راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

موریانه‌ها چگونه ما را نابود می‌کنند!

محسن جلال‌پور؛ فعال بخش خصوصی و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی / در سال‌های دور یکی از اساتید سرشناس کرمان، کتابخانه‌ای بزرگ داشت و در آن تعداد زیادی کتاب نفیس و با ارزش نگهداری می‌کرد. صاحب این کتابخانه از اهالی تعلیم و تعلم بود و به کشف رموز نهفته در کتاب‌های قدیمی دل‌خوش داشت.

در دانشگاه درس می‌داد و از کتاب‌های با ارزشی که داشت، جزوه‌های دانشگاهی تهیه می‌کرد. کتابخانه استاد، شهرت زیادی داشت و هرکس کتابی را در کتابخانه‌های عمومی نمی‌یافت، سراغی از ایشان می‌گرفت و معمولاً دست‌خالی برنمی‌گشت.

کتاب‌ها در کتابخانه‌ای چوبی و منبت کاری شده نگهداری می‌شد و این مجموعه آن قدر زیبا و فاخر بود که خیلی از اهالی شهر دوست داشتند این گنجینه بی‌نظیر را از نزدیک ببینند. هرچه بود، حاصل یک عمر تلاش و حوصله استاد بود.

بااین‌حال نگهداری این کتابخانه با یک چالش بزرگ همراه بود. موریانه‌ها گاهی به کتابخانه حمله‌ور می‌شدند و گنجینه استاد را به خطر می‌انداختند. استاد فرهیخته، چاره کار را در این دید که از دانشجویانش کمک بگیرد. در مقطعی که مشغله استاد در مطالعه، تحقیق و پژوهش زیاد شده بود، چند دانشجو مأموریت داشتند کتابخانه را از گزند موریانه‌ها مصون نگه دارند. با این طرح و برنامه، استاد خیالش راحت بود که دانشجویانش هوشیارند و نمی‌گذارند موریانه‌ها کتابخانه را نابود کنند.

از آن طرف، مأموران محافظت از کتابخانه مراقب بودند که اگر موریانه‌ای در میان کتاب‌ها دیدند، بلافاصله نابودش کنند. پس همین که موریانه‌ای دیده می‌شد، بلافاصله از بین می‌رفت. دانشجویان مشغول کار بودند و استاد هم سرگرم مطالعه.

روزی استاد به کتابخانه‌اش سرک کشید. نردبانی گذاشت و از قفسه‌های بالایی و دور از دسترس کتابخانه که اتفاقاً جایگاه بهترین و نفیس‌ترین کتاب‌ها بود، کتابی برداشت. کتاب در دستش از هم پاشید. کتاب دیگری را برداشت. این یکی هم خاک شد. کتاب‌های بعدی و کتاب‌های بعدی. موریانه‌ها کار خودشان را کرده بودند. تقریباً همه کتاب‌های ارزشمند و مهم کتابخانه را خورده بودند.

این روزها که دیگر مسئولیتی ندارم و حکم یک ارباب‌رجوع ساده را پیداکرده‌ام خوب می‌بینم که موریانه‌هایی مثل ناکارآمدی دستگاه‌های اجرایی، قوانین دست‌وپا گیر و فساد، چگونه مشغول خوردن دستگاه اداری کشور هستند.

یاد سفارش‌های مرحوم پدر می‌افتم که می‌گفتند نکند خدای ناکرده فقط به ظاهر امور توجه کنید و از باطن آن‌ها غافل باشید. ایشان همیشه با یادآوری این حکایت به ما هشدار می‌دادند که حواستان باشد. موریانه‌ها همیشه هستند و منتظرند غفلت کنید.

منبع: کانال تلگرامی محسن جلال‌پور

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.