پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اقتصاد دیجیتال، این ماده سیاه و بد بو
سروش حسینزاده، مدیرعامل صرافی نیپوتو / گاوآهنها به قدرت خود باقی هستند، خدا را شکر بارانی هم میبارد، امیدوارم ملخ به سراغ مراتع نیاید، گاهی اوقات مادهای سیاه و بد بو نمیدانم از کجا سر درمیآورد. البته همه تلاشمان در این است که این ماده بیخاصیت را از مزارع زرخیزمان دور کنیم. همین که قوت لایموت این ملت تأمین میشود خدا را شاکریم. باشد که سایه قحطی و جنگ از سر این سرزمین به دور باشد.
جملات فوق استدلال کسانی بود که در ابتدای سده شمسی نسبت به انقلاب صنعتی بیگانه بودند. نگاه نفیگرایانه نسبت به تحولات زمانه خود داشتند و صرفاً به آن چیزی که از پیشینیان آموخته بودند اکتفا میکردند و از تغییر و پیشرفت در هراس بودند.
دیری نپایید که اقتصاد صنعتی به فراخور زمان جایش را به اقتصاد سنتی داد. اقتصاد سنتی وابسته معیارهایی به غایت کنترلناپذیر بود و خراجی که از آن در میآمد کفاف چرخاندن کشور را نمیداد. اقتصاد صنعتی با حدود ۲۰۰ سال تأخیر در کشور پدید آمد و میتوان گفت فاز اول آن بیشتر در صنایع فولاد، نفت و خودرو در قبل انقلاب و فاز دوم آن بعد از انقلاب در صنایع پتروشیمی نمود پیدا کرد.
در حال حاضر قریب به بیش از سی سال از انقلاب دیجیتال در دنیا میگذرد ما نیز به سان پیشینیانمان دید نفی گرانه به پدیدههای نوظهور داریم.
همانگونه که نفت ماده سیاه بیخاصیت و بد بو بود، اقتصاد دیجیتال هم همین است.
همانگونه که نان و گندم شکم سیر کن را به تحولات صنعتی ترجیح میدادیم الان نیز «چیزی که قابل لمس است و به چشم میبینیم» را ارجح میدانیم از اقتصاد دیجیتالی که به چشم نمیبینیم.
هنوز هم ترجیحمان بر این است چشم بر تنگه هرمز و خلیج عدن و تنگه جبل الطارق بدوزیم که آیا کشتیهایمان با پرچم دیگر کشورها به سلامت از دست تحریم گران و دزدان سومالی به مقصد میرسد و حالا که رسیدند آیا پولی بانکهای جهانی به ما میدهند که آنگاه عباس آقا از دبی با اسکونت ۱۰ تا ۲۰ درصدی پول ما را بدهد؟
آخر چه ارزشی دارد یک شرکت تکنولوژی مثل hashicorp که یکی از فاندرها و مدیرعاملش ایرانی هست سالانه بیش از ۶۰۰ میلیون دلار سود خالص دارد و همین یک قلم شرکت (که تقریباً مشابه ابر آروان است) میتوانست برای دولت سالانه ۱۵۰ میلیون دلار مالیات پرداختی داشته باشد.
آخر چه فایده که یک شرکت در حوزه فناوریهای نوین مالی شبیه بایننس با درآمد سالانه ۱۲ میلیارد دلار به دولت ۳ میلیارد دلار مالیات سالانه بدهد.
گیریم هم که برادران خسروشاهی با شرکتهای میلیارد دلاریشان در ایران بودند و به ما مالیات میداند.
چه اهمیتی دارد کشور چین (که هرجایی سر میچرخانیم کالاهای تولیدیاش اطرافمان را اشغال کرده) اقتصاد دیجیتالش بیش از ۴۱ درصد از تولید ناخالص داخلیاش را تشکیل داده است.
هنوز ترجیح میدهیم چشمان خود را به چیزی که نمیبینیم ببندیم، در جلسات یک موز و پرتقال پوست بکنیم و به چیزی که قابل لمس است اکتفا کنیم و بهترین نوع اقتصاد هم از نظرمان فقط تیروتخته و زمین باشد.
چماق را هم به دست نهادهایی بدهیم که از نظارت فقط سرکوب و سنگاندازی را بلدند بدهیم.
ترجیح فعلاً بر این است که بر طبل اشتباه گذشتگانمان محکمتر بکوبیم، فیلتر اینترنت را هم بیشتر کنیم، فضا را برای رشد اقتصادی که نمیبینیم تنگتر کنیم و باز هم برای یک نسل از دنیا عقب بمانیم.
در پیشرفت جدیدمان هم با دوربین دوچشمی و مشاهده لوکیشن روی گوگل مپ چشم انتظار کشتیهایمان میمانیم و این را حاصل ماهها کار کارشناسی دانسته و از جیب خلقالله فاکتور میکنیم.