راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

درس خواجه نظام‌الملک برای ما

روح‌الله اسلامی؛ عضو هیئت‌علمی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد / امسال هزارمین سالگرد تولد خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر خردمندی است که سی سال توانست در عمل و نظرآبادانی کشور را رقم زند. یادگاری جهانی به نام سیرالملوک از او به زبان فارسی به‌جامانده که در ادامه سعی می‌شود بر اساس تحلیل لئو اشتراوس مفسر فلسفه سیاسی، منولوگ‌های (تک‌گویی‌های) کتاب به روش دیالوگ (گفت‌وگو بازمان حاضر) برای حل مشکلات امروز دولت و ملت بازگویی شود.

سیرالملوک در سنت اندرزنامه‌نویسی با قصد احیا، حفظ و تداوم تجربه مملکت‌داری ایرانی نوشته‌شده است. در این سنت شاهان، وزیران، موبدان، دبیران و کارگزاران حکومتی که دارای تجربه عملی حکومت‌مندی و خردورزی مملکت‌داری بوده‌اند، شاخص‌های سیاست ایرانشهری را منتقل کرده‌اند.

پرسش این است که اگر از منظر مشکلات امروز همچون بیکاری، گرانی ارز، قاچاق سوخت، مهاجرت نخبگان، بحران آب و… به متن سیرالملوک نگاه اندازیم و از نظام‌الملک بخواهیم، تجویز شما برای بهبود اوضاع کشور چیست، چه پاسخی خواهد داد؟

 

تخصص و آزمون

نظام‌الملک اولین موردی که ذکر می‌کند ارتباط دانش و قدرت است. زمانی که به وزارت رسید سعی کرد نظامیه‌هایی ایجاد کند که هدف آن تربیت بوروکرات‌هایی برای اداره کشور باشد. دیوان‌سالاری با طایفه گری و قوم‌وخویش‌بازی سر سازگاری ندارد و همه امور از قانون نهادن، قضاوت، دادن مجوز، نظارت، سفارت و خزانه‌داری نیاز به تخصص دارد.

این تخصص‌ها در زمان نظام‌الملک در نظامیه‌ها آموزش داده می‌شد. دستگاه‌های دانشگاه و همه متولیان سامانه‌های معرفتی باید در بعد طبیعی، پزشکی، مهندسی و به‌خصوص انسانی با سامانه دولت ارتباط داشته باشند.

آزمون‌های استخدامی استاندارد و گزینش از میان نخبگان راه‌حل بحران‌های کشور است. نظام‌الملک سعی کرد نخبگان را شناسایی کند و در شبکه نظامیه‌هایی که از نیشابور تا بغداد پدید آورد دیوان‌سالاران حرفه‌ای تربیت کرد. یکی از مشکلات امروز جامعه ایران هجوم استثناهایی است که راه ورود نخبگان شایسته به دولت را سد کرده است و باعث فرار مغزها می‌شود.

تخصص گرایی با استفاده از آزمون‌های استاندارد ملی و نظارت و ارزیابی مداوم نخبگان حکومتی در سنت مملکت‌داری ما، در غیبت به سر می‌برد.

 

شریفات و ادب حکمرانی

نظام‌الملک به‌این‌علت وزیر باشکوه و صاحب سبک در دوره میانه تاریخ ایران شد که توجه بالایی به ادب و حفظ جایگاه‌ها داشت. او ابتدای به قدرت رسیدن همه جریان‌های فکری را مهار کرد. به سراغ خواجه عبدالله انصاری رفت و باادب و احترام او و مریدانش را مطیع دولت ساخت.

به زیارت ائمه شیعه در کربلا و نجف رفت و برای امام رضا (ع) موقوفه‌ای ایجاد کرد. همه جریان‌های اهل سنت و شیعه و عارفان را مرید دولت ساخت و اعتقاد داشت بدون دین نمی‌توان حکمرانی کرد. او سفارت و سفیر را چشم و گوش دولت می‌دانست و سختگیری‌های زیادی به همراه آزمون و نظارت بر آن‌ها اعمال می‌کرد.

اعتقاد داشت هر امر حکومتی دارای تشریفات، آداب و سنن محکمی است که نیاز به آموزش و تربیت دارد و از همه کارگزاران آن‌ها را طلب می‌کرد. او خود وزارت را وجاهت بخشید به‌گونه‌ای که خلیفه و سلطان در برابر اقدامات حرفه‌ای او تنها نظاره‌گر بودند. دعوای سلطان و خلیفه را پایان داد و باادب حکمرانی امنیت و آبادانی را حاکم کرد.

ادب سنت ایرانی است و نظام‌الملک برای همه طبقات حکومتی آداب حکومتی را در بستر گونه‌ای اخلاق واقع‌گرای محافظه‌کار طلب کرد. اقدامی کرد که نیروهای گریز از مرکز که ادعای حکمرانی داشتند همه زیر چتر حاکمیت مطلقه دولت قرار گرفتند و بدین گونه امنیت و کارآمدی حاکم شد.

 

چگونگی حکومت و نقش‌ها

در نگاه نظام‌الملک آرمان‌ها و شعارها جایی ندارد و با خواندن سیرالملوک متوجه می‌شویم عقلانیت پیچیده‌ای برای نظام بخشی در امور حکومت‌مندی وجود دارد. به نظر نظام‌الملک مهم نیست چه کسی حکومت می‌کند بلکه آنچه اهمیت بنیادین دارد شیوه حکومت او است.

