پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
متن کامل میزگرد صنعت بانکی در عصر ارتباطات نوین
تصویری که مردم از بانکها دارند تصویری منفی است البته در طول تاریخ بانکداری میزان نارضایتی مردم نسبت به بانکها تغییر کرده است. برخی میگویند امروز نیز به دلیل استفاده بانکها از نوآوری میزان نفرت مردم از بانکها کاهشیافته است. در میزگرد «صنعت بانکی در عصر ارتباطات نوین» در ششمین همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت تعدادی از کارشناسان و مدیران بانکداری کشور نقاط ضعف نظامهای پرداخت و راهکارهای اصلاح آن را بررسی کردند و اینکه آیا فناوری سبب تغییر بانکداری در کشورمان میشود یا خیر.
اعضای این میزگرد نصراله جهانگرد، معاون وزیر و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران، دکتر پرویز عقیلی کرمانی، مدیرعامل بانک خاورمیانه، دکتر محمد مظاهری، مدیرعامل شرکت توسن تکنو ودکتر احمد عزیزی،صاحبنظر در امور پولی و بانکی بودند. مدیریت جلسه را هم ناصر حکیمی، مدیرکل فناوری اطلاعات و ارتباطات بانک مرکزی بر عهده داشت. متن کامل این پنل در ادامه آمده است.
حکیمی: بحث ما در مورد چهارچوبهایی است که امروزه در نظامهای پرداخت وجود دارد. موضوع این است که مسیری که در طی چند سال گذشته طی شده است و دستاوردهای آن در حوزه بر کسی پوشیده نیست و مردم از آن استفاده میکنند باوجود موفقیتهایشان چه نقاط ضعفی دارد؟ چطور میتوان این مسیر راه را اصلاح کرد؟ نکته بعدی این است که آیا این پیشرفتها باعث میشود ما نوع دیگری از بانکداری را در داخل کشور ببینیم و آیا تصویر مردم از بانک را بهبود میبخشد؟
بهعنوانمثال یکی از سیبلهای اعتراض مردم همیشه بانکها هستند و این نگاه نشاندهنده آن است که مردم از این نهاد رضایت ندارند. این واقعیتی است که همه بهعنوان شهروند به آن اذعان دارند. من یک مثال میزنم حدود دو سه سال پیش در سفری به ترکیه این بحث تصویر بانک مطرح شد و مردم در آنجا نیز به بانکها حملهور میشوند.در ترکیه نیز مردم در اعتراض به بانکها حمله میکردند و نارضایتی از بانکها وجود داشت.
اما پس از بحران مالی دهه نود این تصویر تغییر کرده چون بانکها تغییری در نحوه خدمترسانی به مردم عادی در سطح خرد ایجاد کردهاند و سرویسهایی برای رفع نیازهای روزمره مانند تسهیلات عادی ایجاد کردهاند و اکنون مردم به بانکها نظر مثبتتری دارند و فکر میکنند بانکها میتوانند به آنها در رفع مشکلات مالی کمک کنند.
یعنی تجاربی در سطح بینالمللی وجود دارد که میشود تصویر دیگری از بانک ساخت و اکنون نیز موضوع میزگرد ما تغییر بافت بانکداری با توجه به تغییراتی است که بانکداری ایجاد میکند. سؤال اول من از آقای دکتر عزیزی این است که ما فناوری اطلاعات را دو دهه است که بهصورت وسیع در بانکها به کار میگیریم اگر موضوع حسابهای متمرکز را که قبلتر داشتهایم نادیده بگیریم تقریباً از اوایل دهه هفتاد بانکهای ایران بحث ورود فناوری اطلاعات برای ارائه خدمات را داشتهاند منتها بانکداری ما عوض نشده و فقط شکل خدمات تغییر کرده آیا این گزاره درست است و اگر درست است مشکل کار کجاست؟
.
عزیزی: با توجه به مطالب شما یک مقدمه عرض میکنم. بسیار خوشحالم که از منظر نقش سیاسی اجتماعی و اقتصادی بانک و بانکداری به بحث وارد شدید و اینکه فناوری اطلاعات چقدر میتواند کمککننده باشد و علیرغم تلاشهای ما در بهبود خدمات چهره بانک و بانکداری در دو سال گذشته تغییر نکرده است. کلاً صنعت بانکداری در دنیا محبوب نیست واینطور نیست که تنها در ایران شیشه بانکها هدف اول اعتراضات اجتماعی باشد؛ در کل دنیا اینگونه است و حتی در آمریکا که در بانکداری پیشرو است، دو بار بانک مرکزی آمریکا در ظرف صد و اندی سال گذشته منحل شده است.
به نظر من شک و بدبینی در جامعه نسبت به بانک به دلیل مشکلاتی است که در بخش مالی وجود دارد این دیدگاه مستند شده و کتابهای خوبی در این زمینه نوشتهشده، ازجملهcapital in twenty first centuryنوشته توماس پیکتی است که خیلی خوب با یک گروه بزرگ به این مسئله میپردازد و آمار فوقالعادهای داردکه نشان میدهد تا زمانی که بازدهی سرمایه بیش از رشد اقتصادی است ما با این مسئله درگیر خواهیم بود.
