پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به بطن یک فرایند مبهم / سرمایهگذاران خطرپذیر چگونه تصمیمگیری میکنند؟
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۴۶ / در 30 سال اخیر، سرمایهگذاری خطرپذیر منبعی حیاتی برای تأمین مالی استارتآپهای با رشد بالا بوده است. آمازون، اپل، فیسبوک، گیلیاد ساینسز (Gilead Sciences)، گوگل، اینتل، مایکروسافت، هولفودز و تعداد بیشماری از شرکتهای نوآور دیگر موفقیت اولیه خود را مدیون سرمایهگذاریهای انجامشده و مشاورههای اقتصادی سرمایهگذاران خطرپذیر میدانند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک محرک اساسی برای ارزش اقتصادی تبدیل شده است. در نظر داشته باشید که در سال 2015، شرکتهای دولتی که از پشتیبانی سرمایهگذاری خطرپذیر برخوردار شده بودند، 20 درصد از ارزش بازار و 44 درصد از هزینههای تحقیق و توسعه شرکتهای دولتی ایالات متحده را به خود اختصاص دادند.
با وجود تمام این موارد، در مورد آنچه سرمایهگذاران خطرپذیر انجام میدهند و اینکه آنها چگونه ارزش ایجاد میکنند، صحبت چندانی به میان نیامده است. مطمئناً، همانطور که اغلب ما میدانیم، آنها با اتصال به کارآفرینانی که ایدههای خوبی دارند، اما پول کافی ندارند یا به سرمایهگذارانی که پول کافی دارند، اما ایدهای ندارند، یک نیاز حیاتی بازار را برآورده میکنند. هرچند شرکتهایی که توسط سرمایهگذاران خطرپذیر تأمین مالی میشوند ممکن است سر از سرتیتر رسانهها دربیاورند و کل صنعت را متحول کنند، اما سرمایهگذاران خطرپذیر اغلب ترجیح میدهند دور از انظار عمومی و در هالهای از رمز و راز باقی بمانند.
برای رفع این ابهامات، ما اخیراً اکثریت قریب به اتفاق شرکتهای پیشرو در سرمایهگذاری خطرپذیر را بررسی کردیم. بهطور خاص از آنها در مورد مسائل متعددی سؤال کردیم. از جمله اینکه آنها چگونه فرصتهای سرمایهگذاری را شناسایی میکنند، چگونه اهداف سرمایهگذاری خود را انتخاب و ساماندهی میکنند، چگونه در مدیریت شرکتهایی که روی آنها سرمایهگذاری میکنند، سهیم میشوند، چگونه خود را سازماندهی کرده و روابط خود با شرکای محدود (که سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاری خطرپذیر را تأمین میکنند) را مدیریت میکنند. ما پاسخهای حدود 900 سرمایهگذار خطرپذیر را دریافت کردیم و با تعدادی از این افراد مصاحبههایی انجام دادیم. این اقدامات باعث شد نظرسنجی ما تا به امروز به جامعترین نظرسنجی در مورد سرمایهگذاران خطرپذیر تبدیل شود.
یافتههای ما نهتنها برای کارآفرینانی که امیدوار به تأمین بودجه هستند، مفید است؛ بلکه به مربیانی که نسل بعدی را پرورش میدهند نیز بینشهای خوبی ارائه میدهد. این مربیان نسل بعدی بنیانگذاران و سرمایهگذاران؛ رهبران شرکتهایی که بهدنبال الگوبرداری از فرایند سرمایهگذاری خطرپذیر هستند؛ سیاستگذارانی که در تلاشاند اکوسیستمهای استارتآپی را ایجاد کنند و مسئولان دانشگاهی را که امیدوارند نوآوریهای توسعهیافته در محیطهای خود را تجاریسازی کنند، پرورش میدهند.
