پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
خطر کم دانستن / کار به جایی رسیده که راننده تاکسیها هم درباره FATF اظهار نظر میکنند
رضا اشکانی؛ دنیای اقتصاد / چند روز پیش، ساعتی پس از اعلام رد لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی توسط شورای نگهبان، قیمت سکه که از صبح آن روز سیر کاهشی داشت، طی دو ساعت ۱۲۰ هزار تومان افزایش یافت و ناظران این افزایش را به تصمیم اتخاذشده شورای نگهبان و نهایتاً به FATF مرتبط دانستند؛ اما داستان جمهوری اسلامی ایران و FATF داستان جدیدی نیست.
اولین بار ۱۱ سال پیش این گروه در خصوص ایران بیانیه صادر کرد و ۹ سال پیش ایران را به فهرست سیاه خود برد. طی هشت سال، هرسال سه بیانیه علیه ایران منتشر میکرد و با شدیدترین لحن به ایران انتقاد میکرد، اما این بیانیهها و آن اظهارات، بر قیمت سکه، طلا و دلار (بخوانید بر زندگی عادی مردم) تأثیری نداشت.
داستان ازآنجا شروع شد که برخی موضوع FATF را با عینک جناحی دیدند و اگر ایرادی به آن وارد دانستند، بهجای آنکه آن را در سطح متخصصان و نهادهای ذیربط بالادستی طرح کنند، آن را بهاصطلاح «به کف خیابان» آوردند. دست افراد کهنسال یک بنر دادند که روی آن به انگلیسی نوشتهشده بود «No to FATF» و در حاشیه مراسم مختلف پارچه بلند بالایی تهیه کردند و ملغمهای ازآنچه میدانستند و نمیدانستند روی آن نگاشتند و مردم را ترغیب به امضای آن کردند.
اینکه جناحی احساس کند که منافع ملی به خطر افتاده و باید برای آن کاری کند، فینفسه دغدغه ارزشمندی است؛ اما اینکه این دغدغه را چگونه رفع کند، موضوع مهمتری است. پدر و مادر دو رکن خانوادهاند و با حضور و همدلی آنها یک خانواده شکل میگیرد؛ اما آیا حقدارند در دعواهایشان سایر افراد خانواده را درگیر کنند؟
اگر پدری به فرزند خود بگوید که بیکار شده، ممکن است فرزند او بلافاصله در ذهن خود به مشکلات زیادی که با آن روبهرو خواهد شد فکر کند؛ درحالیکه پدر خانواده نگران نیست؛ زیرا پساندازی در بانک دارد. تفاوت ماجرا اینجاست. مردم ولینعمت هستند؛ اما اداره امور کشور را به مسئولان سپردهاند تا خود وارد هر جزئیاتی نشوند.
یک جناح سیاسی برای به کرسی نشاندن رأی خود، موضوع FATF را از قالب موضوع فنی خارج کرد و با چاپ مکرر اخبار و مصاحبهها در رسانهها و… مردم را نیز درگیر آن کرد و بهاصطلاح یارکشی کرد تا فشار افکار عمومی به وجود بیاورد؛ لیکن مردمی که در حال گذران زندگی عادی خود بودند از نکات فنی و پیچیدگیهای FATF مطلع نبودند و اصولاً نباید هم باشند.
(در برخی کشورها حتی کارمندان بانکها نیز نام FATF را نشنیدهاند، حالآنکه بانک آنها استانداردهای بینالمللی را رعایت میکند.) این عدم اطلاع و اشراف کامل و لازم، سبب ایجاد رعب و وحشتی شد که نتیجهاش این میشود که بارد شدن یک قانون داخلی که امر مرسومی است، قیمت سکه افزایش مییابد و با اعلام موضع فردی دیگر قیمت دلار.
متأسفانه قبل از آنکه مسئولان کشور بتوانند عوامل بیرونی اثرگذار بر این بازارها را کنترل کنند، عوامل داخلی برای افزایش قیمتها به وجود آمدند و دود این زیاد و کم شدنها بهطور مستقیم به چشم مردمی رفت که البته حقشان دانستن است؛ اما در تمام این سالها که FATF علیه ایران اقدام میکرد با امنیت خاطر ازلحاظ پایایی وضعیت اقتصادی خود امرارمعاش میکردند.
گروه FATF و شرایط و الزامات آن، بهاندازه شرایط سازمان ملل متحد یا هر مفهوم بینالمللی دیگری پیچیدگی دارد. یک نمونه کوچک فنی در امر بانکداری بینالمللی، «اینکوترمز» یا شرایط تحویل کالاست.
میتوانید تصور کنید که سوار تاکسی شوید و راننده تاکسی در خصوص مضرات DAT صحبت کند و بگوید اگر ایران از سری F سراغ FOB میرفت زندگی ما بهتر میشد! این همان کاری است که با FATF شده است و متأسفانه ازآنجاکه افکار عمومی در این زمینه حساس شده است، دیگر نمیتوان آن را از زندگی عادی و روزانه مردم خارج کرد (هرچند اتخاذ موضع واحد از سوی هر نهاد و هماهنگی بین نهادهای مختلف میتواند تا حدودی به برگشت آرامش کمک کند.)
اما به خاطر داشته باشیم که همواره نیاز به یک ترامپ بیرونی نیست، کافی است کمی فقط کمی منافع جناحی را به منافع ملی ترجیح دهیم، دعواهای سیاسی و حتی فنی و کارشناسیمان را بهجای طرح در دولت و مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و اینهمه مرکز پژوهش و… به روزنامه و روستا و… بکشیم.
آنگاه ترمز این قطار دیگر در دست این گروه یا در دست آن گروه نخواهد بود. قطاری که همه ما سوار بر آن هستیم به سمتی خواهد رفت که تنها دشمنانمان را شاد میکند.