گزاره دوم آنکه باید بدانیم بانکداری چیست. بانکداری به دو دسته فعالیت تقسیم میشود، خدمات بانکی و تأمین مالی. سیستمهای پرداخت و فناوری اطلاعات در دسته خدمات پرداخت قرار میگیرد؛ اما بانکداری نامحبوب نقش بانکداری بهعنوان واسطه وجوه و منبع مالی و غولی مخوف است که کمتر در خدمت اقتصاد واقعی مخصوصاً در جهان سوم است.
تا زمانی که وجه اقتصادی و بانکداری بانکها و بانک مرکزی به سامان نرسد هر چه هم بخش خدماتی خوب عمل کند باز بانکها آماج حملات خواهد بود. من معتقدم غیر از سیستمهای پرداخت مردم ما کمترین استفاده را از خدمات بانکی دارند.
حالا برگردیم به نظام راهبری فناوری اطلاعات که چرا علیرغم همه زحمات بهجایی نرسیده است. عنوان میزگرد صنعت بانکی در عصر ارتباطات نوین است که من نوین را به معنا نو میدانم و بهتر است با مدرن جایگزین شود و که با واژگان مدرنیته و مدرنیسم همراه میشود و معنای کلانی پیدا میکند. ما در دوران جنگ دچار بحران بودیم در برنامهوبودجه دچار مشکل بودیم به همین دلیل نام برنامه پیشنهادی را برنامه بحران گذاشتیم اما دولت وقت از ما انتقاد کرد و برنامه تبدیل به برنامه نوین اقتصادی شد که ترجمه آنnew economic planمیشد که همین عبارت را لنین در روسیه بهکاربرده بود. به همین دلیل من از نو خاطره خوبی ندارم؛اما بانکداری مدرن در سطوح خوبی ازجمله اقتصاد مدرن اهداف بخش مالی و سیستم پولی و بانک مرکزی و بانکها معنا پیدا میکند و چگونگی بهکارگیری ارتباطات مدرن در کارها مطرح میشود.
در تمام سطوح پیشین، ما در دو دهه گذشته دچار بحران بودهایم و بدون آنکه معماری سازگار و جامع و اندیشیده داشته باشیم نمیتوان ادعا کرد حتماً با خدمات مدرن، بانکداری متفاوتی خواهیم داشت. ارتباطات مدرن اسبی است که سورچی را حمل میکند که نمیتواند جایگزین سطوح دیگر شود و تحریم، عدم دسترسی و کمبود منابع انسانی، عدم دسترسی به نرمافزار و سختافزار و مسائل دیگر ارتباطات مدرن کریری خواهد بود که محتوای آن مهمتر است. ارتباطات تنها مسکنی است که بهخوبی استفادهشده است و نمیتوان انتظار داشت بانکداری را متحول کند.
.
حکیمی: دو پارادایم وجود دارد که همان مثال اسب و سورچی را تداعی میکند. تکنولوژی اسب است یا سورچی؟ برخی میگویند فناوری فیذاته میتواند برهم زننده نظم موجود باشد و خودش تبدیل به راننده شود. با توجه به تجربیات خود در داخل و خارج از کشور نظر خود را در مورد نقش فناوری اطلاعات بگویید و آیا میتوان به آن بهعنوان یک رستاک که بعداً میتواند محیط کلان را هم تغییر دهد نگاه کرد؟ و آیا میتواند تصمیمات و کیفیت را در همان چهارچوب عوض کند؟
.
عقیلی: واقعاً بانکداری دو قسمت خدمات و تأمین مالی را شامل میشود که خدمات بانکی با سیستمهای نوین و با ظهور بانکهای خصوصی ایجادشدهاند.در مورد خدمات بانکی، مثلاً اینترنت بانک ما جزو بهترین اینترنت بانکها در اقصی نقاط دنیاست و تلفنبانکها در سطح بینالمللی عالی است. دلیل عدم رضایت جامعه از بانکها همانطور که دکتر عزیزی فرمودند تأمین سرمایه است.امروز در کشور ما، تنها راه تأمین سرمایه استقراضی بانکها هستند درحالیکه تنها بخشی از این کار باید به عهده بانکها باشد. به همین دلیل همه از بانکها ناراضیاند.
در قسمت خدمات شک ندارم که پیشرفتههای بسیار خوبی حاصلشده است، سرویس خوبی به مردم ارائه میشود و در بعضی موارد بسیار پیشرفته است اما تأمین مالی مشکل ایجاد میکند که البته این اشکال تقصیر بانکها نیست. من بارها تصریح کردهام که اگر سیستم برنامههای اقتصادی ما به نحوی باشد که بتوانیم نرخ سود و یا بهره که تابعی از نرخ بهره واقعی است و تورم مورد انتظار توسط بانکها تأمین شود باید جایگزینی برای بانکها داشته باشیم.