بیان ایده بهطور خلاصه |
---|
راز: سرمایهگذاران خطرپذیر منبعی حیاتی برای تأمین مالی استارتآپهای با رشد بالا هستند؛ اما در مورد آنچه آنها انجام میدهند و اینکه آنها چگونه ارزش ایجاد میکنند، چندان صحبت نشده است. برای درک این موضوع، نویسندگان این مقاله بزرگترین نظرسنجی از شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر پیشرو در طول تاریخ را انجام دادند. |
یافتهها: سرمایهگذاران خطرپذیر به شبکههای خود برای شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری تکیه دارند و برای انجام یک معامله حدود 100 فرصت را بررسی میکنند. آنها زمانی که روی یک شرکت سرمایهگذاری میکنند، به مشاورانی فعال برای آن شرکت تبدیل میشوند. با این حال، بهطور کلی، اعتقاد دارند که قدرت تیم بنیانگذار اهمیت بیشتری نسبت به استراتژی استارتآپ یا مدل کسبوکاری دارد. |
جمعبندی: کارآفرینانی که به شبکههای سرمایهگذاری خطرپذیر متصل نیستند، ممکن است با موانعی روبهرو شوند؛ اما اگر آنها نحوه عملکرد سرمایهگذاران خطرپذیر را درک کنند، در هر زمینهای که فعالیت دارند، میتوانند بهطور موفقیتآمیز به شبکههای سرمایهگذاران خطرپذیر وارد شده و از آنها سرمایه دریافت کنند. |
شکار فرصتها
اولین اقدامی که سرمایهگذاران خطرپذیر باید انجام دهند، ایجاد ارتباط با استارتآپهایی است که بهدنبال تأمین بودجه هستند. این فرایند در صنعت بهعنوان «ایجاد جریان معامله» شناخته میشود. «جیم بریر»، بنیانگذار شرکت سرمایهگذاری «بریر کپیتال» (Breyer Capital) و اولین سرمایهگذار خطرپذیر فیسبوک، معتقد است ایجاد جریان معامله با کیفیت بالا برای ایجاد بازدهی قوی ضروری است. او میگوید: «من دریافتهام که بهترین معاملات اغلب از طریق شبکه سرمایهگذاران، کارآفرینان و استادان مورد اعتماد من انجام میشود. همتایان و شرکای من کمک میکنند تا بهسرعت فرصتها را بررسی کنم و آن فرصتهایی را که باید جدیتر مدنظر قرار دهم، اولویتبندی کنم. کمکگرفتن از متخصصان تأثیر بسزایی در ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری و سپس اولویتبندی آنها بر اساس کیفیت دارد.»
رویکرد بریر یک رویکرد عادی است. طبق نظرسنجی ما، بیش از 30 درصد از معاملات از سرنخهای همکاران یا آشنایان کاری سابق در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر حاصل میشود. دیگر روابط نیز نقش دارند؛ 20 درصد از معاملات از طریق ارجاع از سوی دیگر سرمایهگذاران و 8 درصد از طریق ارجاع از سوی شرکتهای پرتفوی حاصل میشود. منشاء تنها 10 درصد از این سرمایهگذاریها، ایمیلهای بیهدفی است که از سوی استارتآپها ارسال میشود؛ اما حدود 30 درصد از این موارد توسط سرمایهگذاران خطرپذیری صورت میگیرد که با کارآفرینان در ارتباط هستند. «ریک هیتزمن» از شرکت «فرستمارک» در اینباره میگوید: «ما اعتقاد داریم که بهترین فرصتها همیشه خودبهخود به سراغ ما نمیآیند. ما ابرروندها را شناسایی کرده و مورد بررسی قرار میدهیم و بهطور فعال با آن دسته از کارآفرینانی که دیدگاه مشترکی نسبت به آینده پیش روی جهان دارند، ارتباط برقرار میکنیم.»
این نتایج نشان میدهد که دریافت سرمایه برای کارآفرینانی که به محافل اجتماعی و حرفهای متصل نیستند، میتواند بسیار دشوار باشد. بنیانگذاران استارتآپهایی که بدون ایجاد رابطه بهدنبال سرمایهگذاری خطرپذیر هستند، نمیتوانند موفقیت چندانی کسب کنند. برخی مدیران فعال در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر که با آنها مصاحبه انجام دادیم، جنبههای منفی این واقعیت را تأیید میکنند؛ نیاز به اتصال به شبکههای خاص میتواند برای کارآفرینانی که سفیدپوست نیستند، مضر باشد.
با وجود این، بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر اظهار داشتند که اوضاع رو به بهبود است. بهعنوان مثال، «ترزا گو»، یک سرمایهگذار اولیه در شرکت «ترولیا» و شریک افتخاری Acrew Capital در این رابطه میگوید: «اگرچه در طول تاریخ موانع بسیار زیادی در برابر ورود حرفهای زنان و اقلیتهای حاشیهای به این شبکهها وجود داشته، اما این صنعت شناسایی فرصتها و استعدادهای این گروهها را آغاز کرده است. شرکتها متنوعساختن شرکای خود را در اولویت قرار دادهاند و در نتیجه نفوذ به این شبکهها روزبهروز در حال آسانتر شدن است.»