نظام‌های سیاسی بر اساس دین و اعتقادات پابرجا نمی‌مانند بلکه عدل اساس حکومت است و بارها تکرار شده است که حکومت کافر می‌تواند پابرجا باشد، اما حکومت ظالم قطعاً نابود خواهد شد. ظلم همان بی‌عدالتی است، هرچند دیندارانه باشد و عدل همان چگونگی حکومت و کارهای مناسب مملکت‌داری است.

نظام‌الملک اعتقاد دارد تا زمانی که دولت به وظیفه نان‌رسانی و برقراری امنیت و آباد کردن کشور مشغول است دوام دارد اما چون مال‌اندوز، زورگو، بی‌قاعده و غیرقابل‌پیش‌بینی شود مردم احساس ظلم می‌کنند. عدالت همچون چرخه‌ای است که همه اجزای آن چون دایره به یکدیگر وصل شده است.

حکمرانی باشکوه به داشتن نظامیان با سازوبرگ است، داشتن لشکر قدرتمند به خزانه سرشار و امن برمی‌گردد و خزانه آباد به صنعتگران، کشاورزان و تاجرانی است که از روی رضایت و رغبت مالیات می‌دهند. مالیات‌دهنده‌های راضی نیز همه رفتارشان به دستگاه عدل ودادی است که در آن می‌توانند از جان و مال خویش دفاع کنند. این چرخه اگر وجود داشته باشد مشروعیت دولت و رضایت ملت را رقم می‌زند و در هرکجا متوقف شود همه ارکان حکومت را به سمت ظلم سوق می‌دهد.

 

داشتن نظارت و ارزیابی

متخصصان درس‌خوانده، باادب، شایسته و کارآزموده‌ای که جذب می‌شوند دیوان‌های کشور را نظم می‌دهند. برای نظم نیاز به تکنیک‌های جزئی اما مهمی است که رعایت هر یک از آن‌ها پایه‌ای است برای تداوم قدرت. نظام‌الملک می‌نویسد به هر فرد یک شغل بدهید تا بتوانید از او بازخواست و سؤال کنید.

دو شغل را به یک فرد و چند فرد را برای یک شغل نگمارید که تباهی ملک در بی‌نظمی، بی‌پاسخگویی و ناکارآمدی است که از این سیاست نابجا بر خواهد خاست. اقوام و خویشان را در کنار هم‌شغل ندهید و بر هر قوم از آن قوم مأمور نگمارید. کارگزاران حکومتی را هرچند سال یک‌بار جابه‌جا کنید.

برای پیران و ازکارافتادگان لشکری و کشوری امکانات و بیمه و احترام قائل شوید. برای کشور دو خزانه داشته باشید. یک خزانه برای امور جاری و سالانه که دخل‌وخرج آن مشخص و از روی حساب‌وکتاب باشد و یک خزانه دائمی که همیشه واریزی داشته باشد برای مواقع بحرانی و هرچه به‌صورت وام از آن برمی‌دارید بازگردانید تا کشور را پشتوانه مالی دائمی باشد؛ اما مهم‌ترین تکنیک نظام‌الملک ایجاد سامانه‌ای قدرتمند برای نظارت و ارزیابی دائمی کارگزاران حکومتی است.

همیشه باید بر سر مأموران حکومتی مأمورانی ناشناس باشد. درد، رنج و اعتراض مردم را نباید مستقیم شنید؛ چراکه آغشته به منافع شخصی است. هر دولتی نیاز به بازرسان و جاسوسانی دارد که آشکار و نهان و مداوم همچون اعصاب بدن بازخوردها را به مرکز می‌آورند و تشویق و تنبیه را سامانمند می‌سازند.

بدون بازخورد، ارزیابی و نظارت هیچ نظامی سر پا نخواهد ماند و موریانه فساد از درون رخنه خواهد کرد. به‌طور خلاصه نظام‌الملک خواهد گفت اساس حکومت بر نظم، قاعده و ترتیباتی است که عقلای سیاست برای مردم وضع می‌کنند. باید رویه‌های مشخص از پیش تعیین‌شده توسط کارگزارانی خردمند و باتجربه ایجاد شود که به افراد متصل نباشند.

به‌جای افراد و صفات کیفی آن‌ها باید سیستم ساخت و به‌خصوص در مورد ترتیبات قدرت، ثروت و لذت لازم است واقع‌گرایانه عمل کرد. دولت همچون نظامی است که باید رابطه حکومت و ملت در آن بر اساس نظم از پیش تعیین‌شده و قواعد داد (عدالت) استوار شود. این قواعد یک مرکز حکمرانی، حاکمیت مطلق، حساب‌وکتاب منظم حکومتی و بازرسی‌ها و بازخوردهای دقیق طلب می‌کند.

آنچه به کشور ضربه می‌زند کنش‌های سیاسی و سیاست‌گذاری‌های بی‌نظم، فردی و غیرقابل‌پیش‌بینی است که از ورودی تا خروجی و از اجرا تا ارزیابی آن بر اساس ترتیبات عقلانی نیست. کشور نیاز به‌نظام دارد و این مهم بر اساس قانون و شاخص‌های تجربی که عقل بشر بارها آزمون‌وخطا کرده، قابل حصول است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.