راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چشم‌ها را باید شست / Core banking فقط یک پروژه فنی نیست!

دکتر مهدی نجاتی معاون توسعه سیستم‌ها و تکنولوژی بانک خاورمیانه، از پیشگامان بانکداری الکترونیک در کشور است. وی که از بانیان تأسیس شرکت ملی انفورماتیک و شرکت خدمات است، تجارب گران‌بهایی در حوزه فناوری اطلاعات و بانکداری یکپارچه دارد. تجربه بومی‌سازی اولین سامانه بانکداری یکپارچه در شرکت خدمات انفورماتیک، سابقه فعالیت با سامانه‌های داخلی و حضور مؤثر در انتخاب و پیاده‌سازی سامانه بانکداری یکپارچه خارجی برای بانک خاورمیانه، بخشی از تجارب عملی وی درزمینهٔ Core banking است. دکتر نجاتی پیشینه مدیریت شرکت IBM، مدیریت انفورماتیک بانک Chase manhattan در انگلستان را در کارنامه خود دارد. عضو مؤسس و نایب‌رئیس هیئت‌مدیره شرکت ملی انفورماتیک،‌ عضو مؤسس و رئیس هیئت‌مدیره و مدیر اتوماسیون بانکی شرکت خدمات انفورماتیک و مؤسس و رئیس هیئت‌مدیره شرکت خدمات بورس تهران، بخش دیگری از سوابق دوران فعالیت وی است.

به دلیل تسلط دکتر نجاتی بر موضوع بانکداری یکپارچه، برای آسیب‌شناسی این موضوع در بانک‌های کشور، قرار صحبتی با وی گذاشتیم. برخورد گرم و روی گشاده دکتر نجاتی برای گفت‌وگو، باعث شد صحبت‌های ما از حوزه بانکداری یکپارچه فراتر رود و به مسائل مختلف فناوری اطلاعات در نظام بانکی کشور بکشد.

.

گفت‌و‌گوی ماهنامه بانکداری الکترونیک با دکتر نجاتی، پیش روی شماست.

.

یکپارچه‌سازی حساب‌ها و عملیات بانکی در کشور چندین تجربه را به خود دیده است. خرید محصولات خارجی و بومی‌سازی آن‌ها، استفاده از راهکارهای شرکت‌های داخلی و توسعه سامانه توسط خود بانک هر سه، راهکارهایی بودند که در بانک‌ها تجربه شدند. در ابتدای صحبت مایلیم نخستین تجربه کشور در مورد سامانه یکپارچه بانکی (Core banking) را از زبان شما بشنویم.

در مورد اصطلاح Core banking، اگر به معنی لغوی آن نگاه کنیم Core به معنای هسته اصلی است و می‌دانیم که هسته اصلی بانکداری، سیستم سپرده و تسهیلات است و بقیه سیستم‌ها جانبی است؛ اما منظور اصلی از این اصطلاح، سیستم جامع بانکداری است که شامل سیستم‌های اصلی و جانبی است. مثلاً سیستم مدیریت کارت یا سیستم‌های مدیریت مشتریان (CRM)، سیستم‌های مدیریت و گردش اطلاعات، حقوق و دستمزد و … را در سیستم Core banking استفاده می‌کنیم که اگر به معنی اصلی نگاه کنیم، جزء هسته اصلی کار نیست؛ اما همه این‌ها برای بانک‌ها مهم است باوجودی که این‌ها سیستم‌هایی هستند که در مجموعه‌های دیگر هم لازم هستند. مثلاً یک شرکت تولیدی هم می‌تواند سیستم مدیریت مالی داشته باشد یا از سیستم‌های جانبی استفاده کند ولی آن چیزی که من فکر می‌کنم در ایران از Core در نظر است، سیستم جامع و یکپارچه بانکداری است.