اولویتبندی
حتی برای کارآفرینانی که به یک سرمایهگذار خطرپذیر دسترسی پیدا میکنند، احتمال تأمین سرمایه بسیار کم است. نظرسنجی ما نشان داد برای هر معامله که یک شرکت سرمایهگذار خطرپذیر انجام میدهد، این شرکت بهطور متوسط 101 فرصت را مدنظر قرار میدهد. 28 مورد از این فرصتها به ملاقات با تیم مدیریت ختم خواهند شد؛ 10 مورد در جلسه شرکا بازبینی خواهند شد؛ 4.8 مورد راستیآزمایی خواهند شد؛ 17 مورد به سمت مذاکره برای امضای یک تفاهمنامه سرمایهگذاری با استارتآپ مورد نظر پیش خواهند رفت و در نهایت تنها یک مورد تأمین بودجه خواهد شد. انجام یک معامله معمولی 83 روز به طول میانجامد و شرکتها گزارش دادهاند که بهطور متوسط 118 ساعت از این مدت را صرف راستیآزمایی میکنند و با 10 نفر مشورت انجام میدهند.
هرچند سرمایهگذاران خطرپذیر بسیار بیشتر از آنکه معاملهای را بپذیرند، آن را رد میکنند، اما آنها وقتی شرکتی را که دوست دارند، پیدا میکنند، بسیار پیگیر هستند. «وینود خسلا»، یکی از همبنیانگذاران Sun Microsystems و بنیانگذار Khosla Ventures به ما گفت زمانی که سرمایهگذاران خطرپذیر نسبت به یک استارتآپ اشتیاق پیدا میکنند، بهخصوص اگر پیشنهادهایی از رقبا نیز داشته باشد، بهشدت تلاش میکنند تا در این مسیر موفق شوند. او توضیح میدهد: «رقابت شدیدی بر سر تأمین بودجه استارتآپهای برتری که کارآفرینان الهامبخشی دارند، وجود دارد. برای سرمایهگذاران خطرپذیر، داشتن یک رویکرد مشخص در مورد آنچه باید انجام دهند و آنچه نباید انجام دهند، چگونگی ارائه خدمات پشتیبانی و مشاوره به شرکتهای پرتفوی و چگونگی برخورد با چشماندازهای جسورانه، کلید فتح این نوع فرصتهاست. این موضوع در مورد بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر اهمیت زیادی دارد.»
سرمایهگذاران خطرپذیر در مسیر انجام فرایند اولویتبندی فرصتهای سرمایهگذاری، چه عواملی را مدنظر قرار میدهند؟ یک چارچوب نشان میدهد که سرمایهگذاران خطرپذیر به استراتژی «اسبسوار» و «اسب» علاقه دارند (تیم کارآفرینی معادل اسبسوار و استراتژی استارتآپ و مدل کسبوکاری معادل اسب است). نظرسنجی ما نشان داد که سرمایهگذاران خطرپذیر اعتقاد دارند هم اسبسوار و هم اسب ضروری هستند، اما در نهایت تیم مدیریتی استارتآپ را حیاتیتر میدانند. «پیتر تیل»، سرمایهگذار خطرپذیر مشهور به ما گفت: «زندگی و مرگ ما به بنیانگذاران بستگی دارد.»
در واقع، در نظرسنجی ما، بیش از همه، بنیانگذاران بهعنوان یک عامل مهم در تصمیمگیری برای انجام معاملات در نظر گرفته شدند (از سوی 95 درصد از شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر). مدل کسبوکاری توسط 74 درصد، بازار توسط 68 درصد و صنعت توسط 31 درصد از شرکتها بهعنوان یک عامل مهم انتخاب شدند.
جالب اینجاست پنجمین عامل مهم برای تصمیمگیری در مورد معاملاتی که ذکر شد، ارزش شرکتها بود. در واقع، در حالی که مدیر مالی ارشد شرکتهای بزرگ معمولاً از تجزیهوتحلیل جریانهای نقدی تنزیلشده (DCF) برای ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میکنند، اما تعداد کمی از سرمایهگذاران خطرپذیر از DCF یا دیگر تکنیکهای تجزیهوتحلیل مالی استاندارد در ارزیابیهایشان بهره میبرند. در عوض، متداولترین معیار مورد استفاده، برآورد میزان بازدهی یک سرمایهگذاری است. دیگر معیار متداول، نرخ بازده داخلی سالانه (IRR) است که یک معامله ایجاد میکند. تقریباً هیچیک از سرمایهگذاران خطرپذیر، بر خلاف تصمیمگیران شرکتی، بازدهی هدف خود را بر مبنای ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار تعدیل نکردهاند. بهطور جالبی، 9 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی ما، از هیچیک از معیارهای ارزیابی کمّی معاملات استفاده نکرده بودند. در همین رابطه، 20 درصد از سرمایهگذاران خطرپذیر و 31 درصد از سرمایهگذاران خطرپذیر تازهوارد اعلام کردهاند که هنگام سرمایهگذاری به هیچوجه وضعیت مالی شرکتها را پیشبینی نمیکنند.
