راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

اقتصاد ایران و بمب نقدینگی سرگردان

وحید شقاقی شهری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه خوارزمی / شاخص میزان نقدینگی در یک اقتصاد، یکی از متغیرهایی است که هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی، به عبارتی هم می‌تواند فرصت باشد هم تهدید. از منظر علم اقتصاد، هراندازه شاخص عمق مالی، یعنی نسبت نقدینگی به تولید بیشتر باشد، نشان‌دهنده وضعیت مناسب اقتصاد است اما در شرایطی که نقدینگی به شیوه درست و کارآمد در اقتصاد مورد بهره‌برداری قرار نگیرد و با نقدینگی سرگردان مواجه باشیم، بیشتر بودن میزان نقدینگی نسبت به تولید تهدیدی است که می‌تواند اقتصاد را زمین‌گیر کند و به بحران منجر شود.

در اقتصاد ایران نیز به دلیل ساختار معیوبی نظام بانکی، با نقدینگی سرگردان مواجه هستیم و شاخصی که می‌توانست فرصت رشد و توسعه اقتصاد باشد به تهدید تبدیل‌شده است؛ زیرا نظام بانکی که باید نقش قلب را در اقتصاد ایفا و با پمپاژ پول به حیات عناصر اقتصادی کمک می‌کرد، پول را گرفته اما نتوانسته است به‌خوبی آن را به اعضای حیاتی اقتصاد برساند.

این مسئله موجب شده نقدینگی از یک متغیر فرصتی به تهدیدی خطرساز برای اقتصاد کشور تبدیل شود. در شرایط فعلی حجم نقدینگی در اقتصاد ایران بالغ‌بر هزار و 500 هزار میلیارد تومان است که در مقایسه با تولید هزار و 400 هزار میلیارد تومانی، نسبتی بالاتر از صد درصد دارد اما متأسفانه در جریان ناکارآمدی نظام بانکی و مدیریت نادرست نهاد ناظر بازار پول، حدود 60 درصد از این میزان نقدینگی بلوکه و منجمد شده و به دلیل عملکرد نامطلوب از گردونه اقتصاد خارج‌شده است.

به‌عبارت‌دیگر در حال حاضر نظام بانکی عملاً با 30 تا 40 درصد از نقدینگی جامعه، اقتصاد را تغذیه می‌کند و همین میزان نقدینگی نیز متأسفانه به سمت تولید هدایت نمی‌شود و بخش بزرگی از آن نقدینگی سرگردان تلقی می‌شود که هرلحظه می‌تواند با کوچ از سیستم بانکی به سمت یکی از بازارهای سفته‌بازی، منجر به بروز تنش و نابسامانی شود.

از طرف دیگر خروج سپرده‌های مردم از سیستم بانکی می‌تواند خود نظام بانکی را نیز با شرایط ورشکستگی و فروپاشی مواجه کند؛ مانند همان اتفاق ناخوشایندی که در بحران بانکی 2008 امریکا رخ داد و یک اقتصاد بزرگ و قوی مثل امریکا را با معضلات اساسی روبه‌رو کرد.

در اقتصاد ایران نیز وقتی 60 تا 70 درصد منابع بانکی بلوکه‌شده و مابقی نقدینگی زنده نیز هرلحظه می‌تواند به سمت یکی از بازارهای سفته‌بازی سوق پیدا کند، نظام بانکی عملاً از نقش خود دورافتاده و در معرض فروپاشی قرارگرفته است؛ چراکه بانک باید از محل سود کسب‌شده از تسهیلات اعطایی، نسبت به پرداخت هزینه‌های جاری خود و سود سپرده‌های تجهیز شده اقدام کند اما در شرایط فعلی ازآنجایی‌که بخش عمده تسهیلات معوق بلوکه‌شده‌اند، بانک فقط در صورت مالی خود سود دریافتی این تسهیلات را محاسبه می‌کند و عملاً برای پرداخت هزینه‌ها و سود سپرده‌ها، چاره‌ای جز اضافه برداشت از بانک مرکزی یا پرداخت از محل منابع خود ندارد.

