پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
استارتاپ چه چیزهایی است و چه چیزهایی نیست
ناصر غانمزاده، مدیر شرکت سرمایهگذاری جسورانه اُپاتان؛ ماهنامه عصر تراکنش / در پنج چند سال گذشته بسامد کاربرد واژه «استارتاپ» روزبهروز و به شکل نمایی افزایشیافته است. گاهی فضای مشوش و شوق «استارتاپ بودن» آنچنان تأثیرگذار بوده که حتی شاهد بودهایم شرکتهایی با قدمتی ۱۰-۱۵ ساله و صدها نیرو خود را استارتاپ مینامند. در این نوشته تلاش میکنم مفاهیم پایهای استارتاپ، انواع آنها، تفاوت آن با دیگر گونههای کسبوکار روشنتر بیان کنم.
برای استارتاپ تعریفهای فراوانی وجود دارد و هرکسی از ظن خود آن را به شکلی متفاوت بیان میکند. تعریف زیر ترکیبی است از تعریفهای پل گراهام، اریک ریس و دیو مککلور: «استارتاپها نوعی از شرکتهای نوپا هستند که بهسرعت رشد میکنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دستوپنجه نرم میکنند بهگونهای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتریشان کیست، چه محصولی میخواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول در میآورند سردرگم هستند.»
اما تعریف دیگری که اینجا بسیار به کار میآید تعریف استیو بلنک است: استارتاپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سود ده] است.
بر اساس این تعریف میتوان نتیجه گرفت سازمانی که هنوز در مرحله جستجوی مدل کسبوکار است استارتاپ است و هنگامیکه آن مدل کسبوکار را یافت از استارتاپ بودن در میآید و دیگر استارتاپ نیست. (بسیاری از استارتاپها [بهویژه در سیلیکون ولی] شبانهروز تلاش میکنند تا از حالت استارتاپی در بیایند و یک شرکت جدی شوند.)
اما این خطکشی وحی منزل نیست و گاهی به شرکتهای جاافتادهتر هم استارتاپ گفته میشود؛ بنابراین هنوز متر و معیار محکمی برای تشخیص استارتاپ بودن یا نبودن کسبوکارها وجود ندارد. گرچه کسبوکارهایی هستند که میدانیم قطعاً استارتاپ نیستند: مثلاً خشکشویی بزرگ، گاوداری، کارگاه تراشکاری کسبوکار کوچک تلقی میشوند و نه استارتاپ. همچنین به کارخانه تولید فرش، ماکارونی و پتروشیمی استارتاپ گفته نمیشود.
به هتل- و حتی مجموعهای از هتلها استارتاپ گفته نمیشود- ولی ایربیاندبی استارتاپ است. نکته بعدی اینکه با وجودیکه بخش زیادی از استارتاپها از فناوری اطلاعات استفاده جدی میکنند، همه استارتاپها آیتی نیستند و استارتاپهایی هم در زمینههای ژنتیک، نانوتک، بیوتک و … وجود دارند.
استارتاپ نوعی کسبوکار نوپا است؛ ولی هر کسبوکار نوپا و جدیدی، استارتاپ نیست.
چند نوع استارتاپ وجود دارد؟
استارتاپها بسته به اینکه به چه نوع بازاری وارد میشوند، به شکل زیر دستهبندی میشوند:
بازار موجود: وارد بازاری میشوند که رقبا وجود دارند و کاربران تجربه استفاده از سرویسهای مشابه را دارند و قیمت جایگزینها را میدانند.
بازار جدید: اینها وارد بازاری میشوند که از قبل وجود نداشته است؛ رشد این استارتاپها در چند سال اول بهشدت کند است و بسیار سرمایهبر هستند ولی به ناگهان- پس از رسیدن به همخوانی محصول یا بازار- رشد نمایی پیدا میکنند.
بازار باز یا بخشبندی شده: این استارتاپها در یک بازار موجود، گوشه کوچک و موردتوجه قرار نگرفتهای را انتخاب کرده و آنجا رشد و نمو میکنند تا برای رقابت با رقبای اصلی بهاندازه کافی بزرگ شوند.