دکتر مهدی نجاتی معاون توسعه سیستم‌ها و تکنولوژی بانک خاورمیانه
دکتر مهدی نجاتی معاون توسعه سیستم‌ها و تکنولوژی بانک خاورمیانه

در مجموعه شرکت ملی و خدمات انفورماتیک که من از بدو تأسیس حضور داشتم و به‌اتفاق همکاران دیگر آن‌ها را تشکیل دادیم، یک سیستم جامع یکپارچه را از جاهای مختلف تهیه کردیم؛ سیستم بانکداری، سیستم مدیریت کارت، مدیریت مالی و سیستم‌های جانبی و بعد این‌ها را بومی‌سازی کردیم و با مقررات داخلی و بانک مرکزی تطبیق دادیم. در این سیستم تمام ساختار‌ها برای انجام فعالیت‌های مرکزی یک بانک دیده شد. اولین بانکی که قرارداد بست و عملیاتی شد، بانک ملی بود که منجر به سیبا شد. بعد هم مجموعه‌ای از بانک‌های دیگر مثل صادرات، کارآفرین، کشاورزی، پارسیان و … از آن استفاده کردند. امروزه وضع ساختارهای مخابراتی خیلی بهتر شده است ولی در آن زمان ساختارهای مخابراتی خوب نبود، چیزی که برای داشتن سیستم مرکزی حتماً لازم بود؛ بنابراین در آن زمان دستگاه‌های مخابرات ماهواره‌ای (VSAT) هم راه انداختیم، اما در حال حاضر ساختار مخابراتی خیلی بهتر شده و سیستم وایمکس هم قابل‌استفاده است.

.

آسیب‌شناسی

راه‌اندازی سامانه بانکداری یکپارچه، در همه جای دنیا به دلیل دامنه زیاد و گستردگی کار یک موضوع چالش‌برانگیز، زمان‌بر و پرمخاطره است؛ اما قطعاً دنیا در این مسئله توقف نکرده و راه‌حل‌هایی را برای چالش‌های خود پیدا می‌کنند. بااین‌حال به نظر می‌رسد بانک‌های داخلی در این زمینه چندان موفق عمل‌نکرده‌اند. ارزیابی شما چیست و آسیب‌ها و مشکلات پروژه‌های ما را در کجا می‌بینید؟

نکته اینجاست که اکثر مدیران در کشور این پروژه‌ها را پروژه‌های فنی می‌بینند. شاید هم 50 درصد پروژه‌ها فنی باشد ولی عمده پروژه فنی نیست. اگر راضی کردن مدیران غیر فنی، مدیرعامل، دادن آموزش، آماده کردن مردم و کارکنان برای استفاده از این سیستم‌ها را در نظر بگیریم، می‌بینیم که کمتر از نصف کار فنی است. شما می‌توانید یک سیستم بسیار خوب فنی درست کنید ولی استفاده نشود به این خاطر که آن بخشی که ارتباط با مشتری و استفاده‌کننده است، خوب انجام‌ نشده باشد و مطالب خوب منتقل نشده باشد. من فکر می‌کنم در پروژه‌های بزرگ فناوری اطلاعات در کشور عمدتاً مسائلی حل‌نشده باقی می‌ماند که خارج از تخصص افراد فنی است درحالی‌که انتظار می‌رود، افراد فنی این کارها را انجام دهند و در این مسائل به چالش برخورد می‌کنیم. لذا به نظر من لازم است در هر مجموعه‌ای که سیستم پیاده می‌شود، در رأس همه، مدیرعامل هدایت کار را در دست بگیرد و بعد قسمت‌های مختلف هم مسئولیت بپذیرند؛ چون مسائل پروژه فقط مسائل فنی نیست. مسائل پذیرش و جا افتادن و غیره هم هست. پروژه علاوه بر مدیر فنی، کسی را لازم دارد که بانکداری را خوب بلد باشد، فردی که به مسائل مالی احاطه داشته باشد و کسی که بر ارتباطات با مشتریان، احاطه داشته باشد. همه این‌ها وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، ملاحظه می‌شود مدیر فنی، فقط مسئول قسمتی از پروژه است، نه تمام پروژه. این شیوه‌ای که ما پروژه‌ها را انجام می‌دهیم، عمدتاً در دهه 80 در اروپا و آمریکا انجام می‌شد به این معنی که پروژه را به دست یک شخص فنی می‌دادند و انتظار داشتند کل کار انجام شود ولی الآن در دنیا عمده مسئولان پروژه، افرادی از حوزه کسب‌وکار هستند یعنی از خود کسب‌وکار، فردی مسئول پروژه است و از نیروهای فنی و نیروهای دیگری که در پروژه لازم دارد، استفاده می‌کند. مسئولیت پیشبرد پروژه هم با آن شخص است نه با مدیر IT مجموعه. ما به این سمت درحرکت هستیم اما هنوز به آن نرسیده‌ایم و آن پختگی و درک در کسب‌وکار ما نیست که یک فرد غیر فنی باید این مسئولیت را بر عهده بگیرد. چون این شخص می‌تواند با بقیه مجموعه هم این کارها را هماهنگ کند ولی یک مسئول فنی شاید آن تخصص و تجربه و علاقه را نداشته باشد که مثلاً با روابط عمومی هم هماهنگ شود؛ بنابراین چالش‌ها وجود دارند و باید مسائل فرهنگی را هم در نظر گرفت. ولی در کنار همه این مسائل، این نکته را هم باید گفت که شبکه بانکی کشور ظرف 10-12 سال گذشته پیشرفت بسیار چشمگیری داشته است. اگر وضعیت فعلی را با نظام قبلی بانک‌ها مقایسه کنیم، مشتری عمدتاً مشتری یک شعبه بود و نه مشتری یک بانک و وقتی‌که به شعبه مراجعه می‌کرد، بی‌نظمی زیاد در شعب وجود داشت و باید برای هر کاری به یک باجه مراجعه می‌کرد ولی الآن همه با احترام نوبت دریافت می‌کنند و همه کارهایشان در یکجا انجام می‌شود و دیگر لازم نیست مشتری به گیشه‌های مختلف مراجعه کند. همیشه جای پیشرفت هست ولی اگر یک مقایسه با آن زمان داشته باشیم پیشرفت قابل‌توجهی داشتیم که در صنایع دیگر شاهد آن نیستیم.

