پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چگینی: سامانه یکپارچه بانکی تعریف سلیقهای و شخصی ندارد
همیشه به بانکهای بزرگ این انتقاد را وارد میکردند که در پیادهسازی سامانه یکپارچه بانکی بسیار کند عمل میکنند، البته بانک ملت جزو بانکهای بزرگی به شمار میآید که توانسته است سامانه یکپارچهای مختص خود بنویسد و آن را در بانک پیاده کند. شرکت بهسازان ملت بهعنوان بازوی فناورانه بانک ملت طی این سالها سعی کرده است نیازهای فناورانه این بانک را پاسخ دهد، حال نیز در حال بازنویسی و بازطراحی سامانه یکپارچه این بانک است تا بتواند آن را با نیازهای روز هماهنگتر کند. در خصوص سامانههای یکپارچه بانکی پیوست با فریبرز چگینی، مدیرعامل بهسازان ملت، به گفتوگو نشستهاست:
شما سامانه یکپارچه بانکی را چگونه تعریف میکنید؟
سامانه یکپارچه بانکی تعریف سلیقهای و شخصی ندارد. در حال حاضر تعریف بینالمللی برای آن وجود دارد و موسسه بایان (Bian) سعی کرده تعریفی از آن ارائه دهد و مدل و استانداردهایی ارائه دهد و کسبوکارهایی را که در دل Core قرار میگیرد مشخص کند و این مسئله را که چه عملیاتی در این کسبوکارها صورت میگیرد و چه ارتباطی با دیگر کسبوکارها دارند تعریف کنند. این استانداردها در حال حاضر بهعنوان یک استاندارد بینالمللی وجود دارد و قلمرو این بخش در آن مشخص شده است. بخشهای حسابها، تسهیلات و مشتریان در این تعریف آمده است و پس از آن هر انتظاری که از سامانه یکپارچه بانکی وجود دارد در کانالهایی محقق میشود که باید به Core وصل شوند و سرویس بگیرند. در یک تعریف سرویسگرا، انواع و اقسام سرویسها در لایههای مختلف تعریف شدند و بحث حسابداری Core بهعنوان یک محصول خارج از Core است.
با این تعریف حسابها، تسهیلات، و مشتریان هسته مرکزی است. حال میتوان اینها را جدا از هم در نظر گرفت و برخی بانکها بخشهایی را نداشته باشند یا شما این بخشها را به شکل یک پیکره به هم پیوسته میبینید؟
باید به شکل یک پیکره واحد باشد وگرنه میشود آن را به شکل جزیرهای هم در نظر گرفت. اینکه برخی میگویند Core دارند برخی میگویند بخشی از آن را دارند و برخی میگویند ندارند اما همگی کار میکنند نیز به همین دلیل است. تفاوت در دو سه عامل بزرگ است. اولین عامل بحث هزینه است. هزینه نگهداری و توسعه سیستمهایی که با یک ساختار مناسب طراحی نشده باشد بسیار بالاست. مسئله بعدی زمان هماهنگی با بازار (Time to Market) است. اگر بانکی میخواهد محصول جدیدی ارائه کند یا یک سرویس قبلی را تغییر و توسعه دهد، بانکی که Core با معماری Soa و متناسب با معماریهای روز داشته باشد و از ابزارها و تکنولوژیهای روز در آن استفاده شده باشد هزینه و زمان تولید سرویسهای جدیدش و تغییر آنها پایین خواهد بود. در این شرایط هم هزینه کم است، هم زمان رسیدن به محصول کوتاه است و هم ریسک آن پایین است. در سیستمهای بانکی این سه عامل دستبهدست هم میدهند و میتوانند یک بانک را موفق یا ناموفق کنند. هزینه و زمان تولید میتواند بالا باشد و درنتیجه ریسک تولید هم بالا میرود. ازاینرو سرویس جدید با پسلرزهها و مشکلات عدیدهای در سازمان روبهرو خواهد بود. در این صورت هم بانک متضرر میشود و هم مشتریان آسیب میبینند.
