راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

یک تجربه برای ادغام بانکی

فرهاد تقی‌زاده حصاری / در اظهارنظری از احتمال ادغام بانک‌ها خبر داده است. به گفته او، ادغام یکی از روش‌های نزدیک شدن صورت‌های مالی بانک‌ها به استانداردهای روز دنیاست.

در ماه‌های اخیر نیز موضوع ادغام، تصفیه و انحلال بانک‌ها و مؤسسات اعتباری، نظارت بر رفتار بانک‌های مشکل‌دار و ارتقای نظارت مؤثر بر فعالیت بانک‌ها بیش از گذشته مطرح و به‌صورت جدی مسائلی مانند ادغام بانک‌ها و مؤسسات اعتباری مطرح شده است.

در این سرمقاله تلاش می‌شود نکاتی در خصوص الزامات، محاسن و چالش‌های ادغام و تجربیات ژاپن به‌عنوان یکی از موفق‌ترین الگوهای ادغام بانکی تشریح شود.

ادغام بانک‌های ایران بر اساس تجربه جهانی گریزناپذیر است، اما اگر دو بانک یا موسسه اعتباری که ازنظر اعتباری وضعیت ناسالمی دارند باهم ادغام شوند، مشکل دوچندان می‌شود. ادغام بانک‌ها و مؤسسات اعتباری با وضعیت ناسالم و خطرناک، بد روی بد گذاشتن است و ریسک اعتباری نظام مالی را به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌دهد و احتمال ورشکستگی مجموعه جدید به‌مراتب بیشتر خواهد شد.

مهم‌ترین نکته‌ای که بانک مرکزی به‌عنوان نهاد ناظر نظام بانکی باید مدنظر داشته باشد این است که ابتدا باید بانک‌ها و مؤسسات اعتباری ازنظر سلامت اعتباری رتبه‌بندی شوند و در گام بعد آن‌هایی برای ادغام کاندیدا شوند که رتبه اعتباری بالاتری را کسب کرده‌اند.

برای مؤسساتی که در رتبه‌های پایین‌تر قرارگرفته‌اند یا در معرض خطر هستند، باید با نظارت‌های بیشتر اصلاحات ساختاری صورت گیرد. ادغام مؤسسات مالی در معرض خطر، پاک کردن صورت‌مسئله است. بانک مرکزی باید به وظیفه نظارتی و اصلاح ساختار خود به‌خوبی عمل کند. سیاست پولی و نظارت بانکی از وظایف اصلی بانک مرکزی است.

ژاپن یکی از کشورهایی است که در حال حاضر سه بانک اصلی‌اش که سه کلان بانک نامیده می‌شوند، هرکدام حاصل ادغام‌های متعدد و حساب‌شده هستند. این‌گونه نبوده است که بانک مرکزی هر دو یا چند بانکی را تشویق به ادغام کند.

یکی از ادغام‌های بزرگ که بزرگ‌ترین بانک ژاپن را تشکیل داده و منجر به تأسیس بانک BTMU شده از ادغام بانک‌های توکیو، میتسوبیشی و هلدینگ UFJ در سال‌های 1996، 2002 و 2006 میلادی بوده است.

در سال 1996 زمانی که بسیاری از بانک‌ها و مؤسسات مالی ژاپنی پس از ترکیدن حباب دارایی در این کشور، در معرض نزول و ورشکستگی بودند، بانک میتسوبیشی و بانک توکیو که هر دو وضعیت سلامت اعتباری مناسبی داشتند، ادغام شدند و بانک توکیو – میتسوبیشی را شکل دادند که در آن زمان ازنظر حجم دارایی بزرگ‌ترین بانک جهان بود.

در سال 2001 بانک تویو وارد مذاکرات ادغام با دو بانک سانوا و توکایی شد و در نهایت این سه بانک با هم ادغام شده و در سال 2002 هلدینگ مالی متحده ژاپن یا به‌اختصار UFJ را تشکیل دادند.

در ادامه در ژانویه سال 2006 بانک توکیو میتسوبیشی با UFJ ادغام شدند و بانک توکیو- میتسوبیشی UFJ یا به‌اختصار BTMU را تشکیل دادند که بزرگ‌ترین بانک ژاپن ازنظر حجم دارایی و سرمایه بازار است.