نکته دوم این‌که اگر خودمان را با نظام بانکی کشورهای همسایه مقایسه کنیم، یا حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی، ازنظر فنی، خیلی عقب نیستیم. شما در نظر بگیرید که می‌توانید ظرف مدت چند دقیقه از یک بانک به بانک دیگر پول حواله کنید. این امکانات الآن در بسیاری از کشورهای اروپایی هم وجود ندارد و حداقل 24 ساعت طول می‌کشد. نه اینکه ازنظر فنی نتوانند این کار را بکنند، ولی به‌هرحال نظام بانکی آن‌ها این را هنوز نمی‌پذیرد. یا این‌که سیستم کارت‌ها در کشور به هم مرتبط است و می‌شود از تمام خودپردازها استفاده کرد که شتاب باعث‌وبانی این کار است. شاپرک همین کار را با دستگاه‌های POS انجام می‌دهد که رو به بهبود است؛ بنابراین پیشرفت خوبی داشتیم هرچند که جای پیشرفت بیشتر هم وجود دارد. عمدتاً جاهایی هم که نقص داریم به نظر من، نقص فنی نیست، بلکه کمبودهای فرهنگی و مدیریتی است.

.

درست است نسبت به گذشته بهبود داشتیم و توسعه خوبی حاصل‌شده، اما نمی‌توان از کاستی‌هایی که داریم سخن نگفت. گفته می‌شود توسعه ما نامتوازن بوده است درحالی‌که در پیشخوان توسعه خوبی صورت گرفته، اما در پشت‌صحنه و در سیستم‌های اداری و مدیریتی شاهد این تحول نبودیم و خیلی کمتر از روبنا رشد داشته‌اند یا اینکه ما در مقیاس ملی، هزینه‌های نسبتاً زیادی صرف کردیم. انتظار این است که از این پول‌ها عایدی بیشتری داشتیم و به‌صورت کارآمدتر استفاده می‌کردیم. اگر امروز کماکان بحث یکپارچگی را دنبال می‌کنیم به خاطر این است که کار آیی ما را بالاتر ببرد. چقدر این انتقادات را وارد می‌دانید؟