متضرر شدن بانک توسط چه کسی تعیین میشود؟ مدیران عامل بانکها این مسئله را تعیین میکنند؟ شما میگویید اگر این سه عنصر به شکل بههمپیوسته در نظر گرفته نشود، هزینه بانک بالا میرود و این در حالی است که بانکها باید کاری کنند که هزینهها کاهش یابد و بهرهوری بالا برود و سودآوری بیشتری داشته باشند. اگر این اتفاق میافتد چرا بسیاری از بانکهای بزرگ ما به این نتیجه نرسیدهاند که چنین چیزی را پیاده کنند؟
این مسئله که برخی بانکها در این مسیر نرفتهاند دلایل متعددی دارد. سامانه یکپارچه بانکی سرمایهگذاری سنگینی احتیاج دارد. در ادامه برنامهریزی و سازماندهی ویژهای میخواهد و درنهایت به یک ثبات مدیریتی نیاز دارد؛ اما چون مدیران بانکی ما خیلی سریع تغییر میکنند و عوض میشوند به همین دلیل در دوران خودشان سعی میکنند کارهای کوچک قابل لمس و ارائه در کارنامهشان داشته باشند و به سمت سرمایهگذاری در بازه بلندمدت نمیروند، زیرا ممکن است درزمانی که پروژه به پایان میرسد آنها در مجموعه نباشند. در دورانی که بحث سامانه یکپارچه بانکی بانک ملت پیش آمد، مدیرعامل بانک برای دو دوره هشتساله یک نفر بود و این ثبات مدیریتی به مسیر استراتژیکی (نه یک مسیر تاکتیکی) که پیش روی بانک بود بسیار کمک کرد. آنها مسیری را که بانک انتخاب کرده بود تحمل کردند و اگر ثبات مدیریتی نباشد معمولاً بانکها دچار اعوجاج میشوند و برنامهریزی آنها به این دلیل که مقطعی است، مسیرهای متفاوت و حتی متضادی را طی میکند.
برداشت من از حرف شما این بود که سامانه یکپارچه بانکی یک نوع مزیت رقابتی برای بانکها محسوب میشود؛ زیرا شما اشاره کردید که با سامانه یکپارچه بانکی پیاده کردن برخی سرویسها سریعتر میشود و سرویسدهی بهبود پیدا میکند. در حال حاضر شرکتهایی هستند که Core به بانکهای مختلف میفروشند و طبیعی است که Core ها شبیه هم میشوند. پس مزیت رقابتی کجا قرار میگیرد؟
داشتن Core قطعاً یک مزیت رقابتی است، اما اینکه Core توسط چه کسی ساخته شده و چقدر متناسب با نیازهای بانکی ایران است، بهویژه در بخشهای تسهیلاتی و ارزی، مسئله مهمی است. آییننامهها و دستورالعملهای بخش ارزی در کشور ما با سیستمهای ارزی دیگر نقاط دنیا بسیار متفاوت و شناور است. به دلیل محدودیتهای ارزی، سیاستهای ارزی، تسهیلات ارزی و نرخ ارزی مواردی هستند که کاملاً متغیرند. تسهیلات و عقود اسلامی در بیشتر محصولات خارجی وجود ندارد و اگر هم باشد به شیوه کمرنگی ایجاد شده است. قوانینی که بانک مرکزی یا دستگاههای نظارتی برای سیستمهای Core اعمال میکنند باید جوری باشد که قدرت انعطاف بالا و سرعت عمل تطبیق دادن داشته باشد، و به فرض محال که همه بانکها هم Core داشته باشند، یک رقابت و مسابقهای به وجود میآید که کدامیک از این Core ها میتوانند خودشان را با شرایط بومی ایران تطبیق دهند؛ زیرا سرعت تغییر بخشنامهها و ضربالاجلهایی که در سیاستهای ارزی یا تسهیلاتی اعمال میشود بسیار بالاست و Core ها باید خودشان را به آن سرعت برسانند.