اگر تنها منبع تأمین مالی منابع استقراضی یا بدهی سیستم بانکی نباشد تا این توهم برای کسانی که از منابع بانکها استفاده میکنند پیش نیاید که نرخ در بانکها تعیین میشودآنوقت بانکها راحت خواهند بود.این نرخ باید در بازار تعیین شود و باید حدود 4 تا 5 درصد باشد مانند همه دنیا.
منابع مردم بهعنوان سپرده به بانک میآید و در اختیار تأمین مالی قرار داده میشود. اگر بتوانیم با سیاستهای اقتصادی درست بخش تأمین مالی بانک را به این جایگاه برسانیم نفرت از بانک حل خواهد شدو بانکهای ما وارد کارهایی مانند تطبیق و مدیریت ریسک میشوند و خلاصه آنها بازل 2 یا 3 میشود که نهتنها در کشورهای درحالتوسعه بلکه در همه کشورها سیستم بانکی مورد بازبینی قرارگرفته است. ما باید ضمن اصلاحات بانکی به دنبال جایگزینی برای تأمین مالی مؤسسات بزرگ باشیم مثلاًاز طریق اوراق بدهی. بهاینترتیب نرخ با توجه به عرضه و تقاضا تعیین میشود و سیستم بانکی به دلیل خدماتش تشویق خواهد شد. بازار سرمایه که در آن استقراض وجوه مالکانه هست بر اساس عرضه و تقاضا باید تعیینکننده ریسک باشد.
.
حکیمی: من بهعنوان یک ناظر بیرونی سؤال میکنم. دیشب آقای رئیسجمهورتأکید بر روی اشتغال از طریق آیسیتی داشتند. بهعنوان کسی که فعالیتها را بهعنوان یک یوزر دنبال میکنید نظر خود را بگویید.
.
جهانگرد: شما وجهه اجتماعی بانکها را محور قرار دادید من میپرسم آیا بانکداری اجتماعی میتواند بهتر باشد؟ که با ابزارهای مالی و شبکههای اجتماعی و دسترسی در همه زمان و همهجا میتواند محقق شود. تولد بانکها در ایران بر اساس رانت سیاسی بوده و هست و نقش آنها در مناسبات کاری هم متأثر از جریانات سیاسی است و بخش عمدهای از مشکلات بانک ناشی از تلاطم در حوزههای سیاسی و اجتماعی است؛مانندمسئله ارز در دو سه هفته اخیر که کاملاً مربوط به مناسبات سیاسی است.
اگر مخاطب خود را مردم و کسبوکارهای کوچک، کسبوکارهای بزرگ و دولت بدانیم فناوری اطلاعات عمدتاً برای راهاندازی جریان جاری بانک استفادهشده است و آن را بهعنوان یک ابزار به کار گرفتهایم. مثلاً در اعطای تسهیلات به یک کسبوکار خرد حتماً عوامل یک شعبه باید راضی شوندو مکانیسم روشنی برای ارزیابی اعتبار مشتری نداریم تا دچار بروکراسی شعب نشویم؛یعنی کماکان دادن تسهیلات رانتی است در اختیار مدیر بانک. حتی بسیاری از تسهیلات خرد بسیار سخت تخصیص داده میشوند.
در کسبوکارهای بزرگ و دولت با توجه به انحصاری که در تأمین مالی بانکها وجود دارد و مسائل از جنس مسئله اجتماعی نیست، تحولاتی را که فناوری اطلاعات فراهم کرده است میتوانیم با فاصله ده یا 15 ساله در کشورهای دیگر پیدا کنیم. سایر کشورها از آیتی بهعنوان یک واسطه تسهیلگر عبور کردهاند و یک ابزار تحول شده است. شرکتهای خصوصی بزرگ بهسرعت وارد حوزه بیگ دیتا و مشتری محوری و شناخت مشتری و تأمین بستههای خدمات اجتماعی موردنیاز مخاطب شدهاند،این ابزارها وارد کشور شده اما مورداستفاده قرار نگرفته است. اکنونکه ابزار در اختیار ما قرار دارد جامعه اقتصادی ما نیاز دارد که به کمک تجارب کشورها خدمات جدید را در اختیار کسبوکارها بگذارد. در تحولات پیش رو پنج حوزه باید موردتوجه قرار بگیرد:
- ساخت نهادهای جدید پولی بانکی؛ ما در ساخت نهادهای پولی و بانکی بسیار کند حرکت میکنیم و ساختارهای جدیدی مثل MSPRرا که در دنیا ایجادشده است نداریم.
- چابک سازی و کوتاه کردن فرآیندها با استفاده از امکانات موجود و پیوندهای کووالانسی با سایر سیستمهای اجرایی و اجتماعی بهمنظور کوتاه کردن فرآیندها.
- کالا و خدمات پولی جدید با این ابزارها ایجاد کنیم.
- ابزارهای جدید بهعنوان واسطه عرضه کنیم.
- رفتار مبتنی بر تسهیلات وام و ارزشافزوده را به سمت ارائه خدمت به گروههای معین مشتری هدایت کنیم.