در مورد این‌که باید کاراتر کارکنیم هیچ شکی نیست که فقط خاص بانکداری نیست و سایر صنایع و بخش‌های کشور هم از این قاعده مستثنا نیستند، سیستم بانکی هم‌قسمتی از این جامعه است. ولی اگر اعداد را نگاه کنیم و نسبت هزینه‌های انجام‌شده به درآمد بانک‌ها را در نظر بگیریم، درصد هزینه نسبت به کشورهای درحال‌توسعه یا پیشرفته عدد بالایی نیست؛ یعنی اگر بانکی را در آمریکا یا اروپا نگاه کنیم، عمدتاً بودجه‌های فناوری اطلاعات آن‌ها، از 5 درصد به بالاست و در برخی جاها به 13-14 درصد هم می‌رسد. آنچه من از سیستم‌های بانکداری کشور اطلاع دارم، این بودجه‌ها پایین‌تر از 3 درصد هست. ممکن است در برخی بانک‌ها این نسبت بالاتر باشد اما عمدتاً در حدود 3-2 درصد درآمد بانک است بنابراین به نسبت هزینه زیادی انجام نمی‌شود اما این‌که چگونه از این هزینه‌ها بهره‌برداری کنیم، بحث دیگری است که شاید به‌خوبی استفاده نمی‌شود؛ اما باید توجه کرد که عمده هزینه‌ها بر خود سیستم بانکی هم تحمیل شده است. در بقیه نقاط دنیا مرسوم هست افراد برای نوع خدماتی که می‌گیرند هزینه متفاوتی می‌‌پردازند. مثلاً در اروپا و آمریکا اگر بخواهید در عرض چند دقیقه از یک بانک به بانک دیگر پول منتقل کنید، باید هزینه‌ای در حدود 90-100 دلار بدهید که در حال حاضر در کشور به‌صورت مجانی انجام می‌َشود. در مورد دستگاه‌های POS که باعث افزایش فروش فروشگاه‌ها و کاهش هزینه‌های آن‌ها (هزینه نگهداری پول، جمع کردن و به حساب ریختن و …) می‌شود، هزینه‌های استفاده از پایانه‌های فروش و شبکه و سیستم‌های پشتیبانی عمدتاً به‌وسیله فروشنده پرداخت می‌شود، اما در ایران ما این کارها را نمی‌کنیم و سیستم بانکی آن را تقبل می‌کند. البته صحبتی هم بود که این هزینه‌ها را فروشگاه‌ها بپردازند که استقبال نشد. طبیعی هم است چون وقتی سرویس مجانی است، کسی حاضر نمی‌شود پولی بپردازد. ولی معمولاً این هزینه‌ها توسط مشتری داده نمی‌شود، الا اینکه بخواهد از سرویس‌ خاصی استفاده کند. معمولاً این هزینه یا شراکتی است بین فروشنده و خریدار یا فروشنده به دلیل کاهش هزینه‌هایش آن را می‌پذیرد. این هم از مسائل اجتماعی- فرهنگی است. مسائل فنی را افراد زود یاد می‌گیرند اما مسائل دیگری هم لازم است. ضمن اینکه به نظر می‌رسد ما در این زمینه در حوزه اجتماعی آموزش چندانی هم نداریم ولی انتظار داریم افراد خودبه‌خود یاد بگیرند.

.

محصول داخلی یا خارجی؟

همان‌طور که اشاره کردید شرکت خدمات چندین محصول خارجی را گرفت و از دل آن یک سیستم بومی‌سازی شده متمرکز بیرون داد که در نوع خودش جالب است. این سؤال که از محصول داخلی یا خارجی انتخاب کنیم، همچنان در نظام بانکی کشور مطرح است. بالطبع قبل از این سؤال لازم است به یک سری شاخص‌ها و معیارهایی توجه کنیم که در انتخاب سامانه یکپارچه بانکی مهم هستند و مهم‌تر از داخلی یا خارجی بودن محصول، برآورده کردن نیازها بر مبنای آن شاخص‌هاست. ازنظر شما چه معیارهایی را باید در انتخاب یا تولید یک سامانه جامع مدنظر قرار داد و برای سؤال داخلی یا خارجی، چه پاسخی دارید؟

