راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

آینه چون عیب تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست

افراد در عصبانیت خود واقعی‌شان را نشان می‌دهند. در واکنش‌ها است که می‌شود آدم‌ها را شناخت، وگرنه در «کنش‌ها» که همه خوب هستند و آقا! ما در راه پرداخت خوشحالیم که باعث شدیم «واکنش‌ها» باعث گردد خود واقعی برخی روشن‌تر گردد؛ و چیزهایی که تا الآن شفاهی بود به روی کاغذ آمد. گفته‌هایی به جریان افتاد که حکایت از «بازی» می‌دهد و ما از این بازی نمی‌ترسیم، هرچند از آن استقبال نمی‌کنیم. خوبی رسانه هم همین است دیگر؛ می‌شود چیزهایی را پرسید که گاهی نماینده یک شهر ترجیح می‌دهد به‌جای پاسخ با مشت بکوبد توی دهنت؛ باقی که جای خود دارند.

در تیتر آن یادداشت بحث‌انگیز واژه دلسوزانه آمده بود و یک مقدمه طولانی و به‌دوراز هرگونه بی‌ادبی، اما صریح. من فکر می‌کنم چیزی را که نشود با انگشت‌نشان داد، حداقل در دنیای ما، قابل‌بحث نیست و یک موضوع درست از آن بیرون نمی‌آید. این‌که بیاییم بگوییم یکی اخلاق را رعایت نکرده را چطوری می‌خواهیم با انگشت‌نشان دهیم؟ ولی این‌که بگوییم فلانی چند سال بدون مجوز نشریه چاپ و منتشر کرده را می‌توانیم با انگشت‌ نشان دهیم و فلانی هم می‌تواند بگوید آن نشریه‌ای که لوگوی همه بانک‌ها را پای جلد هر شماره‌اش می‌گذاشته تازه چه زمانی مجوزدار شده است؛ یا بگوید ردیف کردن لوگوی بانک‌ها در پای جلد یک مجله با ۵۰۰ شماره تیراژ هیچ حقی برای او به‌عنوان نماینده بانک‌ها ایجاد نمی‌کند و نمی‌شود پایه و اساس یک‌چیزی بر دروغ باشد و ادعای فرهنگ‌سازی هم داشته باشد.

نه! ما نگران نیستیم!

ممکن است بگویند شما که تا امروز این‌همه دوستان را ازنظر رسانه‌ای حمایت کردید و همین سال گذشته هم در همین رویداد جایزه رسانه حامی را از آن‌ها گرفتید دیگر چرا؟ بله! ما عهد اخوت باکسی نبسته‌ایم و اگر اشکالی ببینیم که قابل‌گذشت نباشد بیان می‌کنیم و این رویکرد ما را بسیاری از مخاطبان راه پرداخت در این سال‌ها دیده‌اند. ما از جایی عکس‌العمل نشان دادیم که گفته شد تراپین قرار است بیاید در ایران رویداد برگزار کند و برخی تحرکات تخریبی را رصد کردیم. من و دوستانم که نظرمان مشخص است؛ چه نیازی به این‌همه رویداد؟ ولی با این موضوع اساساً مسئله‌داریم که ببینیم یکجایی که خودش در همین فضا رشد کرده حالا مانند کسانی که زودتر سوار اتوبوس شده‌اند جلوی در ایستاده و می‌گوید جا نیست! ما می‌گوییم حتی یک نمایشگاه هم برای صنعت پرداخت ما زیاد است، اما اگر قرار بر برگزار شدن نمایشگاه است همه باید بتوانند کار کنند و پیش کشیدن حرف‌های دایی جان ناپلئونی و کار کار انگلیسی‌هاست را قبول نمی‌کنیم.

ما متأسفیم که یادداشت‌های ما باعث شده برخی از کسانی که آن‌ها را دوست داریم مجبور شوند هزینه دهند و از ما بخواهند که متن‌ها را از روی وب‌سایت برداریم. ما زیر بار زور نمی‌رویم مگر این‌که زورش زیاد باشد!

نمی‌دانم شفاف صحبت کردن یک نعمت است که به هرکسی داده نشده یا یک خوی و خصلت است که در طول زمان فرد آن را کسب می‌کند؛ ما شفاف و صریح صحبت می‌کنیم و از این‌که خودمان را پشت حرف‌های گنده توخالی پنهان کنیم فراری هستیم.