کلونها: وقتی شرکتهای فناوری بزرگ به دلایل مختلف به بازاری قابلقبول (مثلاً ۸۰ میلیونی) ورود نمیکنند؛ این بازار بهاندازه کافی برای راهاندازی نسخههای کلون آنها جذاب است. در حال حاضر معروفترین استارتاپهای ایرانی از جمله دیجیکالا، آپارات، اسنپ، کافهبازارو … از این نوع هستند.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
از بچه قورباغه تا قوباغه
یکی دیگر از ویژگیهای استارتاپ این است که استارتاپ نسخه کوچکتر شرکت بزرگ نیست؛ برای همین هم بسیاری از تئوریهای مدیریتی که برای شرکتهای جاافتاده وضع شدهاند، روی استارتاپها جواب نمیدهند. مثالی که من همیشه میزنم این است که استارتاپ شبیه ماهی نیست که بزرگ و کوچکش یکشکل باشند؛ بلکه شبیه قورباغه (یا کرم ابریشم) است که در راه دچار دگردیسی میشود و دوره گذار دارد.
[/mks_pullquote]
استارتاپ نسخه کوچکتر شرکت بزرگ نیست
یکی دیگر از ویژگیهای استارتاپ این است که استارتاپ نسخه کوچکتر شرکت بزرگ نیست؛ برای همین هم بسیاری از تئوریهای مدیریتی که برای شرکتهای جا افتاده وضع شدهاند، روی استارتاپها جواب نمیدهند.
مثالی که من همیشه میزنم این است که استارتاپ شبیه ماهی نیست که بزرگ و کوچکش یکشکل باشند؛ بلکه شبیه قورباغه (یا کرم ابریشم) است که در راه دچار دگردیسی میشود و دوره گذار دارد؛ بنابراین:
- الف) استارتاپ به اصول مدیریتی، کارکنان و استراتژیهای متفاوتی نسبت به شرکت بزرگ تثبیتشده نیاز دارد.
- ب) تقریباً هر نصیحتی که برای شرکتهای بزرگ تثبیتشده (خوب) است برای رشد و مدیریت استارتاپها بیربط، منحرفکننده و احتمالاً مخرب است.
آیا راهاندازی استارتاپ با کارآفرینی تفاوت دارد؟ شرکت دانشبنیان چیست؟
گرچه برای کارآفرینی هم تعریفهای فراوانی وجود دارد، بهطور خلاصه راهاندازی هر کسبوکاری (کوچک یا بزرگ) که همراه با ارزشآفرینی باشد را کارآفرینی گویند. (در واقع برابر درستتر کارآفرینی، ارزشآفرینی است.) بنابراین راهاندازی استارتاپ هم نوعی کارآفرینی است ولی خروجی هر نوع کارآفرینی، استارتاپ نیست.
دانشبنیان بودن [در ایران] نوعی مجوز (احراز صلاحیت است) که میتواند شامل حال استارتاپها یا دیگر انواع کسبوکارها هم بشود. کافی است با داشتن شرایط لازم، فرآیند گرفتن این مجوز طی شود.
آیا گوگل، فیسبوک، آمازون، دیجیکالا، آپارات، توسن و فناپ استارتاپ هستند؟
مسلماً نه اما آنها بهعنوان نمونههای موفقی که زمانی استارتاپ بودهاند و با موفقیت از آن حالت خارجشده و امروز به سازمانهایی بزرگ و ثروتمند تبدیلشدهاند.
در سیلیکون ولی متداول است تا زمانی که شرکتها وارد بورس نشدهاند، گهگاه از آنها به عنوان استارتاپ یاد شود، به ویژه تا زمانیکه در حال جذب سرمایه هستند؛ بنابراین میبینیم که هنوز به اوبر، اسکوئر، استرایپ و حتی دراپباکس استارتاپ گفته میشود؛ اما در اینکه دستکم دو سه سال اول عمرشان، استارتاپ بودهاند شکی نیست.