چگونه میتوان این بیتوجهی به معیارهای ارزیابی مالی سنتی را توجیه کرد؟ سرمایهگذاران خطرپذیر درک میکنند که موفقیتآمیزترین استراتژی خروج، خروج پس از ادغام و تملک و عرضه اولیه است؛ چراکه به بیشترین بازده سرمایهگذاری ممکن میانجامد. اگرچه بیشتر سرمایهگذاریها بازدهی کمی دارند، اما یک استراتژی خروج موفق، میتواند به یک بازدهی 100 برابری منجر شود. از آنجا که استراتژیهای خروج تنوع بسیار زیادی دارند، سرمایهگذاران خطرپذیر روی یافتن شرکتهایی متمرکز هستند که به جای دستیابی به جریانهای نقدی کوتاهمدت، پتانسیل ایجاد خروجهای بزرگ دارند. همانطور که «جیپی گان» از شرکت INCE Capital به ما گفت: «توسعه، بلوغ و خروج از معاملات سرمایهگذاری خطرپذیر مدتزمان زیادی را میطلبد. ما هنگام سرمایهگذاری، بیش از آنکه روی ارزش خالص فعلی (NPV) یا نرخ بازده داخلی (IRR) متمرکز باشیم، روی بازدهی بالقوه تمرکز داریم. نرخ بازده داخلی فقط پس از یک خروج موفق معنا پیدا میکند.»
پس از توافق
برای کارآفرینان مشتاق، اغلب متون و مفاد تفاهمنامههای سرمایهگذاری خطرپذیر عجیبوغریب است. البته درک این قراردادها برای بنیانگذاران شرکتها حیاتی است. این قراردادها طوری طراحی میشوند که اگر کارآفرین وظایف خود را انجام دهد، به لحاظ مالی بهخوبی تأمین خواهد شد و در غیر این صورت سرمایهگذاران میتوانند این کسبوکار را تحت کنترل بگیرند. مطالعاتی که پیشتر در مورد شرایط سرمایهگذاری خطرپذیر صورت گرفته، نشان میدهد سرمایهگذاران خطرپذیر از طریق تخصیص دقیق حقوق جریان نقدی (یک مزیت مالی که به بنیانگذاران انگیزه میدهد وظایف خود را بهخوبی انجام دهند)، حقوق کنترل (حقوق هیئتمدیره و حق رأی که به سرمایهگذاران خطرپذیر امکان میدهد در صورت لزوم در امور شرکت مداخله کنند)، حقوق نقدشوندگی (توزیع پرداختها در صورتی که بنیانگذاران شرکت مجبور به فروش آن شوند) و شروط اشتغال، بهخصوص وستینگ (تخصیص تدریجی سهام که به کارآفرینان انگیزه میدهد هم وظایف خود را بهخوبی انجام دهند و هم در شرکت باقی بمانند) سعی میکنند قرارداد مناسبی با استارتآپی که از آن حمایت مالی کردهاند، منعقد کنند.
بهطور کلی، معاملات به گونهای ساماندهی میشوند که کارآفرینانی که به نقاط عطف خاصی دست پیدا میکنند، همچنان وظایف خود را تحت کنترل داشته باشند و از پاداشهای مالی برخوردار شوند. با این حال، اگر آنها این نقاط عطف را از دست بدهند، سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند چارچوبهای مدیریتی جدیدی ایجاد کرده و استراتژی شرکت را تغییر دهند.
موضوعی که کمتر به آن توجه شده، این است که کدامیک از شرایط سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران خطرپذیر حیاتیتر است و آنها چگونه این شرایط را اولویتبندی میکنند؛ بنابراین ما در نظرسنجی خود از مشارکتکنندگان پرسیدیم از کدامیک از این شرایط استفاده کردهاند و تمایل دارند در مورد کدامیک از این شرایط مذاکره کنند. ما از سرمایهگذاران خطرپذیر سؤال کردیم چه عواملی بیشتر در موفقیت یا شکست شرکتهای پرتفوی آنها نقش داشته است. تیم مدیریتی با اختلاف زیاد بهعنوان مهمترین عامل شناخته شد.