این موضوعات محل چالش ما با نظام بانکی از منظر تحلیلگران توسعه اقتصادی است. رجوع من به نظام بانکی فنی نیست و مسئله استفاده و یا عدم استفاده از ابزارها نیست. ما به دنبال جواب این سؤال هستیم که آیا خدمات و ابزارهای بانکی میتواند تسهیلگر توسعه بازار باشد یا بازار باید برای بانک آماده شود. آیا بانک با کارکردهای خود میتواند به توسعه بازار کمک کند؟بانک به دلیل کندی و احتیاط در توسعه اقتصادی میتواند نقش منفی داشته باشد.
آقای رئیسجمهور هم بنا به گزارشهای مختلف دستگاهها و تحلیل و دادههای مقایسهای خود در خصوص نقش آیتی در اشتغال صحبت کردهاند؛و ما نقش خاصی بر آن نداشتهایم.
.
مظاهری: من اول از نگاه آیتی به مسئله میپردازم. وقتی به استراتژی بانکها در کشورهای دیگر نگاه کنیم میبینیم بر صمیمیت و ارتباط قوی با مشتری تمرکز دارند و سعی میکنند عوامل انسانی را به این سمت ببرند.
ده سال پیش اصلاً وجود پنج میلیون کارتخوان و 20 میلیارد تراکنش الکترونیکی روی کارتخوان و ایتیام قابلباور نبود. حتی در سال 82 ما یک خرید پوز را در نمایشگاه برای دکتر نوربخش آزمایش کردیم؛اما برخی بانکها آغاز به کار کردند و بقیه پیروی کردند و ازنظرسرانههای بانکداری الکترونیک مانند کارتخوان و ایتیام بسیار خوب عمل کردهایم؛اما در سال 1404 بانک چگونه خواهند بود؟ آیاکسی باور میکند 20 درصد شعب فعلی بهصورت فول سرویس باقی میمانند؟ و تمرکز بر مهمانپذیری با مشتری باشد و تجربه کاربری موردتوجه قرار میگیرد.مثلاً یک بانک ادعا میکرد کسی که حقوقش را به حسابی در بانک ما واریز کند به فاصله کوتاهی به وی تسهیلات تعلق میگیرد؛ اما اکنونکه مراجعه مشتری به شعبه کم شده است از کجا باید اطلاعات او را به دست آورد؟ از دادهها یا شبکههای اجتماعی؟
تا 1404 بیشتر متولدین دهه 70 و 80 وارد اقتصاد شدهاند و نسل موبایلیتری هستند. چنین تصویری اکنون پذیرفته نیست.
بانکداری امروز ما شعبه محور است. ما وقتی بهعنوان یک شرکت solution provider در مقابل بانکدارها مینشینیم و میگوییم مشتری باید بتواند خارج از ساعت کاری شعبه طی 10 دقیقه حساب افتتاح کند خیلی با تعجب مواجه میشویم. هنوز ما به این باور نرسیدیم و بانکداری دیجیتال پذیرفتهنشده است. ما بانکداری الکترونیک خوبی داریم اما بانکداری دیجیتال خیلی باور نشده است و مدیرانی که جسارت ورود به این عرصه را دارند کم هستند. ما جزو 12 یا 13 کشوری هستیم که امضای دیجیتال و هویت دیجیتال در قانونمان آمده است؛یعنی در مجلس تصویبشده است. در سال 2003 این مسئله در کشور ما به قانون تبدیل شد و در اروپا در دانمارک گروهی از بانکها بانک آیدی را درست کردند و شش و نیم میلیون نفر عضو آن هستند با کمک این آیدی روی اینترنت میتوان حساب افتتاح کرد.
در محاکم قانونی ما امضای دیجیتال قابلقبول است اما در بانکهاحتماً باید امضای خیس داشت و کاغذ را حذف نمیکنند. من مدیر بانکی را نمیشناسم که برنامهای را تدوین کرده باشد که به دنبال تشخیص هویت دیجیتال باشد و باید این اتفاق در نه سال آینده بیفتد. ما به ازای هر 3300 نفر یک شعبه داریم و در حقیقت over branch هستیم و طی این نه سال باید به هر 20 هزار نفر، یک شعبه برسیم. آیتی باید در کارایی بانک کمک کند و هزینهها را کاهش دهد در دنیا فینتک بحث را پیش برده و چیزی مانند اسکوئر ایجادشده که طی دو سال دو میلیون مرچنت از آن استفاده کرده است.
متأسفانه درآمدزایی بانکهای ما از کارمزد نیست اگر بانکها درآمد کارمزد محور داشته باشند بر طراحی و ارائه خدمات تأثیر خواهد گذاشت اما الآن ما حتی برای خدماتی که ارائهمیکنیم هزینه هم میدهیم. ما سالانه چهار تا پنج هزار میلیارد تومان بابت شبکه کارتخوان و ایتیام کارمزد میدهیم؛یعنی هزینه بانکداری دیجیتال را به هزینه بانکداری سنتی اضافه کردهایم.
