داستان چوپان نیم میلیاردی و بامزه بودن فرایند تصمیم گیری

احتمالاً در تلگرام یا دیگر ابزارهای ارتباطی، این متن بامزه دردناک به دست شما هم رسیده است. کدام متن؟ همان متنی که اشاره می‌کند به مرد چوپانی که صبح زود به بانک می‌آید و تا عصر همه بانک را علاف خودشان می‌کند که نیم میلیارد تومان پولش را به‌صورت اسکناس و نه حتی چک‌پول ببیند که مطمئن شود پول‌هایش امن‌وامان است و بعد دوباره آن را در بانک بگذارد. خب این داستان سراسر دروغ محض است و جالب اینکه به‌صورت انبوه هم منتشر می‌شود و عکس‌العمل افراد در برابر آن‌هم جالب است. همه متن را می‌خوانند و خیلی به اینکه ماجرا چقدر واقعی و چقدر دروغ است فکر نمی‌کنند. بیشتر افرادی که با این پیام مواجه می‌شوند شاید نظر چندان منفی هم در برابر آن نداشته باشند و ته دلشان آن را باور کنند. واقعاً آن افرادی که به‌صورت انبوه این متن را برای دیگران می‌فرستند پیش خودشان چه فکری می‌کنند؟ احتمالاً فکر خاصی نمی‌کنند و صرفاً متن برایشان خنده دار است و این موجب می‌شود که آن را برای دوستان و آشنایان بفرستند و چنددقیقه‌ای با آن خوش باشند. چرا؟

به نظر می‌رسد اینکه مردم محتواهای بامزه را دوست دارند و از هر فرصتی برای بازنشر آن استفاده می‌کنند، بازتاب رفتاری است که می‌بینند. مثلاً همین سقف برداشت از دستگاه‌های عابر بانک. سال گذشته بود که بانک ملی به‌صورت علنی اعلام کرد که سقف برداشت از دستگاه‌های عابر بانک را افزایش داده و بعد از آن‌هم بانک‌های دیگر به این جنبش اضافه شدند. البته تا پیش‌ازاین اقدام، بانک‌هایی بدون اینکه اعلام کنند، این خدمت را به مشتریانشان می‌دادند. اما پاسخ بانک مرکزی چه بود؟ «باوجوداینکه بررسی‌هایی برای افزایش سقف برداشت از خودپردازها انجام‌شده اما به این نتیجه رسیدیم که با توجه به این‌که نباید پول نقد به دلیل مسائل امنیتی و سایر موارد دیگر به میزان زیادی در دست مردم در حال گردش باشد، بهتر است که این سقف از حد فعلی بیشتر نشود.» حالا خبرهایی منتشرشده که به نظر می‌رسد بانک مرکزی به این فکر افتاده که سقف را بالاتر ببرد. در شنیده‌ها عدد ۴۰۰ هزار تومان هم گفته‌شده است. قرار نیست ملانقطی بازی درآوریم و به این ایراد بگیریم که چرا بانک مرکزی که تا دیروز مخالف بود امروز موافق شده است. خب چه اشکالی دارد. بانک مرکزی تا دیروز مخالف بود و امروز موافق است. این ایرادی ندارد. دارد؟ اما حواسمان باشد که پیامک‌های بامزه نتیجه همین رفتارهای دوگانه است. ما نمی‌توانیم یک روز با یک‌چیزی مخالفت کنیم و فردایش بیاییم بگوییم موافق هستیم. مردم باهوش‌تر از آن چیزی هستند که فکر می‌کنیم. وقتی آن‌ها را دست می‌اندازیم نتیجه‌اش می‌شود همین پیامک‌های بامزه سراسر دروغ. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و حواسمان باشد که حرمت امامزاده را متولی‌اش نگاه می‌دارد.

رضا قربانی

منبع: هفته نامه عصرارتباط