ادغام مؤسسات و شرکت‌ها، یک پدیده متداول در طول تاریخ نظام مالی بین‌المللی بوده و همچنان ادامه دارد و این روش مزایا و معایب بسیاری دارد اما مزایای آن از معایب آن بیشتر است چراکه با تشکیل بانک و موسسه مالی جدید، طرفین ادغام می‌توانند از مزیت‌های نسبی یکدیگر بهره ببرند.

مثلاً بانک توکیو در بخش مبادلات خارجی دارای توان و مزیت نسبی خوبی بوده است. بانک میتسوبیشی نیز در بانکداری تجاری، خرده‌بانکداری در داخل کشور، مزیت نسبی داشته و شبکه گسترده‌ای از مشتریان و بازارها را در سطح کشور داشته است بنابراین ادغام دو بانک به هر دو امکان تحرک و استفاده بهتر از منابع و دارایی‌ها و بازارها را داد و سودآوری را تقویت کرد و آن‌ها را از خطر بحران مالی نجات داد.

مهم‌ترین عامل و انگیزه برای ادغام بانک‌ها در ژاپن، مقابله با بحران‌های مالی، زیان‌ها و خسارت‌ها و خطر ورشکستگی بانک‌ها در دوره بحران مالی و رکود اقتصادی بوده است تا از خطر ورشکستگی نجات یابند، زیان خود را کاهش دهند و یا سود کم خود را بیشتر کنند.

همچنین بانک‌ها باانگیزه بهره‌مندی از مزیت‌های نسبی هرکدام از طرفین ادغام، حاضر به ادغام می‌شوند.

بعضی از منتقدان نگران هستند که ادغام بانک‌ها، تعداد بانک‌ها را کاهش داده و بازار بانکی به سمت انحصار چندجانبه کشیده شود. توجه داشته باشیم که انحصار چندجانبه لزوماً بد نیست زیرا بازار انحصار چندجانبه ثابت کرده که می‌تواند با نظارت فعال نهادهای نظارتی، با مدیریت کارآمد مدیران بانکی به افزایش رفاه اجتماعی منجر شود. وقتی بانک‌ها به‌تنهایی عملکرد خوبی ندارند و هزینه‌ها زیاد است و در معرض نکول هستند، چاره‌ای جز ادغام ندارند.

چالش‌های ادغام‌ها

البته در کنار مزیت‌های بسیار ادغام‌ها باید توجه داشت که معایب و چالش‌هایی نیز سر راه ادغام وجود دارد. یکی از این چالش‌ها بر سر ایجاد یکپارچگی پس از ادغام است. بسیاری از بانک‌هایی که حاصل ادغام دو یا چند بانک یا موسسه اعتباری هستند، پس از ادغام تنها نامشان یکی شده و سیستم به حالت یکپارچه در نیامده است.

نیروهای انسانی متعلق به هر بانک نیز به‌سادگی تغییرات را نمی‌پذیرند و در بسیاری از موارد پس از ادغام، حلقه‌های اولیه خود را حفظ می‌کنند و به‌راحتی به یک‌نهاد یکپارچه تبدیل نمی‌شوند و همچنان به موسسه اول خود تعلق‌خاطر دارند.

بااینکه بانک جدید شکل‌گرفته اما کارکنان بانک الف باهم کار می‌کنند و تعامل دارند و کارکنان بانک نیز با هم؛ یعنی بااینکه ساختمان، دفاتر، عوامل بانک و… یکپارچه شده اما یکپارچگی در برخی مسائل در ابتدا ممکن است صورت نپذیرد بنابراین در ادغام باید به یکپارچگی، سازگاری، مقاومت مدیران، نیروها و… توجه داشت زیرا به‌راحتی تغییر را نمی‌پذیرند و باید به‌گونه‌ای مدیریت شود که هدف اصلی از دسترس دور نباشد.

در برخی موارد نیز افراد یا نهادهایی که آورده سهام داشته‌اند، خواستار نفوذ و مدیریت قوی‌تر، بیشتر و بالاتر هستند. لابی‌ها و مجموعه‌ای از مقاومت‌ها و حاشیه‌ها ایجاد می‌شود اما اگر قانون و قواعد کار مشخص باشد درنهایت به میزان سهامی که آورده‌اند و دارایی‌ها و سرمایه‌ای که داشته‌اند، حق رأی، حضور در هیئت‌مدیره و تصمیم‌گیری را خواهند داشت.

منبع: دنیای اقتصاد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.