این امکان وجود دارد که یک بانک تصمیم بگیرد در مرحله گذار، به جای استفاده از یک هسته مرکزی، تکهتکه استفاده کند و نخواهد یکباره تمام ماژولهایش را تغییر دهد و این تغییر را ماژول به ماژول اعمال کند؟
این دیگر Core نیست و یک سیستم توزیعشده میشود که نگهداری و ارتباط آنلاین ماژولهای پراکنده خودش جزو هزینههای سازمان محسوب میشود. سیستمهای متمرکز مزایایی دارند و بعضاً اشکالاتی هم به آنها وارد است.
در بحث قبلی اشاره کردید که یکی از مزیتهای Core قابلیت تطبیق با آییننامههای رگولاتوری است. خود Core باید این قابلیت را داشته باشد یا سیستمی که Core در آن پیاده شده؟ این انعطاف باید در بانک دیده شود یا در سوییچ؟
این انعطاف باید در سیستم دیده شود و سیستم هم ترکیبی از نرمافزار و سختافزار و زندهافزار است. در یک سامانه یکپارچه بانکی سختافزار و سیستمعامل و نرمافزار کاربردی و نیروی انسانی آن باید بهگونهای سازماندهی شوند که برای تغییرات سرعت عمل داشته باشند. هر چه این سرعت عمل بیشتر باشد بانک را در زمینههای رقابتی با دیگر بانکها متمایز میکند؛ همان جمله تکراری که اگر بانک با سرعت این کار را بکند هزینه تغییر را کاهش میدهد و سرعت تغییر کمتر میشود و درنهایت هم ریسک کمتری خواهد داشت؛ زیرا سیستم Core به شکلی مهندسی نوشته شده که تغییرات با معماری Soa قابل اجراست یا سرویسهای جدید متولد میشوند یا سرویسهای قبلی تغییر پیدا میکنند. اگر معماری سیستمهای Core بر اساس Soa نباشد، تغییر قابل انجام است، اما با زمان طولانیتر و هزینه و ریسک بیشتر.
در حال حاضر با تعریفی که شما ارائه دادید بانکهای ما Core دارند یا ندارند؟
بانکهای ما با تعریفی که بایان ارائه میکند و با آن مدل و استانداردی که در بانکهای دنیا متداول است فاصله دارند، اما بیشتر بانکها به شیوههای مختلف، یا از طریق خرید خارجی یا مشارکت یا ساخت، به سمت Core banking رفتند و میروند.
این فاصله را شما چطور تعریف میکنید؟
در حال حاضر یا سیستمها در حال بازنویسی است یا بانکها قراردادهای خرید محصولات آماده دارند و با نیازهای بانکی ایران هماهنگ خواهند شد.
هیچوقت بهسازان به این نتیجه نرسید که Core اش را بفروشد؟
تا دو سه سال پیش بانک این سیاست را نداشت و با وجودی که برخی اوقات شرایطی هم پیش میآمد، سیاست وقت بانک این نبود و نمیخواست یک ابزار رقابتی خودش را با دیگران تقسیم کند یا به آنها واگذار کند؛ اما در همان دوران هم ما یکسری کارهای موقت با برخی بانکها مانند بانک مسکن انجام دادیم و سیستمهای غیرمتمرکز آنها را با نصب سیستم خودمان متمرکز کردیم و وقتی سیستم چهار سپرده پویا آماده شد، اطلاعات را مهاجرت دادیم؛ اما در دو سال اخیر این مسئله در برنامه شرکت است که هم محصول فعلیاش را بفروشد و واگذار کند و هم در ساخت سیستم جدید اگر بانکی آمادگی داشته باشد، با او مشارکت کنیم. ما هم میتوانیم هسته مرکزی را بهصورت کامل با source و مستندات فنی طراحی و تولید آن بفروشیم و هم میتوانیم ماژولهای مختلف را بهصورت بخش بخش در اختیار آنها قرار دهیم. امیدواریم در سال ۹۶ بتوانیم یکی دو محصول خود را به فروش برسانیم.
منبع: ماهنامه پیوست