راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

اندر فواید ادغام بانک‌ها / حل کردن مسائل از طریق بازی اعداد

مازیار عربشاهی؛ کارشناس صنعت پرداخت / زمانی داشتن بانک برای هر کسی جذابیت داشت، سود زیاد، پرستیژ اجتماعی و از همه مهم‌تر امنیت اطلاعات باعث شد که این حرفه موردتوجه بسیاری از فعالان اقتصاد قرار بگیرد.

هر نهاد و سازمانی که مبالغ راکد زیادی داشت و از سایر فعالیت‌های اقتصادی سود مناسبی به دست نمی‌آورد به دنبال تأسیس بانک افتاد، حتی شرکت‌ها و سازمان‌ها برای آنکه لیست حقوقشان لو نرود بانک تأسیس کردند یا کر بانکی خریدند.

هرچند در آن زمان هنوز نمی‌دانستند که بانک‌ها می‌توانند در خدمت اجتماع و پاکیزه کردن اقتصاد به کار گرفته شوند، بااین‌حال از قدیم مردم ‌دوست داشتند پولشان زیر سرشان باشد و هر وقت لازم داشتند بدون دردسر از آن استفاده کنند.با هر منطقی که بود بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری یکی پس از دیگری متولد شدند.

خوشبختانه برای آنکه زحماتی که اوایل در جهت ادغام بانک‌ها و برابری کشیده بودیم از دست نرود، کاری کردیم که همه بانک‌ها فقط بتوانند خدمات و محصولات مشابه با همدیگر را ارائه کنند و برای آنکه به کسی ظلم نشود قیمت را نیز برای آن‌ها تعیین کردیم. البته درعین‌حال بانک‌ها در آزادی کامل رنگ اتومبیلی را که به‌عنوان جایزه می‌دادند خودشان انتخاب می‌کردند.

این روال ادامه یافت تا جایی که خیابان‌ها پر شد از شعب بانک‌ها و مؤسسات رنگارنگ، دیگر پیدا کردن بقالی یا گوشت‌فروشی و عطاری در برخی خیابان‌ها دشوار شده بود چون به‌اندازه کافی مشتری برای این بانک‌ها وجود نداشت شروع کردن از همدیگر وام گرفتن و سپرده گذاشتن نزد بانک‌های دیگر. متأسفانه قیمت ملک و مسکن هم خیلی رشد نکرد و بانک‌ها که با زحمت فراوان کلی ملک جمع کرده بودند متضرر شدند.

ماه‌ها و بلکه سال‌هاست که مشکل شناسایی شده و همه می‌دانند که بانک‌ها دیگر سود ده نیستند. ممکن است روزی قادر نباشند سپرده‌های مشتریان را پس بدهند، و حتی ممکن است روزی ورشکسته بشوند. درنتیجه همه بخصوص مسئولین به دنبال کشف علت این رخداد و پیدا کردن راه‌حل مناسب برای حل مشکل شروع به فعالیت کردند.

عللی مانند عدم چابکی، نداشتن فرایندهای به‌روز و متناسب، عدم رعایت اصول مدیریت ریسک، مدل‌های ناکارآمد کسب‌وکار، تعداد زیاد شعب، پایین بودن بهره‌وری، نامتناسب بودن تعداد و ترکیب نیروی انسانی با نیاز واقعی این مؤسسات، عدم استفاده مناسب از ابزارهای مکانیزه، برخی از علت‌هایی است که توسط کارشناسان معمولاً شناسایی شده است و سمینارها و همایش‌های متعددی نیز در جهت رفع هرکدام از این مشکلات برگزار شد. هرچند این روش‌ها در بلندمدت می‌تواند برخی از این کاستی‌ها را برطرف کند اما چند سالی است که روش طلایی اختراع شده که در کوتاه‌مدت بسیاری از آن‌ها را حل می‌کند.

راه‌حل ویژه، ادغام بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری به‌صورت دستوری در یکدیگر است. در حقیقت سال‌ها اقتصاددان‌ها و متخصصین به‌اشتباه شعار کوچک زیباست را استفاده می‌کردند درحالی‌که محققین کشف کرده‌اند بانک‌ها و مؤسسات هر چه بزرگ‌تر باشند بهتر است.

با انجام این راه‌کار چندین اتفاق خوب رخ خواهد داد، اول‌ازهمه اینکه با این کار یک‌شبه از شر سه یا چهار بانک و موسسه مسئله‌دار خلاص می‌شویم و در بدترین حالت فقط یک بانک مشکل‌دار خواهیم داشت. این پیشرفت اثر آماری بسیار خوبی در عملکرد اقتصادی بانک‌ها به‌جای می‌گذارد.

