پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اثر بخشنامه حمایت از استارتآپها در برابر فیلترینگ دولتی چیست؟ / ضروری، اما ناکافی
رضا قربانی؛ تحلیلگر حوزه فناوری، هفتهنامه اقتصادی تجارتفردا / به بهانه ابلاغ بخشنامه حمایت از استارتآپها در برابر فیلترینگ دولتیها این سؤال را از خودمان پرسیدهایم که رفع موانع و سنگاندازیهای بخش دولتی چقدر بر توسعه فعالیت استارتآپها یا کسبوکارهای نوپا اثر میگذارد؟ آیا این بخشنامه میتواند مسیر توسعه استارتآپها را هموار کند؟ برخی از این ابلاغ این گونه تعبیر کردند که گام اصلی برای جلوگیری از فیلترینگ کسبوکارهای نوپا و استارتآپها با شکایت وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی بالاخره پس از یک سال برداشته شد. آیا این اقدامی کافی برای توسعه کسبوکارهای نوپا در ایران است؟
هیاهوی بسیار برای هیچ!
پیش از پاسخ به سؤالی که در ابتدای این نوشته طرح شد باید درباره چند پیشفرض صحبت کنیم. مصوبه درباره «کسبوکارهای قانونی که در بستر فضای مجازی شکل میگیرند» است. در متن مصوبه به کلمه «استارتآپ» اشاره نشده است اما از محتوای آن به نظر میرسد این متن درباره استارتآپها است.
ما هنوز درباره مصداقهای استارتآپ یا کسبوکار نوپا توافق نداریم. حتی این که آیا ترکیب «کسبوکار نوپا» را میتوانیم معادل استارتآپ بگیریم یا نه هم جای سؤال است. وقتی از استارتآپها صحبت میکنیم داریم درباره تعداد زیادی از کسبوکارهایی حرف میزنیم که هیچ خط مستقیمی آنها را به هم وصل نمیکند. این واژه در طول سالهای گذشته آنقدر بد استفاده شده که هر فردی معنایی برای خودش در ذهن دارد و آن را درست میداند.
در حال حاضر کسبوکاری که بیش از ۱۰ سال عمر دارد استارتآپ است؛ کسبوکاری که بیش از سه هزار کارمند دارد هم استارتآپ است و کسبوکاری که روزی بیش از ۱۰ میلیارد تومان درآمد دارد هم استارتآپ است. کسبوکار سه نفرهای که حتی یک دفتر کار ندارند هم استارتآپ است. استارتآپ همان فیل مولانا است که هر کسی برداشت شخصی خودش از آن را دارد.
همین موضوع باعث شده که توافقی درباره رفتار با استارتآپها وجود نداشته باشد. به عنوان مثال کسبوکاری که در زمینه فروش کالا در بستر اینترنت فعالیت میکند مصداق کسبوکار دانشبنیان تلقی میشود و از پرداخت مالیات معاف است منتها کسبوکاری که در خیابان جمهوری تقریباً همان کار را انجام میدهد باید مالیات پرداخت کند. این ابهام تا زمانی که دولت و حمایتهای دولتی پایش وسط کشیده نشود مشکل خاصی ایجاد نمیکند.
چالش از زمانی آغاز میشود که دولت میخواهد از استارتآپها حمایت کند و آن وقت برای بهرهمندی از مزیای قانونی مهم میشود که تعریف ما از استارتآپ، کسبوکار نوپا و کسبوکار دانشبنیان چیست. متر و معیارهای ما برای تشخیص این که یک کسبوکار استارتآپ هست یا نه در این بخشنامه مهم میشود. کسبوکارهای قانونی در بستر فضای مجازی دقیقا به کدام دسته از کسبوکارها اشاره دارد؟
از آن طرف بخش زیادی از بدنه حاکمیت و حتی کسبوکارها برخلاف حرفهایی که میزنند هنوز حس خوبی به استارتآپها، رقابت و بازار آزاد ندارند. همان طور که میلتون فریدمن یکبار در یک سخنرانی گفته بود کسبوکارها بازار آزاد را برای دیگران میخوهند اما امتیازات خاص و حمایتهای دولتی را برای خودشان. همه معتقد هستند که انحصار چیز بدی است منتها برای دیگران. وقتی پای هر بخشی به میان بیاید همه به دنبال انحصار هستند. تا زمانی که موضوعی به جایی ارتباطی نداشته باشد همیشه با کلمههای مثبت و انگیزشی درباره آن صحبت میکنند؛ اما کافی است که پایههای مجوزهایی که دست یک نهاد دولتی است به لرزه بیفتد تا همان نهاد به بدترین دشمن نوآوری و کسبوکارها تبدیل شود.