در خصوص مسئله دیگری که مطرح شد باید بگویم ما در شرکتهای خصوصی با بانک مرکزی تفاوت دیدگاه داریم، ما در فضای بسته حرکتمیکنیم زیرا سازوکاری برای تبادلنظر با بانک مرکزی نداریم. استنباطمان این است که بانک مرکزی همهچیز را به سمت دولتیسازی پیش میبرد. خلاصه اینکه بانکداری دیجیتال در کشور ما هنوز شکل نگرفته است.
.
حکیمی: دادههای بسیاری در سیستم بانکداری تولید میشود اما روش پردازش آن و تبدیل آنها به دادههای قابلمصرف به روال گذشته انجام میشود. به همین دلیل بانکها تمایل به اعطای تسهیلات به افراد محدودی را دارند که از آنها داده تحلیلشده دارند؛وحاضر نیستند این تسهیلات را در مقیاس کوچکتر به افراد بیشتری واگذار کنند زیرا قادر به تحلیل دادههای آنها نیست. مثلاً تمامی پرداختها حتی اطلاعات جغرافیایی پرداخت در سیستم ملی پرداخت ثبت میشود.
.
عزیزی: بانکداری ما دچار بیماری بزرگی است. من اولین بار سال 1349 در بانک کارکردهام یعنی 46 سال پیش. ما روی ریلی قرارگرفتهایم و همینطور بیفکر جلو میرویم. شعبه نوعی distribution channel است و شعبه را با بانک اشتباه گرفتهایم، یعنی در هر شعبه چند بانک داریم البته من دنیا را دیدهام و احتمال اینکه مدیران بانکی ما دنیا را ندیده باشند زیاد است. ما بهجای اینکه برخی productها و کارها را در شعبه انجام بدهیم به بسیاری از شعبات اختیارات دادهایم و این سبب اعمال سلیقه میشود.
بهطور خلاصه، انگیزه بسیار مهم است. بانکدارها مانند بسیاری دیگر از مدیران ما انگیزه تغییر ندارند که بیایند شعبه را حذف کنند. در بانکداری باید بر توزیع ریسک،توجه بر عادات مصرفی و عادات اجتماعی تمرکز شود. در خصوص تسهیلات بزرگ هم باید بگویم این مسئله فیذاته بد نیست زیرا در اصل کار بانکداری واسطهگری است که بزرگترین وجه آن واسطهگری وجوه کوچک و بزرگ است،پساندازهای کوچک را با نرخ پایین با مدت کم میگیرد و تسهیلات بزرگ با نرخ بالا وبلندمدت میدهد.
من با شما موافقم که مدیران بانکی ما انگیزه کار بر روی دادههای خرد را ندارند نه اینکه در مورد رفتار پوزها یا ایتیامها یا گردش اسکناسها مطالعه نکنند اصلاً مطالعات خرد موردی در ایران صورت نمیگیرد. هیچ تحقیقاتی در هیچ رشتهای در علوم انسانی حوصله مطالعات میدانی ریز روی دادهها وجود ندارد.
.
حکیمی: آیا ما دچار فاصله پردازش داده هستیم یعنی دادههای ما بلااستفاده میمانند؟ آیا انگیزه تحلیل داده وجود ندارد؟
.
عقیلی: بله حتی بارها شده است که ما برای بانک مرکزی چندین بار یک اطلاعات را فرستادهایم؛ یعنی داده نگهداری نشده و استفاده بهینه نشده است؛اما لازم است نکاتی را عرض کنم. در بانکداری مدرن داده خیلی ارزشمند است. باید طوری باشد که معاملات و انتقال وجوه و سپردهها رصد شود که البته ما این کار را در بانکمان انجام میدهیم. باید این کارها را به دکتر مظاهری نشان دهیم. اگر حساب کسی که حقوقبگیر است و ناگهان حساب مالی وی تغییر میکند رصد شود به شفافیت و سالمسازی اقتصاد کشور کمک میشود. ما این تغییرات را رصد و پیگیری میکنیم؛بنابراین دادههاحتماً باید استفاده شود؛زیرا شفافیت پایه همه کارهاست.
آیا واقعاً مدیران ما به دنبال تغییر هستند؟ همانطور که دکتر عزیزی گفتند باید دنیا را دید. اتفاقاتی که در سالهای 2001 و 2008 افتاد سیستم بانکداری دنیا را متحول کرد. متأسفانه ما در قرن قبل به سر میبریم. یکی از دوستان ما که طی کلاسهایی تغییرات در بانکداری را فراگرفته بود دعوت کردیم و از بانکهای دیگر هم خواستیم بیایند و آنچه را ما آموختهایم یاد بگیرند. ما یکی از کارمندانمان را به کلاس تطبیق فرستادیم آمد گفت من فکر کردم کلاس تلفیق گذاشتهایم. جای تأسف است.