همین‌طور که اشاره کردید، خارجی یا داخلی بودن پارامتر مهمی در انتخاب نیست. وقتی محصولی را لازم دارید، در بازار جست‌و‌جو می‌کنید که آیا آنچه می‌خواهید موجود است و می‌توانید استفاده کنید و اگر نیست تولید می‌کنید. محصولات را ازنظر هزینه، زمانی که صرف تولید و پیاده‌سازی و استفاده می‌شود، ازنظر ریسک دست‌یابی به اهداف می‌توان بررسی کرد که فقط شامل سیستم‌های فناوری بانک نیست و شامل بقیه سیستم‌ها هم هست. پس داخلی و خارجی مهم نیست ولی می‌توانم بگویم آنچه در حال حاضر داریم، سیستم‌های داخلی که نیازهای بانک‌ها را در این مقطع تأمین کند، من ندیده‌ام؛ بنابراین اگر جهت به سمت محصولات خارجی است به این خاطر است که محصولات داخلی نیازها را برآورده نمی‌کند. ما این فرآیند را در بانک خاورمیانه هم داشتیم. حدود 2-3 سال پیش قبل از شروع فعالیت بانک خاورمیانه، ارزیابی انجام شد و به همین نتیجه رسیدیم. ما دنبال بهترین و گران‌ترین و پیشرفته‌ترین هم نبودیم بلکه دنبال چیزی بودیم که نیازهای ما را برآورده کند و قیمت و شرایط مناسب هم داشته باشد، چون بهترین و گران‌ترین هزینه بالایی دارد و به درد بانک‌هایی می‌خورد که حداقل چند صد میلیون دلار سرمایه‌دارند. از بین 10 محصول، یک محصول انتخاب شد.

یک نکته قابل‌ذکر در این فرآیند این است که کل زمان پروژه از انعقاد قرارداد تا عملیاتی شدن سیستم و تبدیل داده‌های قبلی در بانک 18 ماه طول کشید که از این نظر یک رکود محسوب می‌شود؛ بنابراین می‌توانم بگویم اولویت این است که با پارامترهای ذکرشده به دنبال محصولات موجود بگردیم، چون هزینه آن کمتر است. فرض کنید تصمیم بگیرید با یک تیم 200 نفره سیستم Core بنویسد. مدیریت این تیم خیلی سخت است چون نیروها دائماً تغییر کار و جابه‌جایی دارند، زمان این کار را در نظر بگیرید و هزینه‌ای که برای این تیم صرف می‌شود و درنهایت ریسک آخر کار که آیا این پروژه به نتیجه می‌رسد یا نه؟ در مقابل سیستم‌هایی را می‌بینید که آماده هستند و چند بانک در حال استفاده از آن هستند و شما فقط باید تغییراتی در آن بدهید تا با نظام بانکداری و مقررات و ضوابط ما هم‌خوانی داشته باشد. این دو مسئله را که با هم مقایسه می‌کنیم، خیلی انتخاب سختی نیست. بانک چرا باید این‌قدر ریسک کند درحالی‌که در آخر کار نمی‌داند این ریسک جواب می‌دهد یا نه؟

.

پس با این رویکرد شما موافق خرید هستید، نه تولید محصول. ضمن اینکه به دلیل اقتصاد مقیاس، این کار به‌صرفه نیست؛ اما در انتخاب و خرید هم ما با چالش مواجه بودیم. مشکل ما در این زمینه چیست؟

باید اشاره‌کنم که در کشور نمونه داشتیم که فرایند انتخاب به‌خوبی پیش رفت و محصولات خوبی هم انتخاب شدند، ولی در اجرا و مدیریت پروژه خوب پیش نرفت. می‌توانم بگویم در این بخش از دنیا عقب‌تر هستیم. محصولی که در چند کشور پیاده شده و جواب داده است، اگر نمی‌توانیم در ایران بعد از صرف وقت و هزینه زیاد پیاده کنیم و کنار می‌گذاریم، تقصیر را نمی‌توان متوجه محصول کرد و می‌توان گفت که مشکل از طرف ما و در بخش مدیریت پروژه است.

.

