میکند تا چنان بتازد که رقبایی که پس از دیدن موفقیت این استارتآپ پدید آمدهاند، به گرد پایش هم نرسند، یا اینکه کسی حتی خیال رقابت با او را نکند.
استارتآپ در این فاز در مراحل مختلف از شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه یا آلترناتیوهای دیگر سرمایه جذب میکند تا عطش سیریناپذیرش برای سرمایه مورد نیاز رشد را التیام بخشد.
آماده برای خروج
اما خروج در استارتآپ معمولا از دو طریق صورت میگیرد؛ یا اینکه شرکتی بزرگتر آن را بخرد (یا در آن ادغام شود)، یا وارد بورس (IPO) شود که دومی معمولا هم برای بنیانگذاران استارتآپ و هم برای سرمایهگذاران خروجی شیرینتری است.
فرایند عرضه عمومی سهام در بورس که معمولا با کمک «بانکهای سرمایهگذاری» صورت میگیرد، فرایندی چندماهه و نفسگیر، اما شیرین است که معمولا نشاندهنده افقی روشن برای شرکت است.
شرکت با پولی که از این عرضه بهدست میآورد، سوختهایی جدید به پیشرانههای خود تزریق میکند تا با سرعت و قدرتی بیشتر به پیش رود.