در قسمت ریسک، بازل 2 و 3میخواهد ما شرکت رتبهبندی داشته باشیم،اگرنه باید سیستم خودمان بتواند ریسک تسهیلات را محاسبه کند. ما که بانک کوچکی هستیم 1200 مشتری داریم که باید همه اطلاعاتشان را زیرورو کنیم تا بتوانیم به آنها درجه ریسک بدهیم پس باید بر اساس صورتهای مالی خود رتبهبندی کنیم. آیا کفایت سرمایه درست هست یا نه. باید دید کجا بانک سرمایهگذاریمیکند. بانک میرود با پول سپردهگذار کارخانه و شرکت میخرد. این خیانت است. سرمایه بانک روی هوا میرود. بازل 3میگوید اگر شما صاحب اکثریت سهام یک شرکت هستید معادل آن از سرمایه اولیه کم میشود. اگر سرمایه بانک کافی نباشد تبدیل به شرکت مضاربهای میشود. کفایت سرمایه و پوشش ریسک نقدینگی است که باید در بانک در نظر گرفته شود و کمیته بازل در سوئیس تمام اطلاعات را در اختیار بانکداران میگذارد. اگر میخواهیم با دنیا مراوده داشته باشیم آیتی خیلی خوب عمل کرده است اما خود بانکها هم باید تغییر کنند.
.
حکیمی: مسئله پردازش داده،مسئله دولت هم هست. چرا پردازش داده را انجام نمیدهیم؟ آیا در پردازش داده خسته هستیم؟ کمتر دیده میشود با دادهها یک کسبوکار متحول شود.
.
جهانگرد: بحث ما دو قسمت شده است بخشی مربوط به فعالیتهای کلان بانک که دوستان حاضر همه از خوشسابقههای بانکی هستند و بحث دوم نقش بانک در کسبوکارهای متقابل و استفاده از ظرفیتها و سرویسهای جدید است. من در پردازش داده معتقد نیستم ما تنبل هستیم بلکه این امکان در ایران تازه است و ما در آن کم مهارتیم. ما هنوز نتوانستهایم تبدیل دادههای انبوه به ارزش اقتصادی را خوب مهندسی کنیم. هر مدیری اگر برایش مشخص شود چقدر منفعتش زیاد میشودحتماً این مسئله را پیگیری میکند.
من معتقدم مهندسی داده و تبدیل آن به دادههای تصمیمگیری و خلق ارزشافزوده در سیستم، در کشور ما تازه آغازشده است. شناخت و فهم و درک مدیریت و تصمیم و اراده وی به انجام آن نیاز است. مجموعه مدیران پولی و بانکی ما باید با این تحولات آشنا شوند یعنی نوآوری و بینش جدید در این سطح هم لازم است و تنها نمیتوان به دانش کارشناسان و شرکتهای خصوصی تکیه کرد. مثلاً در حوزه سیاسی اجتماعی افکار عمومی معنا پیداکرده است به همین دلیل همه سعی میکنندرسانهها را با خود همراه کنند و از طریق تطبیق دادهها میفهمند که افکار عمومی با آنها موافق هست یا نه و بر اساس آن رفتار خود را تنظیم میکنند؛اما در حوزههای تصمیمگیری که قدرت از بالا به پایین توزیعشده احتیاج به نظر پاییندست را حس نمیکنند. در ساختار اداری و بانکی اینگونه است. به همین دلیل به دادهها بیتوجه هستند؛اما هر جا درک شده که دادههای عملیاتی موجب ارزشافزوده و افزایش بازدهی سازمان میشود به آن توجه شده است.
مسئله مهم ما اعتماد نهادها به همکاری با یکدیگر است تا trusted data درست شود نهادها باید ارتباطات back to back و شناختهشدهای با هم داشته باشند تا دادههای مطمئن شکل بگیرد و این دادههای مطمئن ملاک بهرهگیری و توسعه قرار گیرد. ما به دنبال این مسئله هستیم و تا حد زیادی مقدمات فنی آن حاضر است و آثار آن را تا اواخر امسال به کار خواهیم گرفت.
پیشنهاد من این است که چارچوب یا پارامترهایی تعیین شود که بتوان نظام بانکی را با آن سنجید مثلاً بگوییم تغییر با این پارامترها رو به توسعه است و به سمت تحول و نوآوری است؛مثلاً بگوییم تعداد شعب کم شود یا فلان محصولات پولی را باید ایجاد کنیم؛یعنی نوین شدن را به شاخصهای قابلاندازهگیری و قابللمس بیان کنیم تا به زبان مشترک با هم صحبت کنیم.
.
حکیمی: گوگل مدتهاست با این دادهها پول درمیآورد. آیا شرکتهای ما به دلیل فنی نمیتوانند با این دادهها پول دربیاورند چون اگر شرکتی بتواند درآمدزایی کند حتماً مدیر را راضی خواهد کرد.
.