یکی از راهکارهایی که می‌تواند از سرگردان شدن نقدینگی و هجوم آن به بازارهای سفته‌بازی جلوگیری کند، تشویق مردم به سپرده‌گذاری در مقاطع بلندمدت است چراکه هرچقدر سپرده‌های روزشمار و کوتاه‌مدت نسبت به‌کل سپرده‌ها افزایش یابد عملاً شدت تهدید بیشتر می‌شود و با افزایش ریسک، اقتصاد را با معضل جدی مواجه می‌کند؛ درحالی‌که در سپرده‌گذاری بلندمدت، شروطی برای سپرده‌گذار وجود دارد که کار او را برای برداشت سریع سپرده سخت‌تر می‌کند اما در مقابل نرخ سود جذاب‌تری به او تخصیص می‌دهد.

متأسفانه به دلیل ناکارآمدی سیاست‌های بازار پول چند سالی است سفره آن برچیده شده چراکه نرخ سود سپرده‌های روزشمار و کوتاه‌مدت چندان اختلافی با سپرده‌های بلندمدت ندارد و معادله به نفع کسانی است که سپرده‌های خود را به‌صورت روزشمار و کوتاه‌مدت افتتاح کنند و هر زمان که بخواهند به آن دسترسی داشته باشند؛ درحالی‌که اگر نرخ سود نظام بانکی به‌صورت کارشناسی اعمال می‌شد، باید نرخ سود سپرده بلندمدت 15 درصد اعمال می‌شد و نرخ سود سپرده‌های کوتاه‌مدت و روزشمار فرضاً 8 و 4 درصد تعیین می‌شد تا سپرده‌گذاری بلندمدت توجیه داشته باشد.

در این شرایط فرضاً مردم 5 ساله سپرده‌گذاری می‌کردند و به‌راحتی نیز امکان برداشت نداشتند اما نرخ سود مطلوب‌تری نسبت به سپرده‌های روزشمار می‌گرفتند.

در این وضعیت ریسک کوچ نقدینگی کاهش می‌یافت و بازارهای سفته‌بازی با هجوم پول مواجه نمی‌شدند. در اقتصاد ایران اما این اتفاق نیفتاده و عدد بزرگ‌تری از سپرده‌ها به سررسیدهای روزشمار و کوتاه‌مدت تعلق دارد.

به همین واسطه هرروز بازارهای سفته‌بازی و غیرم ولد با تنش و نوسان جدی مواجه هستند که خطر بزرگی برای اقتصاد ایران محسوب می‌شود. این نشان‌دهنده عملکرد ضعیف و سیاست‌گذاری نامطلوب بانک مرکزی و نظام بانکی کشور در سال‌های گذشته و شرایط فعلی است.

نظام بانکی باید به نحوی برنامه‌ریزی می‌کرد که با ابزار نرخ سود سپرده‌ها را در سررسید بلندمدت جذب و حفظ می‌کرد تا ریسک گردش نقدینگی سرگران را کاهش دهد و از نوسانات بازارهای موازی بازار پول جلوگیری کند.

با نگاهی به وضعیت موجود، نمی‌توان آینده روشنی برای شاخص نقدینگی و رابطه آن با اقتصاد کلان متصور بود. ما فعلاً حدود 20 درصد در سال رشد نقدینگی داریم و تا پایان سال جاری نیز میزان نقدینگی به حدود هزار و 800 هزار میلیارد تومان می‌رسد. این رشد شتابان هرسال ادامه می‌یابد؛ مانند بهمنی که از کوه سرازیر و مرتب بزرگ‌تر می‌شود.

این نقدینگی مانند یک بمب آینده اقتصاد ایران را با تهدید مواجه و یقیناً ما را درگیر معضل بزرگ‌تری خواهد کرد. این هشداری است که مدام داده می‌شود و ظاهراً همه به آن واقف هستند اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن نمی‌شود.

حقیقت این است که فعلاً ساماندهی بازار پول و مهار کردن نقدینگی سرگردان برای تبدیل آن از یک تهدید بزرگ به یک فرصت مساعد نیازمند عزم جدی است.

باید تلاش شود که با بهبود فضای کسب‌وکار و مساعد کردن دورنمای سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مولد، نقدینگی را برای حضور در تولید و عمران کشور تشویق کرد وگرنه نقدینگی سرگردانی که چند ماهی است بازار ارز را به آشوب کشیده، در آینده برای کسب بازدهی بیشتر، بازارهای دیگری را نیز به چالش خواهد کشید و متأسفانه هیچ ابزاری نیز برای جلوگیری از آن وجود نخواهد داشت.

منبع: تسنیم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.