دومین اتفاق خوب این است که اگر لازم باشد جلسه‌ای برای همه بانک‌ها برگزار شود نمایندگان این بانک‌ها در سالن‌های موجود بانک مرکزی به‌راحتی جا می‌شوند و نیازی به خرید ساختمان جدید وجود نخواهد داشت. علاوه بر اینکه هزینه‌های پذیرایی هم کاهش خواهد یافت. در ضمن این بانک‌ها هم که هزینه‌های اولیه تأسیس را یک‌بار متقبل شده و پرداخته‌اند و منفعت جدید هم از آن‌ها برای آینده نمی‌توان متصور شد.

فرهنگ مسئله بسیار حساسی است بخصوص جمع‌کردن فرهنگ‌های سازمانی مختلف زیر یک سقف، اگر باعث اختلاف و دعوا و کدورت نشود حتماً به رشد سازمان منجر می‌شود. البته عده‌ای معتقد هستند که بیماری‌های سازمان‌ها از نوع واگیردار هستند و جمع‌کردن بیماران با بیماری‌های مختلف در یک بخش بیمارستان ممکن است مشکل تک‌تک بیماران را زیاد کند و بیماری‌های دیگر هم به ایشان سرایت کند.

اتفاق دیگری که پس از ادغام می‌افتد این است که اگر در خیابانی پنج بانک مختلف بود پس‌ازاین تغییر یک بانک پنج شعبه خواهد داشت که حتماً باعث خدمت‌رسانی بهتری می‌شود. به‌علاوه چون بانک جدید کلی نیروی انسانی متبحر دارد، از برون‌سپاری فعالیت‌ها به هر نحوی می‌تواند حذر می‌کند. حتی این تعداد نیرو می‌تواند کمک کند که به‌صورت زوج و فرد کار کنند و کارکنان هرکدام از بانک‌های ادغام‌شده تعطیلات بیشتری داشته باشند. این مزیت در انتخاب مدیران این بانک‌ها هم به وجود می‌آید.

تقریباً همه خبرگان بر این عقیده هستند که افراد متخصصی که بتوانند مدیریت بانکی را به عهده بگیرند بسیار کمیاب هستند و بانک مرکزی را در انتخاب آن‌ها دچار مشکل می‌سازد. پس از ادغام، تعداد زیادی مدیران بانکی در بازار کار وجود خواهند داشت که با کمک آن‌ها می‌توان روند تغییر مدیران بانک‌ها را تسریع کرد و به‌صورت هفتگی به نصب و عزل آن‌ها پرداخت.

نکته بعدی توجه به مشتریان است. اگر تاکنون هرکدام از این مؤسسات گروه مشتریان خاص خود را هدف گرفته بودند پس از ادغام می‌توانند از تجمیع این گروه‌ها باهم تعداد زیادی مشتری از قشرهای مختلف را همزمان داشته باشند. اصلاً اشتباه همین است که بین مشتریان تبعیض قائل شد. از قدیم گفته‌اند مشتری تاج سر است و باید عدالت بین آن‌ها رعایت شود.

این اتفاق باعث نزدیکی و دوستی قطب‌های قدرت در اقتصاد به‌عنوان سهامداران و سرمایه‌گذاران این بانک‌ها هم خواهد شد. قرار دادن عده‌ای که هیچ دوستی باهم ندارند در یک کشتی‌شکسته می‌تواند باعث شود که کدورت‌ها را کنار گذاشته و با همدیگر زندگی مسالمت‌آمیزی را از سر گیرند.

باوجوداینکه در روزگاری زندگی می‌کنیم که روی مایع شستشو هم نوشته شده از قاطى کردن مدل‌های مختلف با همدیگر به علت امکان به وجود آمدن واکنش‌های ناشناخته باید پرهیز کرد ولی بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری که استراتژی‌ها، فرایندها، مشتریان، کارکنان، فرهنگ‌سازمانی و خیلی چیزهای متفاوت دارند را می‌توان در هم ادغام نمود. حتی این موفقیت گاهی انسان را به فکر فرومی‌برد که اصلاً چرا یک بانک نداشته باشیم.

این بانک‌ها که قرار است خدمات یکسان باقیمت یکسان ارائه دهند، اصلاً بانک مرکزی که خودش کر بانکی دارد و می‌تواند کار بانکداری تجاری بکند و در حال حاضر هم همه حساب‌های دولتی نزد خودش است چرا این وظیفه را به عهده نگیرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.