مظاهری: همانطور که دکتر عقیلی گفتند برخی بانکها تحلیل داده انجام میدهند. در مطالعهای که ما انجام دادهایم بانک خاورمیانه بهترین عملکرد را از 93 به 94 داشته است؛اما در خصوص اطلاعات فکر میکنم نمیدانیم چهکار میکنیم. بازل در سال 2016 ما را در کنار کشورهایی چون لیبی و سودان و افغانستان جزو ده کشور اول ازنظر ریسک پولشویی قرار داده است. در ترنسپرنسی هم در سال 1382 بین133 رتبه78 و در سال 1394 بین 168 کشور رتبه 130 هستیم. البته امیدوارم فعالیتهای بانکها بهتر شود.
تجربه شخصی بیگ دیتا خیلی لذتبخش است. من در یک سفر از بوک داتکام هتل رزرو کردم وقتی به شهر مقصد رسیدم گوگل مپ مکان هتل را به من نشان میداد. چون من به گوگل اجازه داده بودم ایمیلهای مرا بخواند و تحلیل کندو ایمیل سایت در خصوص هتل را خوانده است. کریس اسکینر در کتاب بانک دیجیتال میگوید:«من میخواستم اسم کتاب را جنگ دادهها بگذارم»، این اهمیت دادهها را میرساند. ما هم باید دادههای مشتریان را جمعآوری و تحلیل کنیم در حال حاضر 10 درصد تراکنشها در شعبه هستند پس چگونه باید مشتری را رفتارسنجی کرد؟ میخواهیم بهجایی برسیم که اگر در گوگل به دنبال تلویزیون گشتید و بعد در خیابان جمهوری مقابل مغازه تلویزیون فروشی ایستادید بانک پیشنهادی برای خرید تلویزیون به شما بدهد. ما داریم به کمک تکنولوژی ارتباطات رودررو را کاهش میدهیم. بودجه جمعآوریدادههاdata mining در بانکها بسیار کم است.
.
حکیمی: من بحث را جمعبندی میکنم. بحث اصلی دکتر عزیزی انگیزه است یعنی در مدیران سیستم و بهتبع آن بافت سازمانی یک مشکل انگیزشی وجود دارد که تحول اتفاق بیفتد؛و جایی که تصمیمات قدیمی گرفته نمیشود رشد اتفاق میافتد؛ اما در خدمات سنتی بانکها تحولات کافی اتفاق نمیافتد و تحولات چند سال گذشته هم بیشتر در ابزارها و زمینههای جدیدی بوده که مدیران سنتی ما نبودهاند و اگر بودهاند فقط نقش حامی داشتهاند؛اما در ساختار بانک صلب بودن را میبینیم و تا زمانی که اراده قوی در بافت سیاسی اقتصادی یک کشور یا در حوزه یک صنعت نباشد انتظار تغییر بعید است. از طرفی آیتی میتواند driver باشد که البته در این نقش هم تحت سلطه مدیران تصمیمگیر سازمان هستند و اگر باور نشوند بر تغییر فرآیندها و کارایی تأثیری نخواهد داشت.
جمعبندی مطلب آخر اینکه آمادگی به لحاظ فنی وجود دارد اما فرهنگ مدیریتی و کارشناسی لازم برای توجه به دادهها وجود ندارد. شرکتها هم کسبوکار خود را بر اساس دادههامدلسازی نکردهاند. چه چیزی میتواند مدیران را به سمت استفاده از دادهها پیش برد؟
.
عزیزی: نگاه ما در استفاده از دادهها کمی با هم فرق دارد اما برای اینکه به تسامح برسیم به همان نظام انگیزشی برمیگردم. بانک کوچک خاورمیانه هرچقدر هم خوب باشد نمیتواند بانکداری ما را در سطح کشور define کند. من شاهد بودهام که به بانکهای خیلی بزرگ گفتهشده شمابرای سودسازی تشکیل نشدهاید پس تحلیل داده انجام نمیدهند. وقتی تعرفه کارمزد، دستوری تعیین میشود و رقابت در کارمزد وجود ندارد انگیزهای وجود ندارد. کل سیستم پاداش و جزا به مسائل دیگر داده میشود.
مسئله فقط مدیر نیست عکسالعملها در راستای دیگری قرار میگیرد. در کل این چهار دهه توقعاتی از سیستم بانکداری وجود داشته که با بانکداری مغایرت داشته است. باید باوجوداین همه سرکوب مالی به پیشرفتههای سیستم پرداخت سجده کرد. از من پرسیده شد چرا بحران مالی و انفجار وجود ندارد من گفتم ما انفجار خاموش داشتیم با صدا خفهکن بوده است.
در خصوص اسب و سورچی باید بگویم آیتی در خدمت استراتژی است نه خود استراتژی. بنده کتابی دارم که در آن تبیین میشود که همهچیزمیتواند driver باشد و این تقلیلگراست که همهچیز را به سورچی و اسب معنا کنیم. بهعنوانمثال در پرواز یک هواپیما خلبان و خودِ وسیله نقش بسیار مهمی دارند و بدون هرکدام دیگری بیمعناست. مهمتر از خلبان و هواپیما حملونقل و مدیریت از آن است.
.
حکیمی: اگر دست بانکها را باز بگذاریم اما جلوی رقابتهای بد را بگیریم و فضا را برای کارمزد محور شدن بانکها ایجاد کنیم آیا انگیزه تحول ایجاد میشود؟
.