سرمایهگذاران خطرپذیر نشان دادند که نسبت به حق تقدم در خرید سهام جدید، اولویتهای نقدشوندگی، حقوق ضدرقیقشوندگی سهام (که از جنبههای اقتصادی مثبت بالقوه حفاظت میکند)، تخصیص تدریجی سهام به بنیانگذاران، ارزش شرکت و کنترل هیئتمدیره (که اغلب بهعنوان مهمترین مکانیسم کنترل در نظر گرفته میشود)، چندان انعطافپذیر نیستند. همانطور که یکی از سرمایهگذاران خطرپذیر اشاره کرد، حق تقدم در خرید سهام جدید که به سرمایهگذاران خطرپذیر امکان میدهد یک سهم اضافی در شرکت داشته باشند، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چراکه «بزرگترین منبع بازدهی، توانایی ما در دوبرابر کردن بازدهیمان است.» سرمایهگذاران خطرپذیر نسبت به سهام تشویقی، حقوق مشارکت، میزان سرمایهگذاری، حقوق بازپرداخت سهام و سود سهام انعطافپذیرتر بودهاند. بسیاری از این شرایط تأثیر کوچکی روی بازدهی بالقوه سرمایهگذاران خطرپذیر دارند؛ از این رو احتمالاً بیشتر قابل مذاکره هستند.
با وجود این، بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر سعی میکنند در دوران آشنایی خود با استارتآپها زیاد روی شرایط مالی تمرکز نکنند. بهتر است آنها روی چگونگی تناسب شرکتها با پرتفوی خود تأکید کرده و بررسی کنند که آیا میتوانند از تجربه و تخصص خود برای کمک به تیم مدیریتی بهره ببرند یا خیر. «وینود خسلا» به ما گفت: «برای جذب بهترین کارآفرینان، فراتر از مسئله درآمدزایی، داشتن یک رویکرد مشخص اهمیت زیادی دارد. شما بهعنوان یک شرکت سرمایهگذار خطرپذیر سعی دارید چه اقداماتی انجام دهید و آیا این اقدامات با نگرشهای کارآفرینان همسو است یا خیر.»
یافتن آلفا
هنگامی که سرمایهگذاران خطرپذیر پول خود را در یک شرکت سرمایهگذاری میکنند، آنها آستین همت خود را بالا زده و به مشاورانی فعال تبدیل میشوند. سرمایهگذاران خطرپذیر به ما گفتند که با 60 درصد از شرکتهای پرتفوی خود، حداقل یک بار در هفته و با 28 درصد از آنها چندین بار در هفته «بهطور اساسی تعامل دارند». آنها به میزان زیادی خدمات پس از سرمایهگذاری ارائه میدهند؛ راهنمایی استراتژیک (به 87 درصد از شرکتهای پرتفوی خود)، ارتباط با سایر سرمایهگذاران (72 درصد)، ارتباط با مشتریان (69 درصد)، راهنمایی عملیاتی (65 درصد)، کمک به استخدام اعضای هیئتمدیره (58 درصد) و کمک به استخدام کارکنان (46 درصد). خدمات مشاورهای متمرکز، مکانیسم اصلی سرمایهگذاران خطرپذیر برای افزودن ارزش به شرکتهای پرتفوی خود است.
«جان کالاگان» از شرکت True Ventures میگوید شرکتش اعتقاد دارد خدمات مشاورهای چنان نقش اساسی در جذب بهترین کارآفرینان دارد که در 15 سال، 10 میلیون دلار را صرف توسعه این خدمات کرده است. او توضیح میدهد: «ما این اقدامات را انجام میدهیم؛ چراکه بارها و بارها آموختهایم که بنیانگذاران کلید ایجاد و هدایت تیمهایی هستند که بزرگترین پیامدها را در سرمایهگذاری خطرپذیر ایجاد میکنند.»
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر درآمد قابل توجهی کسب میکنند. هنوز توضیح مشخصی در مورد اینکه چگونه سرمایهگذاران خطرپذیر، آلفا (بازده تعدیلشده بر اساس ریسک) را محاسبه میکنند، ارائه نشده است. ما تصمیم گرفتیم مستقیماً از سرمایهگذاران خطرپذیر درخواست کنیم که اهمیت نسبی شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری، انتخاب هدف سرمایهگذاری و اقدامات پس از سرمایهگذاری برای ایجاد ارزش در پرتفوی خود را ارزیابی کنند. اکثریت قریب به اتفاق گزارش دادند اگرچه هر سه عامل کلیدی هستند، اما انتخاب هدف سرمایهگذاری حیاتیترین عامل است.