کارآفرینی درون شرکتهای بزرگ چیست؟
این نوع کارآفرینی که در ادبیات کلاسیک «کارآفرینی سازمانی» نیز نامیده میشود دلیل وجودی مشخصی دارد، شرکتهای بزرگ چرخه عمر محدودی دارند. بیشترشان با معرفی محصولات جدیدی که نمونههای دیگری از محصولات اصلیشان است رشد میکنند. (رویکردی که به نوآوری پیوسته معروف است). آنها همچنین ممکن است به نوآوری توفنده (برهم زننده) همروی بیاورند که تلاش میکنند محصولات جدیدی را به بازارهای جدید با مشتریان جدید معرفی کنند. جالب است که اندازه و فرهنگ شرکتهای بزرگ اجرای نوآوری توفنده را بسیار سخت میکند؛ این در واقع تلاشی برای راهاندازی یک استارتاپ گسترشپذیر درون شرکتی بزرگ است.
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که شرکتهای کمی در این حوزه موفق بودهاند. همچنین شرکتهای فناوری بزرگ، علاوه بر فراهم کردن فضای نوآوری درونسازمانی، همزمان از روشهای دیگری همچون خرید استارتاپها و نیز سرمایهگذاری روی استارتاپها استفاده میکنند تا پیشرانه نوآوری خود را مجهزتر کنند.
کارآفرینی بهتر است یا کارمندی؟
اما امروزه که هیاهوی استارتاپ زدن بیشتر از قبل شنیده میشود یک پرسش اساسی مطرح میشود که «کارآفرینی یا کارمندی؟»
همینجا اعتراف میکنم که جزو افرادی هستم که بهتازگی اعتقاد پیدا کردهام که آدمها- علاوه بر حقوق عادی- دو حق اساسی دیگر هم دارند: «حق تجربهکردن» و «حق شکستخوردن» و منظورم این است که نباید جلو تجربه کارآفرین شدن افراد را گرفت حتی اگر بدانیم بهاحتمال زیاد شکست میخورند.
در کشورهای با فرهنگ کارآفرینانه بالا، آماری وجود دارد که میگوید حدود یک درصد مردم کارآفرین میشوند و بقیه برای کارآفرینان (و دولت) کار میکنند.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
کابوس هتلها
ایربیاندبی استارتاپی است که مردم در آن مکانهای اقامتی را کرایه میدهند. این وبسایت دارای بیش از ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ مکان فهرست شده در ۳۳٬۰۰۰ شهر و ۱۹۱ کشور است. این شرکت در اوت ۲۰۰۸ به مرکزیت سان فرانسیسکو، کالیفرنیا بنا نهاده شده است.
[/mks_pullquote]
پس هیچ وحی منزلی در کارآفرین شدن همه نیست؛ روشن است که بهطور مشخص حدود ۱۰۰ برابر کارآفرینان خوب و موفق به کارمندان خوب، متعهد و حرفهای نیاز است و طبیعی است که هر دو با ارزش هستند.
پس از راهاندازی یک کسبوکار (در هر شکل یا اندازهای که باشد) کارکنان آن کسبوکار موتور محرک آن هستند. کدام شرکت فناور را سراغ دارید که بتواند بدون نیروهای کلیدی خود دوام بیاورد؟(همهٔ ما خبرهایی دربارهٔ دعواهای حقوقی غولهای فناوری سر مهاجرت یک خبره از یک شرکت به شرکت دیگر شنیدهایم.)
چیز دیگری که در دنیا بسیار متداولتر از ایران است کارآفرین شدن کارکنان باتجربه است؛ یعنی یک فرد مثلاً 5 سال در یک شرکت فناور بزرگ کار میکند، تجربه میآموزد، ابزارها و فنون را میشناسد و… سپس استارتاپی جدید را راه میاندازد. برای همین است که متوسط سن بنیانگذاران استارتاپها مثلاً در سیلیکون ولی بسیار بیشتر از ایران است.
در پایان همانگونه که بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم که اکوسیستم استارتاپی ایران در حالت نوزادی است و همه ما در آغاز یکراه طولانی و در حال یادگیری بیشتر درباره استارتاپها هستیم.
خیلی مطلب جالبی بود و به خوبی این موضوع رو تبیین کرده بود! تشکر.