عقیلی: من معتقدم انگیزش بهتنهایی کافی نیست و چون فعالیت بانک با سپرده مردم است پس نقش نظارتی بانک مرکزی بسیار مهم است. متأسفانه بسیاری از مدیران ما از وضعیت خود اطلاع ندارند. بانک بزرگی که طبق استانداردهای بینالمللی باید بسته شود و طبق بازل 3 سرمایه بانک منفی است؛ دیگر اندازه بانک اهمیتی ندارد باید سپرده مردم حفظ شود و تضمین سپرده داشته باشیم. سی سال در دنیا کسانی که بانکداری را خیلی خوب بلدند و چهار بحران مالی عظیم آمریکا، انقلاب ما، شرق آسیا و بحران اوایل 2000 و 2007را پشت سر گذاشتهاند به این استانداردها رسیدهاند.باید دید بانکهای ما بر اساس این استانداردها کجا هستند. باید مدیران این وضع را درک کنند؛و این مسئله تنها با دستورات بانک مرکزی برای اجرای استانداردهایی چون FIRS و بازل 3 ممکن میشود.
.
حکیمی: نهادهای ما دودزا هستند و کمتر کار میکنند. بانکهای ما هم پیشتر دولتی بودهاند. چه کارکنیم به سمت کارایی برویم؟
.
جهانگرد: مسئله ایران تأخیر در توسعه است. به یک گام از توسعه رسیدهایم که ارزشافزوده آن از بین رفته است. اتوبان همت 40 سال پیش طراحیشده و قرار بوده 5 ساله ساخته شود، فرودگاه امام هم همینطور.
نظام تصمیمگیری فکری و فرهنگی ما و ساختار قدرت، طوری است که تأخیر در تصمیمات موجب تأخیر در توسعه است. مسئله فناوری نیست بلکه نوع نگاه تصمیمگیران است. بهعنوانمثال اولین ماشین 1900 ابداعشده و اکنون سوپرجتها دورترین نقاط را طی هفت یا هشت ساعت به هم وصل میکنند پیکربندی اجتماعی و ساختار تولید هم همزمان تغییر کرده استو ساختار قدرت را هم تغییر داده است.
با افزایش سرعت در مناسبات و ارتباطات در تلکام از تلگراف و تلفن و مبادله داده و تصویر تغییرات بزرگی در ساختار تغییرات اجتماعی و کسبوکار و توزیع قدرت و تقاضای اقتصادی میشود. درک این اتفاقات و تبدیل آنها به تغییرات ساختاری و نهادی مسئله روز ماست. ارتباطات هم تغییر است هم مخاطب تغییر.
نظام بانکی در شرایط جدید مجموعهای است که هم ابزار است هم سیستمساز که موجب تغییرات اجتماعی میشودو درک این نقش که بانک میتواند driver باشد مسئله ماست. ما از تغییرات دامن میکشیمدرحالیکه باید با تغییرات پرش کرد و موجب تغییرات عمده اجتماعی شد. کل کار دولت بر اساس سه توان استراتژیک است که یکی از آنها پول است. پول باید قابل اعتبارسنجی باشد تا بتوان نظام اقتصادی را مدیریت کرد. دوم هویت و سوم مکان است. ما از مرحله اعتبارسنجیگذشتهایم چون در حال حاضر تمام تراکنشها با اطلاعاتشان ثبت میشوند و قابلپیگیری هستند؛بنابراین زنجیره مبادلات پولی ما track and traceمیشوند. بقیه مراحل منتظر تلفیق سرعت و خدمات بانکی هستند، بنابراین مسئله اسب و سورچی نیست محتوای مسئله باید تغییر کند.
.
حکیمی: از دولتیها چه انتظاری دارید؟
.
مظاهری: انگیزه و شایستگی تعیینکننده رفتارهای ماست. طبق آمارهای ما در مطالعه 12 بانک بین سالهای 93 و 94 رشد درآمدی 18 درصد و رشد هزینه 30 درصد بوده است؛اما من فکر میکنم نسبت به بانکهای دنیا بیشتر نیاز به تحول داریم یکی اینکه ما توسعه بانکداری الکترونیک را به سطح خوبی رساندهایم و نمیتوان وسط راه توقف کرد. دوم آنکه ما خیلی شعبه داریم 5 یا 6 بانک ما بیش از 50 درصد کل شعب کشور را دارند. 16 هزار میلیارد تومان هزینه شعب است. تخم پرنده از داخل بشکند آغاز یک زندگی است و اگر از بیرون بشکند پایانآن. پس تحول برای ما باید از درون اتفاق بیفتد. خواهش میکنیم دولتیسازی نکنید و از ظرفیتهای بخش خصوصی استفاده کنید. سامانههای متمرکز حاکمیتی آفتی برای استفاده از ظرفیتهاست. مخابرات در خصوصیسازی بسیار بهتر از بانکها عمل کردهاند. برای بینالمللی شدن هم به بانکها پروبال بدهید.