پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به وضعیت حوزه نئوبانک در کشور و سیاستهای بانک مرکزی درباره این حوزه / خیال خام نئوبانک یا پوستاندازی جدی بانکداری سنتی؟
عصر تراکنش ۵۲ / واژه نئوبانک در اکوسیستم بانکی ایران عمر طولانی ندارد. در سالهای اخیر روند تحولی نظام بانکداری این عبارت را بر سر زبانها انداخته، ولی هنوز هم بسیاری از اهل فن توافق نظری بر سر تعریف نئوبانک ندارند. به بیان ساده میشود گفت که نئوبانک ارائهدهنده خدمات آنلاین و اپلیکیشنهای موبایلی است. به عبارتی در نئوبانک برای ارائه خدمت، هیچ مکان و زمانی بهعنوان محدودیت وجود ندارد. تصور کنید در هر ساعت از شبانهروز از هر کجای جهان بتوانید در بانک به افتتاح حساب اقدام کنید یا درخواست تسهیلات بدهید و بسیار سریع به درخواست شما پاسخ داده شود. در صنعت بانکداری کشور تاکنون تلاشهایی برای راهاندازی نئوبانک صورت گرفته، ولی بر سر این موضوع که آیا این تلاشها واقعاً نئوبانک هستند یا صرفاً دیجیتالیکردن خدمات یک بانک، توافقی وجود ندارد و بسیاری از کارشناسان نظام بانکی کشور این چند نمونه اجراشده را نئوبانک نمیدانند و معتقدند این بانکها صرفاً وضعیت تقویتشده خدمات دیجیتالی بانکهای سنتی هستند که برای رسیدن به نمونه و مفهوم نئوبانک راه طولانی در پیش دارند. برای بررسی این موضوع که آیا تلاشهای صورتگرفته در کشور به معنای واقعی کلمه نئوبانک هستند یا خیر، به سراغ کارشناسان و متخصصان صنعت بانکی کشور رفتهایم و نظر آنها را درباره مفهوم نئوبانک، چالشهای این حوزه در کشور، مسئله احراز هویت غیرحضوری و همچنین نگاه رگولاتور به حوزه نئوبانکها جویا شدیم. نیما امیرشکاری، مشاور بانک مرکزی؛ محسن زادمهر، مدیر ارشد بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه و مدیر نئوبانک بانکینو؛ جمال غضنفری، عضو هیئتمدیره بلوبانک و کسری دولتخواهی، کارشناس حوزه بانکی افرادی هستند که در این گزارش ما را همراهی کردند. در ادامه پاسخ هر یک از این افراد را به سؤالهای ما میخوانید.
ابتدا برایمان بگویید که اگر بخواهید مهمترین چالشهای موجود بر سر راه شکلگیری نئوبانکها در کشور را نام ببرید، آنها چه هستند و به نظر شما رفع کدامیک از آنها بسیار مهم و ضروری است؟
نیما امیرشکاری: به نظر بنده بزرگترین چالش ما این است که مدلهای کسبوکاری ما به سمت نیچمارکت (niche) یا تخصصیشدن بانکداری پیش نرفته است؛ یعنی مشکل ما این است که هنوز بانکداری را بهصورت مارکتهای در ارتباط با هم نمیبینیم. همه بانکهای ما مثل هم کار میکنند و سرویسهای مشابه ارائه میدهند و یک کار را تکرار میکنند. این اتفاقی است که در نظام بانکی تاکنون شاهد بودیم و امروز در نئوبانک هم شاهد آن هستیم. چالش دیگر به حوزه مقرراتگذاری برمیگردد که در حوزه بانکداری عادی هم هنوز مشکلاتی در این خصوص وجود دارد و نئوبانک هم با این مسئله دستوپنجه نرم میکند.
کسری دولتخواهی: در ابتدا لازم است نگاهی بر ادبیات نئوبانک داشته باشیم. افتتاح حساب بانکی پس از رکود و ایجاد وقفه در طول همهگیری کرونا در حال بازگشت است و فعالیتهای مربوط به افتتاح حساب دیجیتال یا بهاصطلاح Digital Account Opening در حال رشد چشمگیری هستند. نئوبانکها با سرعت زیادی در حال تبدیلشدن به بازیگران بزرگی در ارائه خدمات مالی هستند؛ زیرا با حذف اصطکاک از فرایندهای مالی، برای ارائه خدمات، راهکارهای نوین ارائه میدهند. بر خلاف بانکداری سنتی، نئوبانکها یا بهنوعی بانکهای دیجیتالی، از آسیبهای احتمالی نظیر افزایش هزینههای سربار شعب یا همهگیری ویروسی نظیر کرونا در امان هستند، به همین دلیل رویکرد به توسعه خدمات نئوبانکی در سراسر جهان در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است.
در دستهبندی از بانکها یا فینتکهایی که خدمات خود را بهصورت کاملاً آنلاین ارائه میدهند، سه دسته قابل بیان است؛ نیوبانک (NewBank) که مؤسسه یا مجموعهای است که مجوز بانکداری میگیرد و بهعنوان یک بانک، خدمات ارائه میدهد. مونزو یکی از نمونههای این مدل بانکداری تلقی میشود. همچنین گاهی از عنوان Full-stack Neobank برای بیان این بخش از بانکها به کار برده میشود که در واقع به بانکهایی گفته میشود که بر اساس مجوز بانکداری خود و نه بهواسطه مجوزهای بانکداری سایر بانکها، خدمات آنلاین خود را ارائه میدهند. نیوبانکها با اتکا به مجوز بانکداری خود قابلیت ارائه خدمات حساب، کارتهای بدهی و اعتباری، خدمات مبادلات ارزی، رمزارزها، پرداختهای فردبهفرد و ارائه انواع وامها را در بانک خود دارند.