در ماههای گذشته این موضوع در بخشهای مختلف رخ داده است؛ موج فیلترینگ کسبوکارهای کاریابی آنلاین، فیلترینگ فلهای استارتآپهای فینتک، فیلترینگ گسترده کسبوکارهای فروش بلیت آنلاین تنها یک مشت از این خرورا هستند. نکته مهم این است که این اتفاقها در دولتی رخ داده که هم برآمده از پتانسیل ابزارهای فناوری است و هم بسیاری از مدیران ارشد این دولت به صورت صریح از استارتآپها حمایت میکنند.
با توجه به دو نکتهای که گفته شد، به این نتیجه میرسیم که ما در یک سوءتفاهم بزرگ فعالیت میکنیم. وقتی داریم درباره اکوسیستم کارآفرینی استارتآپی صحبت میکنیم داریم درباره بخش بسیار کوچکی از فضای کارآفرینی ایران صحبت میکنیم. اگر از یکی دو مورد کسبوکار شاخص فضای استارتآپی ایران بگذریم استارتآپهای ایرانی از منظر تمامی شاخصهای مالی بسیار کوچکتر از سروصدایی هستند که به راه انداختهاند.
به عنوان مثال در زمینه فینتک سروصدای بسیار زیادی در سالهای گذشته در ایران به راه افتاده است؛ اما در پیماشی که حدود یکسال پیش درباره کسبوکارهای استارتآپی فینتک ایران شد مشخص شد حدود ۴۰۰ نفر در حال حاضر در استارتآپهای فینتک ایران مشغول به فعالیت هستند و حدود ۷۰ درصد استارتآپهای فینتک ایران کوچکتر از پنج نفر هستند. گردش مالی این کسبوکارها قابل مقایسه با کوچکترین شرکت پرداخت الکترونیکی ایران هم نیست.
پنج شاخص کسبوکارهای نوپا
وقتی درباره کسبوکارهای استارتآپی حرف میزنیم داریم درباره کسبوکارهایی صحبت میکنیم که پنج مفهوم در آنها پر رنگ است: نوآوری، فناوری، ایده، طراحی و اصل کسبوکار. با توجه به ساختار دولتی اقتصاد ایران این کسبوکارها مانند صدایی تازه در اقتصاد ایران هستند. هرچند که تا این جای کار هنوز نتوانستهاند بخش قابل توجهی از ا قتصاد را به خود اختصاص دهند. هرگاه از دل این استارتآپها حداقل ۵۰ شرکت متولد شد که جزو ۱۰۰ شرکت برتر ایران بودند یا حداقل ۵۰ شرکت متولد شد که جزو ۱۰۰ شرکت برتر بورس ا یران بودند میشود گفت که این استارتآپها توانستهاند اثربخش باشند.
هنوز یک مورد از کسبوکارهای نوپا هم نتوانسته وارد بورس تهران شود. در مقایسه با جایی مانند آمریکا و کسبوکارهایی مانند اپل، گوگل (آلفابت)، فیسبوک، آمازون و مایکروسافت ما هنوز در روزهای اول هستیم. اگر استارتآپها در این مسیر نباشند که به کسبوکارهای واقعی تبدیل شوند به ناچار به زینتالمجالس تبدیل میشوند؛ موضوعی که همین الان هم اتفاق افتاده است.
مرزبندی استارتآپها و کسبوکارها
بنابراین مصوبه دولت علیرغم اینکه اتفاق خجستهای است و اقدامی شایسته تحسین، اما بدون رودربایستی باید بگوییم که در برابر حجم مسائلی که وجود دارد ناچیز است. اگر قبول کنیم که دولت در این جایگاه نشسته است که زیرساختهای توسعه کسبوکارها و به طور خاص کسبوکارهای استارتآپی را فراهم کند برای این موضوع به چیزهایی بسیار بیشتر از این بخشنامه نیاز داریم.
این بخشنامه به زبان ساده یعنی دولتی که مدعی استارتآپهاست بخشهای مختلف خود را مجبور کرده است که برای شکایت از استارتآپها از یک مسیر واحد عبور کنند. وگرنه مسائل هنوز سر جای خودش باقی مانده است. هنوز دولت مرز بین استارتآپها و دیگر کسبکارها را مشخص نکرده است.
تا زمانی که دولت دقیقاً مشخص نکرده که چه کسبوکارهایی در این محدوده قرار میگیرند زمینه برای پخش رانت بیشتر بین برخی استارتآپنماها فراهم میشود و این مصوبهها تنها به کمک کسبوکارهای باهوشی میآید که خوب یاد گرفتهاند در چه زمانی چه لباسی به تن کنند. واقعیت این است که کسبوکارهای استارتآپی واقعی چنان سرشان شلوغ است که فرصت ندارند شبیه استارتآپ باشند و در برابر انبوه مسائل هم احتمالاً این مصوبه خیلی به کارشان هم نمیآید.