پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بزرگنمایی استارتآپها برای ورود به بورس
استارتآپها بعدازاینکه به شرایط ثبات رسیدند و تا حدودی تکلیف روندهایشان مشخص شد، نیاز به جذب سرمایههای کلان برای توسعه بیشتر دارند که این سرمایه را از راههای مختلف جذب سرمایهگذار، سرمایهگذاران خطرپذیر، ورود به بورس و… تأمین میکنند.
به گزارش روزنامه کسبوکار، ورود به بورس یکی از راههایی است که در اغلب کشورهای پیشرفته دنیا هم برای استارتآپها اتفاق میافتد و استارتآپها بعد از ورود به بورس و با اشتراک گذاشتن سهامشان سرمایه عظیمی را جذب میکنند، اما در ایران تا همین چند ماه گذشته خود استارتآپها خیلی علاقهمند به تأمین سرمایه از این طریق نبودهاند و به گفته مسئولان انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی، برخی از استارتآپها باوجود داشتن شرایط ورود به بورس علاقهای از خود نشان نمیدادند، اما با اوج گرفتن نوسانات اقتصادی و افزایش تحریمها بسیاری از استارتآپها هم با توجه به عدم امکان جذب سرمایه خارجی سعی در ورود به بورس و تأمین سرمایه به این شکل کردند که با توجه به نبود سازوکار درست برای ارزشگذاری درست استارتآپها، بعضاً ارزشهای غیرواقعی را روی خود میگذارند و با بزرگ نشان دادن خود سعی در ورود به بورس باقیمتهای غیرواقعی دارند.
بیرغبتی استارتآپها برای ورود به بورس تا قبل از سال ۹۷
بر اساس گزارشها قبل از سال ۹۷ تعداد ۱۰-۱۲ استارتآپ توانایی و شرایط ورود به فرابورس را داشتهاند و این امکان برای آنها وجود داشته است که به فرابورس وارد شوند، اما بعضی از استارتآپها به دلیل از دست دادن کنترل روی کارشان و کند شدن روندهای توسعهای ترجیح میدادند که این اتفاق نیفتد و به فرابورس وارد نشوند.
البته جدای این دلیل مشکلات دستگاه قانونگذاری هم در حوزه فرابورس وجود داشت که کار استارتآپها را برای ورود به بورس دشوار میساخت.
مشکلاتی که همه آنها از عدم تعریف درست استارتآپها در قانون نشاءت میگرفتند و با تلاشهای انجمن و اتحادیه کسبوکارهای اینترنتی و صحبتهای، مدیرعامل فرابورس تا حدودی رفع شده بودند.
افزایش تمایل استارتآپها برای ورود به بورس در ماههای اخیر
در چند ماه اخیر و بعد از شدت گرفتن نوسانات اقتصادی و بالا و پایین شدنهای اقتصادی بسیاری از استارتآپها و کسبوکارها با مشکلات تأمین مالی روبهرو شدهاند و بهنوعی دخلشان با خرجشان نمیخواند. همینطور با افزایش تحریمها امکان جذب سرمایههای خارجی هم برای آنها از بین رفته است.
از طرفی سرمایهگذارهای داخلی از سرمایهگذاریهای بدون بازده مالی دوری میکنند و بیش از آنکه به فکر سرمایهگذاری در استارتآپها باشند به دنبال بازگشت سرمایههایشان هستند. حتی اگر هم اینطور نباشد سرمایهگذاران داخلی توانایی پرداخت مبالغ هنگفت را برای سرمایهگذاری در استارتآپها ندارند.
پس تنها راهحلی که میتواند سرمایه عظیمی را به سمت استارتآپها سوق دهد بورس و سرمایههای مردمی است که در چند ماه گذشته چند استارتآپ بزرگ سعی در ورود به بورس داشتهاند و بهنوعی به دنبال ورود به فرابورس و تأمین مالی هستند که کار درستی است، اما چند استارتآپ برای ورود به بورس سعی در ارزشگذاریهای غیرواقعی دارند و به گفته برخی از فعالان این حوزه، با انجام معاملات صوری و غیرواقعی سعی در بزرگ نشان دادن خودشان و ارزش استارتآپشان دارند تا برای ورود به فرابورس بتوانند سهامشان را به قیمت بالاتری به فروش برسانند و سرمایه بیشتری را جذب کنند، اما چرا باید استارتآپهای بزرگ سعی در بزرگ نشان دادن خودشان داشته باشند و چرا نباید یک سازوکار درست برای ارزشگذاری استارتآپها وجود داشته باشد؟
ارزشگذاری استارتآپها
ارزشگذاری استارتآپها با توجه به ذات آنها کار بسیار دشواری است و باوجود معرفی روشهای متعدد برای ارزشگذاری یک استارتآپ، بازهم ارزشگذاری آن بهصورت دقیق اتفاق نمیافتد و گاها باارزش واقعی آن فاصله زیادی دارد.
ارزشگذاری استارتآپها رابطه مستقیمی با شرایط روانی دارد و بیجهت نیست که استارتآپهای بزرگ با انجام تبلیغات گسترده سعی در باارزش نشان دادن خوددارند. اغلب کارشناسان این حوزه هم بر تأثیر عوامل روانی در ارزشگذاری استارتآپها اتفاقنظر دارند.
بهطور مثال کیارش عباسزاده، کارشناس توسعه کسبوکار با تأکید بر بخش روانی در ارزشگذاری استارتآپها میگوید: «همه روشهای ارزشگذاری استارتآپها تقریبی هستند و در تمام این روشها به علت تقریبی بودنشان یک مدل متفاوت قیمتگذاری برای فروش انجام میشود و عوامل روانی تأثیرگذاری زیادی را در آنها دارند و بهراحتی نمیتوان از بیرون چنین چیزی را محاسبه کرد و درنهایت آن چیزی که نقش قویتری میتواند داشته باشد، عوامل روانی هستند که یک برند را میسازند و تعیین میکنند که بازارچه میزان برای یک شرکت یا استارتآپ پول پرداخت میکند.»
بهعنوانمثال برند برای ارزشگذاری هر کسبوکاری بسیار مهم است که یکی از ابعاد برند اعتماد (TRUST) است که ین نشاندهنده این است که ارزشگذاری کاملاً بار روانی دارد. بهطور مثال شما برای تلویزیون «سونی» ارزش بیشتری از «الجی» قائل هستید و اگر بخواهید آنها را در ذهنتان قیمتگذاری کنید ارزش «سونی» را بیشتر از «الجی» در نظرخواهید گرفت؛ حتی اگر زاییده ذهن ما باشد.
بازار سهام هم همینطور است و یک بخش بسیار مهمی از آن بازار عرضه و تقاضاست و اگر به رشد سهم امید باشد تقاضا بیشتر و سهم گرانتر میشود و از طرفی اگر امیدی به رشد کسبوکاری نباشد و تأثیر روانی آدمها را به این نتیجه برساند که آن شرکت رشد نخواهد کرد طبیعتاً آدمها به سمت فروش سهامشان سوق پیدا خواهند کرد و درنتیجه کاهش ارزش آن شرکت اتفاق میافتد.