قوانین نام‌گذاری را مرور کنیم

پیش‌ازاین بارها گفته‌ایم که خصولتی‌ها چه بلایی سر ما می‌آورند و همه هم می‌دانند و نیازی به تکرار نیست. خصولتی‌ها هم دو نوع هستند. خصولتی نوع اول؛ خصولتی نوع دوم. نوع اول آن‌هایی هستند که ظاهراً خصوصی هستند اما باطناً دولتی‌اند؛ مانند بسیاری از بانک‌ها که در وب‌سایت بانک مرکزی هم در دسته خصوصی‌ها قرار دارند اما وقتی دقیق می‌شوی می‌بینی سهامدار اصلی دولت است؛ مانند بانک‌های ظاهراً خصوصی که در ماجرای فیش‌های حقوقی مشخص شد دولتی هستند؛ اما نوع دوم خطرناک‌ترند. نوع دوم آن‌هایی هستند که ظاهراً دولتی هستند اما باطناً خصوصی‌اند. این نوع سعی می‌کنند به نمایندگی از طرف جمع و دولت و هرجایی که می‌شود از طرف آن‌ها حرف های گنده زد، حرف بزنند ولی در عمل خصوصی هستند و از کنار هر فعالیتی سودهای میلیاردی کسب می‌کنند.
سؤال ما این است که چه کسی وظیفه و مأموریت ملی به ما می‌دهد؟ چه کسی جایگاهی به ما می‌دهد که از منظر ملی صحبت کنیم؟ حتی کسانی که زمانی برخلاف تصور رایج و زمانی که هنوز این بحث‌های فرهنگ‌سازی مد نشده بود سیستم‌های یکپارچه بانکی ایرانی تولید کردند، چنین ادعایی ندارند. چطور ما جایگاهی برای خودمان می‌بینیم که می‌توانیم به نمایندگی از یک جمع صحبت کنیم؟ اگر زمانی از سر ناچاری کسانی دور ما جمع شدند آن‌ها را مال خود ندانیم و تصور نکنیم عهد اخوت و برادری با ما بسته‌اند.

باز تاکید می‌کنیم که اگر ما قرار است ادعای فرهنگ‌سازی داشته باشیم نمی‌توانیم بنیان آن را بر دروغ بگذاریم.

می‌شود و می‌توان به شکل‌های مختلف کار اقتصادی کرد. انواع شارلاتان‌ها و شامورتی‌بازها در فضای اقتصادی ایران فعالیت می‌کنند. زمانی بابک زنجانی می‌گفت من را باید با استیو جابز مقایسه کنید!

من مخلص همه آن‌هایی هم هستم که در ایران و در بخش خصوصی واقعی کار می‌کنند؛ اما اگر کسی قاعده بازی را رعایت نکند، بعید می‌دانم بتواند در آرامش هر کاری می‌خواهد انجام دهد.

یک سال از برجام گذشت

ما در رسانه از دولت و حاکمیت مطالبه داریم و درخواست‌مان نه به شکل ملتمسانه بلکه به‌دور از هرگونه تعارف است. همان‌گونه می‌خواهیم که شعار آن را می‌دهند؛ و تا جایی که بتوانیم از خصوصی‌های واقعی حمایت می‌کنیم. ما تصور می‌کنیم توسعه واقعی فقط و فقط توسط خصوصی‌ها اتفاق می‌افتد و حیف‌مان می‌آید مشتی خصولتی از این فضا سوءاستفاده کنند.

بیایید از واژه‌های کلی مثل اخلاق، منافع ملی، امنیت ملی، عدالت و مانند آن‌ها کمتر استفاده کنیم. از تجربه دولت قبل درس بگیریم که چگونه عدالت شعارش بود و گسترش بی‌عدالتی نتیجه‌اش. گاهی اوقات نتیجه فرهنگ‌سازی به ضد فرهنگ تبدیل می‌شود.

بیایید همدیگر را متهم نکنیم به این‌که قانون را بلد نیستیم. مطمئناً تسلط خوبی به قانون نیاز است که بشود برخی کارها را انجام داد. در کل کشور اگر بگردید چند شرکت پیدا می‌کنید که در نامش مرکز و فرهنگ‌سازی (بدون نیم‌فاصله) و بانکداری و الکترونیک وجود داشته باشد. شما تلاش کن در همین مملکت در نام شرکتت مرکز یا فرهنگ‌سازی داشته باشی. ببین چگونه می‌توانی؟ بله! تسلط خوبی به قوانین لازم است از همان نوعی که می‌توان سال‌ها بدون مجوز نشریه منتشر کرد و بعد پیام داد که ما با جناب انتظامی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد حسابی «مچ» هستیم و می‌دهیم پدرتان را دربیاورند!