همچنین ما از سرمایهگذاران خطرپذیر سؤال کردیم که چه عواملی بیشتر در موفقیت یا شکست شرکتهای پرتفوی آنها نقش داشته است. تیم مدیریت با اختلاف زیاد بهعنوان مهمترین عامل شناخته شد. «برایان جاکوبز»، همبنیانگذار شرکت Emergence Capital به ما میگوید: «من هرگز موفقیتی در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر ندیدهام که فقط مدیون یک نفر باشد. به نظر میرسد برندگان همیشه بنیانگذارانی هستند که میتوانند یک تیم تحسینبرانگیز ایجاد کنند.» از دیگر عواملی که سرمایهگذاران خطرپذیر ذکر کردند، میتوان به زمانبندی، شانس، فناوری، مدل کسبوکاری و صنعت اشاره کرد که از دیدگاه سرمایهگذاران خطرپذیر تقریباً اهمیت مشابهی داشتند. شاید جای تعجب باشد که آنها مشارکتهای خود را بهعنوان یک عامل اصلی برای موفقیت ذکر نکردند. این پاسخها نشان میدهد که این کارآفرینان هستند که بیشترین ارزش را برای استارتآپها ایجاد میکنند. یکی از مدیران سرمایهگذاری خطرپذیر این نکته را چنین توضیح میدهد: «در همه زمینهها، از کمک به استخدام کارکنان گرفته تا ارائه مشاورههای روانشناسی به بنیانگذاران، شرکت ما تلاش زیادی برای کمک به شرکتهای پرتفوی خود میکند؛ اما در نهایت موفقیت یا شکست واقعی یک سرمایهگذاری خطرپذیر به بنیانگذاران آن بستگی دارد.»
واژهنامه سرمایهگذاری خطرپذیر |
---|
حقوق ضدرقیقشوندگی سهام: اگر دورهای تأمین مالی آتی با قیمت کمتری نسبت به دور فعلی صورت گیرند، حقوق ضدرقیقشوندگی سهام اجازه میدهد تعداد سهامی که سرمایهگذاران فعلی در اختیار دارند، تعدیل شود. |
حقوق نقدشوندگی: حقوق نقدشوندگی تضمین میکند در صورتی که شرکتی فروخته شود، میزان پرداختی به سرمایهگذاران خطرپذیر پیش از بنیانگذاران باشد. آنها معمولاً پرداخت میزان پول سرمایهگذاریشده یا چندبرابر آن (مثلاً دوبرابر) را ضمانت میکنند. |
سهام تشویقی: سهام تشویقی، مقدار سهامی است که برای جبران خسارتهای کارکنان فعلی و آتی استارتآپها کنار گذاشته میشود و معمولاً درصدی از ارزش کلی شرکت را شامل میشود. |
حقوق مشارکت: حقوق مشارکت این امکان را به سرمایهگذاران خطرپذیر میدهد که ارزش اسمی سرمایهگذاری خود (یا چندبرابر آن) را پس بگیرند و سپس در ارزش ایجادشده پس از خروج سهیم شوند. |
حق تقدم در خرید سهام جدید: حق تقدم در خرید سهام جدید به سرمایهگذاران خطرپذیر، حق سرمایهگذاری در دورههای سرمایهگذاری آتی یک شرکت را میدهد و از درصد مالکیت اولیه آنها محافظت میکند. |
حقوق بازپرداخت سهام: حقوق بازپرداخت سهام به سرمایهگذاران خطرپذیر این امکان را میدهد که شرکت را مجبور کنند تا مقدار پول سرمایهگذاریشده را بازپرداخت کنند. |
راه سرمایهگذاری خطرپذیر
توریستهایی که در خیابان سندهیل در پالو آلتو رانندگی میکنند (خیابانی که بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر چندین میلیارد دلاری بزرگ در آن قرار دارد)، اغلب از دیدن دفاتر معمولی کوچک که در پشت شاخ و برگ درختان پنهان شدهاند، شوکه میشوند. این دفاتر ساده به فضای رمزآلود حول چگونگی ساماندهی و عملکرد دقیق این شرکتها میافزاید.
بر اساس نظرسنجی ما، یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر بهطور متوسط تنها 14 کارمند و 5 کارشناس ارشد سرمایهگذاری دارد. این ساختار بسیار کوچک و بیآلایش امکان تصمیمگیری و انجام اقدامات سریع را فراهم میکند، اما ممکن است نظارت و توازن در آن کمتر باشد.
اگرچه آنها بیش از ساعات کاری بانکداری سنتی فعالیت میکنند، اما اغلب سرمایهگذاران خطرپذیر در نظرسنجی ما گزارش دادند که کار هفتگی آنها چندان سنگین نیست. بهطور متوسط، آنها در هفته، 55 ساعت را به کار خود، 22 ساعت را به شبکهسازی و شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری و 18 ساعت را به همکاری با شرکتهای پرتفوی اختصاص میدهند. در بهروزرسانی اخیر نظرسنجی ما که در اوج همهگیری ویروس کرونا انجام شد، متوجه شدیم هرچند سرعت سرمایهگذاری اندکی کُند شده، اما سرمایهگذاران خطرپذیر تقریباً همان چارچوب زمانی را برای انجام فعالیتهای خود (پیگیری معاملات جدید، انجام راستیآزمایی، انعقاد سرمایهگذاریهای جدید و کمک به شرکتهای پرتفوی) داشتند.
