پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بیا اینجا، بیا اینجا، اونجا نه! / دکوریهای فروش الکترونیک بلیت در مجموعه کاخ سعدآباد
جمعه هفته گذشته با جمعی از دوستان و خانواده راهی کاخ موزه سعدآباد شدیم تا ساعاتی را در تونل تاریخ این سرزمین چرخ بزنیم. با توجه به اینکه روز تعطیل بود پس دور از انتظار نیست که بگویم تقریبا 30 دقیقهای را در صف خرید بلیت کاخ موزه ایستادیم تا سرانجام نوبت ما رسید. به باجهدار رسیدیم، سفارشهایمان را دادیم و سرانجام هزینه را با کارت بانکی و دستگاه کارتخوان پرداخت کردیم و بلیتهای کاغذیمان را گرفتیم و رفتیم داخل. آن نیم ساعتی که در صف بودیم خیلی هم بد نگذشت چرا که همانطور که نیم ساعتی را در صف ایستاده بودیم با دوستانی که بالاخره بعد از چند هفته فرصت دیدنشان پیش آمده بود، گپ زدیم و خیلی متوجه گذر زمان نشدیم.
بعد از 4 ساعت که بازدیدمان از مجموعه تمام شد، دوباره به سمت درب خروجی مجموعه رفتیم تا خارج شویم. بعد از عبور از همان باجهای که نیم ساعت جلویش برای خرید بلیتایستاده بودیم، درست کنارش یک کانکس دیگر بود که درش نیمه باز بود. بر حسب اتفاق نگاهم به داخل کانکس افتاد و چیزی شبیه به دستگاه خودپرداز توجهم را جلب کرد. کنجکاو شدم بدانم چه بود، به سمت در رفتم و در نیمه باز را باز کردم؛ صحنهای که دیدم نهتنها شوکهام کرد، بلکه تمام شیرینی گپهای دوستانهای که در صف خرید بلیت زده بودیم را برایم تلخ کرد.
درست در کنار باجه فروش سنتی بلیت کاخ سعد آباد که فقط یک باجهدار داشت، یک کانکس با 5 کیوسک فروش الکترونیک بلیت مجموعه کاخ سعدآباد بود، البته اگر بشود اسمشان را کیوسک گذاشت. کیوسکهایی که ظاهرا از اول نوروز 94 آنجا هستند (+) و مثلا قرار است خدمت ارائه دهند که احتمالا هم از پول بیتالمال کلی برای آنها هزینه شده است. اینکه از پول بیتالمال برای راهاندازی چنین سرویسهایی استفاده شود، اشکالی ندارد اما به شرطی که خدمات درست و درمانی ارائه دهند و مردم هم از آنها استفاده کنند.
متاسفانه از 5 کیوسک فروش الکترونیک بلیت مجموعه کاخ موزه سعدآباد فقط 2 تای آنها روشن بودند و ظاهرا سرویس میدادند؛ همین 2 تایش هم جای شکر دارد. نکته بدتر و تعمقبرانگیزش این بود که چرا هیچ علامت یا تابلویی بیرون این کانکس وجود نداشت که نشان دهد مردم به جای نیم ساعت ایستادن در صف خرید بلیت به شکل سنتی، میتوانند خودشان پای دستگاههای کیوسک بروند و خریدشان را انجام دهند؟ تابلو که نبود هیچ، در را هم انگار کسی عمدا نیمه باز گذاشته تا نگاه مردم در صف انتظار داخل این کانکس را نبینند! و حتی با دیدن جمعین منتظر در صف، باجهدار هم حتی به مردم اعلام نمیکرد که به جای ایستادن در صف میتوانند سریعتر کارشان را در کانکس کنار انجام دهند.
هر چه فکر کردم 3 پاسخ بیشتر به ذهنم نرسید؛ یا اینکه این دستگاهها به شکل دکوری و صوری آنجا نصب شدهاند و کلی هم پول هزینه آنها شده؛ یا اینکه تجربه کاربری آنها انقدر ضعیف و دلسردکننده است که مردم خیلی از آنها استقبال نکردهاند و مسئولین هم عطایش را به لقایش بخشیدهاند. و یا اینکه در صورت آماده بودن برای ارائه خدمات احتمالا یک کسی یا سازمانی خیلی دلش نمیخواهد مردم صف خرید سنتی بلیت را رها کنند و پشت کیوسکهای فروش الکترونیک بلیت بایستند! انگار باجه فروش سنتی بلیت مجموعه سعدآباد به بازدیدکنندگان میگفت: «بیا اینجا، بیا اینجا، اونجا نه!» ظاهرا این دستهای نامرئی، موفق هم بودهاند چرا که از خاکی که روی کیوسکها نشسته بود میشد حدس زد که چقدر مردم از آنها استفاده میکنند.
هر چه هست، تجربه تلخی بود که برای من و صدها و هزاران نفر دیگری که آنجا در صف برای خرید بلیت میایستند به قیمت هدر دادن نیم ساعت از زمانشان تمام میشود؛ به علاوه پولی که از بیتالمال برای نصب و راهاندازی این تجهیزات شده است و ظاهرا کسی هم علاقه ندارد مردم از آنها استفاده کنند.