اگر ایراد بانک‌های بزرگ را قابل توجیه بدانیم که در کشور سامانه‌های مناسب برای مقیاس بزرگ نداریم، اما این سؤال در مورد بانک‌های کوچک‌تر مطرح است که چرا از راهکارهای داخلی استفاده نمی‌کنند. چرا بانک خاورمیانه از محصولات داخلی استفاده نکرد و رو به محصول خارجی آورد؟

ما در آغاز کار محصولات داخلی را بررسی کردیم و یک محصول انتخاب کردیم و با آن کار خود را شروع کردیم ولی همیشه در ذهن مدیران بانک بود که ما یک‌قدم جلوتر از این را می‌خواهیم. چون ساختار محصولات داخلی ما عمدتاً مربوط به 10-20 سال گذشته است چه ازنظر نگهداری، انعطاف، سرعت ارائه محصول به بازار و … وقتی شما ابزار قدیمی‌تر دارید، طبیعتاً اگر به یک ایده یا محصول جدیدی می‌رسید که باید به بازار عرضه کنید، ‌ممکن است چند ماه زمان ببرد ولی با ابزار جدیدتر می‌توان در مدت کمتری این کار را انجام داد. این مسائل جزء اهداف ما بود و چون در سیستم‌های داخلی ما چیز جدیدی ندیدیم تصمیم گرفتیم یک‌قدم جلوتر برویم که هم برای سازمان خودمان خوب بود و هم شاید باعث شود بانک‌های دیگر انگیزه پیدا کنند یک‌قدم ازآنچه الآن دارند، جلوتر بروند.

.

ازلحاظ هزینه چطور؟ آیا سیستم‌ خارجی ارزان‌تر بود؟

در شروع کار هیچ سیستمی ارزان نیست ولی اگر هزینه‌های جانبی آن را مثلاً در بازه 5 ساله در نظر بگیرید، محصول خارجی ما به‌مراتب ارزان‌تر است. نرم‌افزاری که ما در بانک استفاده می‌کنیم، دو ویژگی نسبت به محصولات داخلی دارد:

  1. هزینه و زمان تولید محصولات پایین است
  2. هزینه‌های سخت‌افزاری که لازم است آن را حمایت کند، شاید یک‌سوم سیستم‌های موجود در ایران است

هزینه سخت‌افزار در نظام بانکی که باید سه سیستم اصلی، پشتیبان و بحران داشته باشد خیلی بالا و به‌مراتب از نرم‌افزار بالاتر است وقتی این هزینه‌ها نصف می‌شود، سرجمع محصول ازنظر هزینه ارزان‌تر می‌شود.

.

پارامترهای انتخاب محصول

برای خرید و پیاده‌سازی محصول خوب خارجی باید به چه پارامترهایی توجه کرد؟

این کار یعنی انتخاب نرم‌افزار به‌تنهایی یک تخصص است ولی اگر بخواهم به‌صورت کلی عرض کنم، چند شاخص را می‌توان نام برد:

.

1. آیا سیستم ازنظر کارکرد (functionality) آنچه را مدنظر سازمان است، دارد؟

2. سیستم ازنظر ساختار طراحی، آیا نیاز بانک را ازنظر سرعت، دقت، امنیت، برطرف می‌کند یا نه؟ به‌اصطلاح فنی پلتفرمی که آن نرم‌افزار روی آن پیاده شده است به چه صورت است؟

3. ابزار تولید نرم‌افزار از زیان برنامه‌نویسی گرفته تا دیتابیس و ابزاری که برای تولید سریع محصول است، چیست؟ در این زمینه آن چیزی که مدرن‌تر است برای کارکردن راحت‌تر است و امینت بیشتری دارد. مثلاً سیستمی که ما استفاده می‌کنیم با زبان جاوا نوشته‌شده که در دانشگاه‌های کشور مرسوم است و متخصصان خوبی در این زمینه داریم، هم اینکه ابزار مدرنی است و می‌توان با آن سریع کار کرد. بعضی زبان‌های برنامه‌نویسی قدیمی‌تر است و متخصصان آن در بازار کم‌ پیدا می‌شوند و در دنیا هم پشتیبانی نمی‌شوند. دیتابیس هم مهم است، آنچه در ایران استفاده می‌شود بیشتر دیتابیس‌های ارتباطی است (relational database) است که معروف‌ترین آن در ایران اوراکل است. نرم‌افزار انتخابی ما هم با اوراکل هم با بقیه دیتابیس‌های رابطه‌ای کار می‌کند.