در نهایت، از آنها در مورد تعاملاتشان با شرکای محدود خود سؤال کردیم. اغلب اعتقاد داشتند که سرمایهگذارانشان بیش از عملکرد نسبی به عملکرد مطلق اهمیت میدهند. با وجود این، اکثریت قریب به اتفاق سرمایهگذاران خطرپذیر (93 درصد) اظهار داشتند که انتظار دارند بهطور نسبی بر بازار غلبه کنند. این خوشبینی قابل درک است؛ چراکه بازدهی تقریباً 75 درصد از این صندوقها بر شاخص راسل 2000 و حدود 60 درصد بر شاخص سهام S&P500 برتری داشته است.
چگونه میتوان از این یافتهها در عمل استفاده کرد؟ برای افراد دانشگاهی، نتایج بررسیهای ما، پایگاه خوبی برای ارزیابی ماهیت و اهمیت نسبی فرصتهای سرمایهگذاری، انتخاب هدف سرمایهگذاری و خدمات پشتیبانی پس از سرمایهگذاری ارائه میکند. بهعلاوه، اهمیت تیم کارآفرین از دیدگاه سرمایهگذاران خطرپذیر میتواند یک موضوع تحقیقاتی مفید برای افراد دانشگاهی در نظر گرفته شود؛ اینکه آیا تجربیات یا نگرشهایی وجود دارد که مشخص کند یک فرد احتمالاً بنیانگذار موفقی خواهد بود؟
همچنین نتایج نظرسنجی ما ایدههای مهمی را به کارآفرینان ارائه میدهد. از آنجا که سرمایهگذاران خطرپذیر به شبکههای خود برای شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری تکیه دارند، کارآفرینان باید در مورد افرادی که به یک شبکه سرمایهگذاری خطرپذیر تعلق دارند، تحقیق کرده و سعی کنند راهی برای ورود به این شبکهها بیابند. از آنجا که تیم مدیریت نقش بسیار مهمی در تصمیمات سرمایهگذاری دارد، کارآفرینان باید بهدقت بررسی کنند که چگونه وقتی با یک سرمایهگذار خطرپذیر ملاقات میکنند، به بهترین نحو ظاهر شوند. از آنجا که سرمایهگذاران خطرپذیر برای انتخاب یک هدف سرمایهگذاری بیش از 100 فرصت را بررسی میکنند، کارآفرینان باید آماده باشند که توجه بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر را به خود جلب کنند.
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، کارآفرینانی که به شبکههای سرمایهگذاری خطرپذیر متصل نیستند، ممکن است با موانعی روبهرو شوند. این کارآفرینان ممکن است نهتنها شامل بنیانگذاران رنگینپوست یا زنان باشند؛ بلکه افرادی را دربر بگیرند که خارج از مراکز سرمایهگذاری خطرپذیر سنتی، از جمله سیلیکونولی، لندن، بوستون و پکن فعالیت دارند. «سارا کونست»، مدیرعامل شرکت Cleo Capital اشاره کرد موفقیتهای طولانیمدت در تأمین مالی کارآفرینان از طریق مراکز سرمایهگذاری خطرپذیر، موانع در برابر ورود بنیانگذاران غیرسنتی را بیش از پیش افزایش داده است.
او اظهار داشت: «شبکههای ما اغلب بازتابی از محل زندگی و محل کار ما هستند. وقتی گروههای خاصی بهطور دائم از یکسری امتیازات محروم میشوند، یک بدهی انباشته درون شبکه به وجود میآید که روزبهروز افزایش مییابد و نمیتوان آن را بهسرعت برطرف ساخت. حتی اقلیتهایی که در مراکز سرمایهگذاری خطرپذیر هستند نیز در معرض آسیب قرار دارند. اگر شما طی دوران حرفهای خود عملکرد خوبی نداشته باشید، شخصیت کاری شما ممکن است چندین سطح پایینتر از تجربه کاریتان قرار گیرد و همتایان شما ممکن است در تیم مدیران ارشد نباشند که بتوانند شما را استخدام کنند یا در هیئتمدیره منصوب کنند. اگر در دوران حرفهای خود دستمزد کمی دریافت کرده باشید، ممکن است برای پیوستن به باشگاههای انحصاری یا گروه سرمایهگذاران فرشته، جریان نقدی آزاد نداشته باشید؛ در نتیجه این گرههای شبکه از دست رفته باعث افزایش ضرر و زیانها در حرفه کاری و ارزش خالص میشود.»