دروغ ممنوع

اگر روزی من گفتم وظیفه‌ای در برابر مردم و نه ذینفعان خودم بر دوش دارم بدانید که صادق نیستم. اگر روزی در حرف‌هایم بیش‌ازحد مردم مردم کردم دارم دروغ می‌گویم. ممکن است در یک کسب‌وکار ذینفعان مردم باشند که به این کسب‌وکارها کسب‌وکارهای عمومی گفته می‌شود که متأسفانه تجربه خوبی از آن‌ها در این سال‌ها نداشته‌ایم. نمونه بزرگ جلوی چشم همه ما سازمان صداوسیما است که مشکلات آن بر همه عیان است.

چطور وقتی موسسه‌ای در ۱۳ اسفندماه سال ۱۳۹۱ ثبت‌شده اعلام می‌کند که کارش را از سال ۸۶ شروع کرده است؟ ارتباط بین مصوبه‌های هیئت‌وزیران و کارگروه‌های بانکداری الکترونیک و این شرکت چیست؟ آن کارگروه‌های زیر نظر وزارت اقتصاد چطور به این جمع‌بندی رسیدند که چندنفری از آن جمع با نام آن جمع شرکتی برای خود تاسیس کنند؟ ماده ۶ دستورالعمل اجرایی تعیین نام اشخاص حقوقی بند چهارم آن می‌گوید که نام یا نام اختصاری یا حروفی که رسماً متعلق به دولت باشد از قبیل ایران، کشور، ناجا، نزاجا، مگر با ارائه مجوز از مقام صلاحیت‌دار دولتی قابل‌استفاده نیست. وزارت اقتصاد چه زمانی مجوز استفاده از این نام را داده است؟ برای استفاده از نامی که گمراه‌کننده است چه مجوزی از وزارت اقتصاد گرفته‌شده است؟ و اگر وزارت اقتصاد این مجوز را به یک شرکت خصوصی داده چرا به‌صورت انحصاری؟
بند یک ماده ۶ هم می‌گوید نام‌هایی که اختصاص به تشکیلات دولتی و کشوری دارند قابل‌تأیید نیست. یا بند سوم ماده هفت می‌گوید واژه‌هایی که به طرز گمراه‌کننده‌ای شبیه نام ثبت‌شده دیگری باشند، پذیرفته نمی‌شوند.

تبصره همین بند می‌گوید چنانچه نام پیشنهادی مشمول بندهای فوق باشد فقط در صورت ارائه رضایت‌نامه کتبی شخصیت حقوقی مقدم در قالب صورت‌جلسه هیئت‌مدیره، قابل ثبت است. کو رضایت‌نامه؟ یا لازم نیست؟ می‌شود از بی‌خبری سوءاستفاده کرد و آن‌وقت اگر کسی آمد به این موضوع ایراد گرفت باید شروع کرد به تهدید؟

هدف این نیست که یک دیدگاه و یک فکر و یک جریان و یک گروه کار نکنند. به‌هیچ‌وجه دنبال این نیستیم که دیگران نباشند. هدف ما این است که روشن و شفاف باشیم.

بازهم دروغ ممنون

ما انکار می‌کنیم کوچک‌ترین تعاملی را و این دروغی دیگر است. مطمئناً تماس گرفتن با دوستان و آشنایان ما و تهدید کردن کسب‌وکارهایشان نامش تعامل نیست.

سؤال ما این است که آیا رویداد برگزار کردن خود به‌تنهایی هدف است؟ یک رویداد چقدر باید از این‌وآن جمله‌هایی در مدح خودش بگیرد؟ آیا برگزاری رویداد مهم‌تر است یا انجام دادن کار؟ شرکت‌هایی که ازنظر سخت‌افزاری و نرم‌افزاری کار می‌کنند هم هدف نیستند. رویداد برگزار کردن که جای خود دارد.

حبل‌المتین ما نرخ بهره است و این‌همه نمایشگاه چه فایده‌ای برای ما دارد؟

این پول‌ها برای چه چیزی باید صرف نمایشگاه‌ها شود؟ ایشان و برخی دیگر همچون دوره ساسانیان نظر به‌نظام کاستی دارند و باور دارند کسی را یارای آن نیست که از طبقه خود جداشده و به طبقه دیگران نظر کند. باید عرض نمایم که شاید قربانی و رفقایش ساکت شوند و به‌قول سعدی شوخ شما به رخ نیاورند ولی بدانید که جامعه از همه ما انتظار دارد که نقدها را بشنویم و اگر رگه‌هایی از راستی در آن دیدیم به اصلاح آن بپردازیم.