4. هزینه: هزینه دو قسمت دارد یکی هزینه خریداری و تولید سیستم نرم‌افزار و قسمت دیگر که ممکن است در درازمدت از بخش اول هم بیشتر باشد، هزینه حمایت و پشتیبانی است که شامل هزینه نگهداری و به‌روز کردن نرم‌افزار و سخت‌افزارهایی است که لازم است این سیستم روی آن پیاده شود.

.

چالش بانک‌های بزرگ

یک چالش شناخته‌شده سیستم‌های بانکداری یکپارچه، یکپارچه‌سازی بانک‌های بزرگ است. به‌هرحال ما در دنیایی هستیم که هم بانک‌هایی با سابقه چند صدساله حضور دارند هم بانک‌هایی را داریم که چند ده هزار شعبه در یک کشور یا به‌صورت بین‌المللی دارند. چگونه آن‌ها توانستند ولی ما هنوز برای به‌کارگیری سامانه‌های بانکداری یکپارچه در بانک‌های بزرگ کشور مشکل داریم؟

ابتدا باید عرض کنم که نباید از همت بانک‌های بزرگ کشور هم غافل شد. این بانک‌ها از یک سیستم دستی کاملاً غیرمتمرکز (بانکی به بزرگی بانک ملی و صادرات) به سیستم فعلی رسیدند و واقعاً هم کار بسیار بزرگی است که به سیستم متمرکز مدرن در زمان خودش منتقل شدند؛ بنابراین فقط روسیه یا هند و انگلیس نیست ما هم می‌توانیم. وقتی بانک ملی و صادرات یا سایر بانک‌های بزرگ ما این کارها را انجام داده‌اند، پس بحث نتوانستن نیست. در این‌گونه کارها، عمده کار به همت مدیریت و روند تصمیم‌گیری برمی‌گردد. در آن زمان مدیران این بانک‌ها مصمم بودند این کار انجام شود، هرچند چالش زیاد داشتند ولی این کارها را در دوره‌های مدیریتی مختلف به انجام رساندند و هیچ دلیلی وجود ندارد الآن که کار ساده‌تر است و سیستم‌های متمرکز نسبتاً مدرنی داریم، تجربه کار و افراد آموزش‌دیده هم داریم، نتوانیم. قدم بعدی از قدم اول ساده‌تر است و ما از سیستم‌ نیمه دستی جلو می‌رویم که همت مدیریت عالی آن‌ها را می‌خواهد و هیچ‌کدام به دلیل مشکل فنی نیست. طبیعتاً پیاده‌سازی یک سیستم برای بانکی که 1000 شعبه دارد، دشوارتر از بانکی است که 50 شعبه دارد ولی دشواری آن به خاطر حجم کار است وگرنه صورت‌مسئله فرقی نمی‌کند و شیوه‌های مختلف برای پیاده‌سازی وجود دارد.

.

با این اوصاف، این ادعا که سیستم‌های خوب بالای هزار شعبه بومی‌شده نداریم چقدر ازنظر شما وارد است؟

من این ادعا را کاملاً رد نمی‌کنم. اگر بومی‌سازی نشده است، سیستم را بگیرید و بومی‌سازی کنید و این مسئله نباید مانع کار شود. برای فرستادن موشک به فضا صدها مانور و پرواز آزمایشی انجام می‌شود ولی هیچ‌کدام مانع از توقف صنعت نمی‌َشود. این کار پرریسک‌تر از فرستادن موشک به فضا نیست. اگر سیستم بومی‌سازی شده نیست، سیستمی بگیرید و با استفاده از تجربه موجود و در صورت نیاز استفاده از متخصصان داخلی یا خارجی آن را به سلیقه و شکلی که می‌خواهید بومی‌سازی کنید و آن پروژه را مدیریت کنید.

.

قدم بعد هم مشکل دیگری دارد. بانک‌ها متر و معیاری در دست ندارند و نمی‌دانند از میان انبوه شرکت‌های خارجی سراغ کدام یک بروند که تجربه شعبه زیاد را داشته باشد و با سیستم بانکداری اسلامی و اقتضائات بومی ما قابل تطبیق باشد.