مربیان، سرمایهگذاران خطرپذیر و بهطور کلی تمام افراد جامعه باید تلاش کنند تبعیض مالی سیستمیک را کاهش دهند و تضمین کنند که مجموعه گستردهتری از کارآفرینان مورد حمایت قرار گرفته و بودجه دریافت میکنند. تحقیقات حاکی از آن است که اصطکاکهای مختلفی در اکوسیستم کارآفرینی وجود دارد. به نوبه خود، امیدواریم تحقیق ما بتواند به کارآفرینان در هر زمینهای کمک کند تا بهطور موفقیتآمیز به شبکههای سرمایهگذاران خطرپذیر وارد شده و توجه آنها را به خود جلب کنند. کارآفرینان برای دستیابی به این نقطه باید معیارهایی را که آنها برای ارزیابی اهداف سرمایهگذاریها به کار میبرند، شناسایی کنند. همچنین باید درک کنند که آنها وقت خود را چگونه سپری میکنند و بهطور روزمره چه کارهایی انجام میدهند. بهعلاوه کارآفرینان باید درک کنند که چه عواملی برای اطمینان از ایجاد بازدهی عالی حیاتیتر هستند.
در نهایت، در دهه اخیر، بسیاری از شرکتها بازوهای سرمایهگذاری خود را ایجاد کردند تا بتوانند از پتانسیل فعالیتهای کارآفرینی بهرهمند شوند و راهکارهای صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر را یاد بگیرند. نقش حیاتی که تیم مدیریت و عملکرد شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری در تعیین موفقیت سرمایهگذاری ایفا میکنند، باید به سرمایهگذاران خطرپذیر آگاهی دهد که چه کسی را در کجا و در چه زمانی برای تأمین مالی انتخاب کنند.
بسیاری از سیاستگذاران محلی که بهدنبال ایجاد اکوسیستمهای سرمایهگذاری خطرپذیر پایدار با هدف تقویت رشد اقتصادی هستند، میتوانند از تاکتیکهای سرمایهگذاری خطرپذیر نیز بهرهمند شوند. توانایی رهبران و مقامات دولتی در تشویق کارآفرینان باکیفیت و پتانسیل بالا، نباید نادیده گرفته شود. دانشگاهها اغلب منبع نوآوریهایی هستند که در نهایت به پرتفوی سرمایهگذاران خطرپذیر تبدیل میشود. مقامات دانشگاهی میتوانند یاد بگیرند چگونه از فعالیتهای نوآورانهای که در محیط دانشگاه صورت میگیرد، نهایت استفاده را ببرند. ایجاد رابطه با سرمایهگذاران خطرپذیر پیشرو و توسعه یک انجمن کارآفرینی میتواند به ایجاد انگیزه برای فعالیتهای استارتآپها کمک کند.
در مورد این تحقیق |
---|
بهمنظور گزینش شرکتکنندگان در نظرسنجی، ما از پایگاههای داده فارغالتحصیلان دانشکده کسبوکار شیکاگو بوث و دانشکده کسبوکار استنفورد استفاده کردیم. طبق یک مطالعه که توسط شرکت تحقیقاتی Pitchbook انجام شد، بیش از 40 درصد سرمایهگذاران خطرپذیری که دارای مدرک مدیریت ارشد کسبوکار هستند، در این دو دانشکده تحصیل کرده بودند. همچنین ما از دادههای برنامه Kauffman Fellows در مورد فارغالتحصیلان حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر استفاده کردیم. کانون ملی سرمایهگذاران خطرپذیر، سخاوتمندانه فهرستی از اعضای خود را در اختیار ما قرار داد. در نهایت، ما از اطلاعات تماس سرمایهگذاران خطرپذیر در پایگاه داده VentureSource استفاده کردیم. ما این نظرسنجی را بین نوامبر 2015 و مارس 2016 انجام دادیم. این نظرسنجی کاملاً محرمانه بود و تمام نتایج گزارششده بر پایه تجمیع پاسخهای متعدد شرکتکنندگان صورت گرفت تا از احتمال تأثیر پاسخهای خاص شرکتکنندگان روی نتایج نظرسنجی جلوگیری کنیم. با این حال، این نظرسنجی بهصورت ناشناس انجام نگرفت و ما شرکتکنندگان را با VentureSource و دیگر منابع داده مطابقت دادیم. |