اگر قرار است رویداد برگزار گردد چه اشکالی دارد بهترینش و بهترین‌ها آن را برگزار کنند فارغ از این‌که کجایی هستند. منتها موضوع مهم‌تری که طرح کردم این بود که چه نیازی به این‌همه نمایشگاه است؟ اولویت اول ازنظر ما برگزاری رویدادهای محتوایی است نه رویدادی که باری به هر جهت است و در آن از هر دری صحبت می‌شود و هیچ استاندارد حداقلی هم ندارد. اگر قرار است نمایشگاه برگزار گردد در فضای رقابتی هرکسی می‌خواهد رویداد برگزار کند. با همین نگاه است که ما مخالف ورود دولتی‌ها و خصولتی‌ها هستیم.
اساساً در رویداد صحبت از استقلال و این‌که همه هستند بی‌معنا است. در رویداد هرکسی بیشتر پول بدهد سهم بیشتری می‌برد و این بی‌معناترین حرف ممکن است که بگوییم جایی متعلق به همه است. در یک نمایشگاه هر کس بیشتر پول بدهد بیشتر بهره می‌برد.

گردهم آمدن متخصصان با هزینه اندکی قابل انجام است و درنهایت به نفع همه است؛ اما برگزاری نمایشگاه با هزینه زیاد به سود چه کسی است؟

چه کسی غیراخلاقی عمل می‌کند؟

ما را متهم می‌کنند به غیراخلاقی عمل کردن. غیراخلاقی عمل کردن یعنی این‌که از دکتر جمالی گفتگو بگیریم و او در گفتگو بگوید ایران درگذشته قطب ترانزیت بوده و جاده ابریشم از ایران می‌گذشته و بعد در هفته‌نامه‌مان تیتر بزنیم فلان رویداد جاده ابریشم بانک و فناوری!؟ بماند که تیتر و عکس جابجا خورده و نشان از دستپاچگی و به‌هم‌ریختگی دارد؛ آن‌هم در جلد. مشت نمونه خروار است و قبلاً هم گفتیم که سر دوستان حسابی شلوغ شده است. جابجا بودن عکس و تیتر اشتباه شاید سهوی باشد ولی می‌توان از آن به‌عنوان مشت نمونه خرواری یادکرد که مطالب این نشریه از دقت لازم در بیان امانت‌دارانه وقایع و اخبار برخوردار نبوده و لذا اساس نتیجه‌گیری‌های مطالب را مورد خدشه قرار می‌دهد.

اعتمادی که به ما شده است را چرا باید مورد سوءاستفاده قرار دهیم؟ در همان متن هیچ جایی دکتر او نگفته است که فلان رویداد شاهراه و جاده ابریشم است پس چطور در تیتر چنین استنباطی به این حد خطا زده شده است؟ ده‌ها و صدها مورد این‌چنین در طول سال‌ها وجود دارد که می‌توانیم آنها ارائه کنیم.

غیراخلاقی بودن یعنی که در ظاهر حرف‌های کلان و کلی و از موضع مصلح اجتماعی بزنیم و در باطن تهدید کنیم کسب‌وکارها را و انواع فشارهایی که می‌توانیم از هر مسیر و کانالی وارد کنیم را به آنها یادآوری کنیم.

غیراخلاقی یعنی در عمل کوچک‌ترین دیالوگی برقرار نکردن و گفتن این‌که «با تدابیر لازم و مذاکرات سازنده، ضمن بهره‌گیری از شرکای خارجی، مسیر را مسالمت‌آمیز راهبری کنیم».

ما نه نماینده تراپین هستیم و نه نماینده توسن و فناپ و خدمات و نه هیچ کسب‌وکار دیگری. هرگز هم ادعای استقلال و حرف‌های کلان و کلی نکرده‌ایم و به‌هیچ‌وجه هم این موضوع را شخصی نمی‌بینیم. حبل‌المتین ما نرخ بهره و تورم است.

بروید از دبیر علمی دوره‌هایش پیش رویداد فلان بپرسید که چرا حاضر نیست دیگر با این رویداد همکاری کند. بروید از مسئول روابط بین‌الملل بپرسید که چه شد کنار کشید؟ بروید از مسئول علمی بپرسید؟ نمی‌شود که بیشتر کسانی که زمانی کنار ما بودند این‌گونه تحت تأثیر دافعه قرار گیرند که!