اگر بانکی بخواهد کاری انجام دهد، کار غیرممکنی نیست چون این کار چندین بار در کشور انجام‌شده است؛ بنابراین اگر بخواهیم می‌توانیم حتی از الگوهای ایرانی استفاده کنیم. اگر هم‌نظر بر این است که از تجارب خارج کشور استفاده شود، باز کار سختی نیست. بانک‌هایی هم که این راه را رفته‌اند، اگر مزاحم وقت آن‌ها نشویم، خیلی علاقه دارند و فرایندهای طی شده و تجاربشان را در اختیار می‌گذارند. همین پارامترهای انتخاب که در سؤال قبل اشاره کردم، خیلی جزئیات بیشتری دارد و شاید 100 پارامتر در آنجا هست که باید برای انتخاب محصول مدنظر قرار گیرد. از متخصصان باتجربه داخلی یا خارجی هم می‌توان استفاده کرد ولی به‌هرحال، هیچ‌کدام از این‌ها نمی‌توانند مانع انتخاب و پیاده‌سازی یک سامانه یکپارچه شوند.

.

بانکداری اسلامی و یکپارچه‌سازی

یکی از مشکلاتی که در داخل کشور برای طراحی یا بومی‌سازی و استفاده از سامانه‌های یکپارچه بانکی گفته می‌َشود، بانکداری اسلامی است. گفته می‌شود بانکداری اسلامی قواعد زیادی دارد و بانکداری را از آن حالت ساده به شکل پیچیده‌ای درآورده است و قواعد مشخص ندارد. لذا کمی کردن آن و نوشتن سیستم و برنامه را با چالش مواجه می‌کند؟ چقدر شما این مسئله را در بانکداری یکپارچه مهم می‌دانید و چه راهکارهایی برای تخفیف این چالش‌ها دارید؟

از بعد فنی من هیچ مشکلی نمی‌بینم. ابزاری که در بانکداری اسلامی استفاده می‌کنیم، خیلی متفاوت از نظام بانکداری غربی نیست. هیچ‌کدام از عقود اسلامی هم مشکلی ازنظر پیاده‌سازی فنی ندارد و همه عقود اسلامی را ما چندین بار با سیستم‌های مختلف پیاده کردیم. این‌که بعضی جاها بانکداری اسلامی کمی پیچیده‌تر است، باید در نظر گرفت از آن‌طرف هم ابزار بسیار پیچیده نظام بانکداری غربی داریم مثل derivatives که به‌مراتب از عقود ما پیچیده‌تر است، اما آن‌ها هم باوجودی که ریاضیات سخت و پیچیده‌ای دارد، پیاده شده و انجام می‌شود؛ بنابراین ازنظر پیاده‌سازی فنی مشکلی ندارد و همه قابل پیاده‌سازی است ولی اینکه بانکداری اسلامی برای سیستم بانکی خوب است یا نه به حوزه ما ارتباطی ندارد و بانکداران باید نظر بدهند.

.

آن‌طور که من حس کردم شما مباحث مدیریتی و مسائل کسب‌وکاری را مشکل سامانه‌های فناوری اطلاعات در بانک‌های کشور می‌بینید. به نظر شما چه نکات دیگری در حوزه بانکداری الکترونیک هست که تولیدکنندگان محصولات، بانک‌ها یا نهادهای تصمیم‌گیر و حاکمیتی باید مدنظر قرار دهند؟َ

از دید بانک‌ها چالش‌ها این است که حرکت ایجادشده در سیستم بانکی، به نظر می‌رسد دچار رکود شده و آن ادامه و استمرار را ندارد، بنابراین اگر این سرعت را حفظ نکنیم، ظرف چند سال از دنیا عقب‌تر خواهیم افتاد و مجبوریم یک تغییر کلی بدهیم که مطلوب هیچ‌کس نیست و سخت و هزینه‌بر است؛ بنابراین کل نظام بانکی باید این همت را به خرج بدهند و به‌طور مداوم خود را هم ازنظر ارائه محصولات متنوع و هم استفاده از فناوری‌های نوین، به‌‌روز کنند. از دید یک استفاده‌کننده، آنچه در نهاد ناظر انجام می‌شود، در جهت خوبی است ولی هماهنگی و مدیریت در اجرا چالش‌هایی است که در آنجا هم وجود دارد، مثل همین طرح چکاوک که پروژه خوبی است ولی اجرای آن برای سیستم بانکی چالش‌برانگیز بود.

منبع: مرکز فابا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.