ما هرگز نگفتیم برگزاری همایش بد است. در همین راه پرداخت هم انواع رویدادها را معرفی کردیم. سؤال ما این است که خروجی این‌همه رویداد نمایشگاهی تا امروز چه بوده است؟ بسیاری از شرکت‌ها در هیچ نمایشگاهی شرکت نکرده‌اند؟ نمونه‌اش کسب‌وکار نبض‌افزار. نمایشگاه قرار است چه دردی از ما دوا کند وقتی تورم و بهره کمر همه ما را شکسته است؟
نمی‌خواهیم پشت مفاهیم بزرگ پنهان شویم و از درون آن‌ها را تهی کنیم.

فرد موضوع صحبت ما نیست. ممکن است کسی کاسبی باشد که از شرایط پیش‌آمده خیلی خوب استفاده می‌کند. نوش جانش! حرف ما دردی است که می‌کشیم. مدافع مردم هم نیستیم، دردی که خودم آن را می‌کشم. نرخ بهره و تورم حبل‌المتین ماست. این نمایشگاه‌ها چه تأثیری در نرخ بهره و تورم دارد؟

هفته گذشته برای حضور در جمع بچه‌های کارآفرین تبریز آنجا بودم و ازقضا وزیر اقتصاد و هیئت همراه هم سوار همان هواپیمایی شدند که تیم راه پرداخت با آن از تبریز بازمی‌گشت و فرصتی شد درباره فلان مرکز گپ کوتاهی بزنیم و آن‌ها تکذیب کردند جایی به نام شرکت فلان زیرمجموعه وزارت اقتصاد است و خواستند که مستندات را ارائه کنیم. ما آن چیزهایی که بود را ارائه کردیم و بماند که بخش زیادی از این چیزها شفاهی است و در سینه‌ها!

نقد نقد است

جایی که قرار بوده همه را نقد کند مصداق بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت شده و فراموش کرده که پرسشگری و انتقاد حق مسلم و رسالت مطبوعات است. در متن انتقادی هم معمولاً به‌نقد می‌پردازند! البته اینکه نقد منصفانه چیست من فرقش را با نقد غیرمنصفانه نمی‌دانم. اگر نقد شونده نیز حی و حاضر آماده پاسخگویی باشد، حتماً می‌تواند با استدلال نقد مطرح‌شده را بی‌اثر نماید که به‌طورمعمول دراین‌بین قضاوت با بینندگان است.

بنده تاکنون نظری در مورد منصف و یا غیرمنصف و بی‌طرف و یا باطرف بودن رویدادی نداشته‌ام که بخواهم در سناریوی برنامه‌ریزی‌شده علیه آن‌ها مشارکتی داشته باشم؛ اما «مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید» دوست عزیز تشخیص اینکه رویدادهای ما بی‌طرف و منصف هستند را بهتر است به مردم واگذار کنیم و زیاد در این موضوع مانور و شعار ندهیم که خود محل تردید می‌شود.

امام حسین (ع) می‌گوید: «إنَّ الحَیاةَ عَقیدَةٌ و جِهادٌ» زندگی عقیده و مبارزه در راه آن است. بسیاری از ما به تأسی از این سخن همواره تلاش کرده‌ایم مسئولیتی را بپذیریم که تأثیرگذاری آن را باور داشته باشیم و پس از پذیرش آن با همه وجود در راه آن تلاش کنیم.
در لینکدین نمایش می‌دهد که چه کسانی پروفایل ما را مشاهده کردند. لینکدین خبر داد که  فلانی‌ها در لینکدین آن را مشاهده کردند شاید چیز دندان‌گیری درگذشته من پیدا کنند. همین‌جا می‌گویم که تا امروز با بیش از سی شرکت به‌صورت فردی یا از طریق راه پرداخت همکاری کرد‌ه‌ام که البته چندتای آن‌ها مهم‌تر بوده است. کسی که همه‌چیز را شفاف و روشن‌بیان می‌کند چیزی برای پنهان کردن ندارد. پس این درست نیست که در عملی غیراخلاقی چیزی که خودم در همه‌جا آن را نوشتم را به‌صورتی که انگار کشف مهمی کرده‌ایم بیان کنیم و موضوع را شخصی و مرتبط با یک شرکت کنیم. من نه از طرف تراپین و نه از طرف هیچ شرکتی هیچ مأموریتی ندارم و این عمل غیراخلاقی صرفاً مایه خنده و تبسم است و بس. اگر این ماجرا ادامه یابد من هم برای خنده بیشتر یاد و خاطره آن شخصیت سریال‌های مهران مدیری را زنده خواهم کرد که دوستان اصل و ریشه‌شان را از یاد نبرند!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.