نئوبانک (NeoBank)، فینتکی است که بدون مجوز بانکداری، خدمات بانکداری را از سایر بانکها میگیرد و به مردم ارائه میدهد. در این شیوه ارائه خدمات لازم است کاربران در یکی از بانکهای طرف قرارداد با نئوبانک، حساب داشته باشند. یولت (Yolt)، نئوبانکی است که در سال 2017 در انگلیس شروع به کار کرده است. همچنین از این بخش از بانکداری آنلاین، تحت عنوان front-end focused neobank یاد میشود که برای ارائه خدمات بانکداری به مجوز یک بانک دیگر نیاز دارد. و در نهایت بتابانک (BetaBank) که بتابانک زیرمجموعه یا بخشی از یک بانک است که بخشی از خدمات آن بهواسطه مجوزهای آن بانک ارائه میشود. سیمپل نمونهای از بتابانک است که بهواسطه شراکت دو بانک «Bancorp» و «BBVA» فعالیت میکند. برخی از نیوبانکها و بتابانکها، به این دلیل که اکثر – و نه تمام – فعالیتهای بانکی خود را بهصورت آنلاین انجام میدهند و در واقع بخشی هستند که بهدنبال چالش ارائه خدمات آنلاین، از بانکداری سنتی جدا شدهاند، در دسته بانکهای چالشگر قرار میگیرند.
سرخوردگی روزافزون کاربران خدمات بانکی از دریافت خدمات بانکداری سنتی از فناوری متمرکز بانکداری و هزینههای بالای دریافت خدمات ناشی میشود. این افت رضایت همراه با اشتیاق به دریافت راهحلهای دیجیتالی، حرکت به سمت بانکداری تمامدیجیتال را تسریع کرده است. ظهور نئوبانکها تا حد زیادی با افزایش تقاضا برای خدمات بانکداری دیجیتال از سوی مصرفکنندگان جوانتر و همچنین افزایش اعتماد بانکهای دیجیتالی توسط مصرفکنندگان در هر سنی، حمایت خواهد شد.
در واقع بزرگترین موضوعی که در اینباره میتوان به آن اشاره داشت، این است که در ارائه تعریف جامعی از نئوبانکها و نحوه بهکارگیری آنها راه طولانی در مقابل صنعت بانکداری است. نوع احساس نیاز به خدمات نئوبانکها و نحوه عملکرد هر یک از تعاریف مطرحشده، یکی از چالشهایی است که بر سر شکلگیری نئوبانکها قرار گرفته است.
یکی دیگر از چالشهایی که پیش روی این رویکرد نوین قرار گرفته، تقابل بین بانکها و نئوبانکهاست که مختص یک کشور یا منطقه نیست و جامعیت آن در تمام گزارشهای مربوطه که توسط شرکتهای مطرح ارائه میشود، کاملاً مشهود است. این چالش به حدی فراگیر است که میتواند ایجاد و شکلگیری هویت مجزای نئوبانکها را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از دلایل این تقابل، هزینه سربار و سرمایهگذاری کلانی است که بر دوش بانکداری سنتی قرار گرفته و به مقاومت در برابر تمامدیجیتالیشدن صنعت بانکداری و پذیرش این تغییر یا بهنوعی پذیرش شکست بانکداری سنتی منجر شده است.
محسن زادمهر: مهمترین چالش حوزه نئوبانک در کشور، صدور مجوز نئوبانک بهعنوان یک نهاد مالی مستقل و غیروابسته به بانکهای موجود است. علاوه بر مجوز، فرایندها را هم باید ببینیم؛ یعنی دستورالعملها و بخشنامههایی که در بانکهای سنتی و بانک مرکزی وجود دارد، قدیمی است و اجازه فعالیتهای جدیدتر یا بازطراحی فرایندهای قدیمی را نمیدهد. وقتی یک سرمایهگذار میخواهد وارد حوزه جدیدی بشود، باید خیالش راحت باشد که مسیر پیش روی او پیچیدگی خاصی ندارد و میتواند با اطمینان خاطر در آن حوزه سرمایهگذاری کند. اصلیترین کار نئوبانک این است که به کمک فناوریهای جدید فرایندهای بانکی را بازطراحی کند، پس نیازمند آن است که قوانین هم بازطراحی شوند تا بتواند مسیر تجربه کاربری مشتری را تغییر دهد؛ مثلاً کسی میگوید ما میتوانیم یک مدل اعتبارسنجی طراحی کنیم تا مشتری بتواند بدون ضامن و بدون پیچیدگی خاصی و با کمترین ریسک و نرخ نکول وام بگیرد، اما بخشنامهای وجود دارد که میگوید افراد برای وام حتماً باید حضوری مراجعه کنند و تضامین لازم و کافی ارائه دهند؛ بنابراین در اینجا مهمترین کار تغییر بخشنامههای قدیمی و اجازه خلق نوآوریهای جدید است. برای این منظور مهمترین کار تغییر نگاه رگولاتور از حذف تمامی ریسکهای موجود به رویکرد مبتنی بر ریسک است تا سرمایهگذاران بتوانند بر اساس اشتهای ریسک خود، به نوآوری و بازطراحی فرایندهای موجود اقدام کنند.
جمال غضنفری: یکی از چالشهای حوزه نئوبانک در کشور این است که خدماتی که در همه سازمانها و نهادهای فعال کشور ارائه میشود، مبتنی بر فناوریهای الکترونیکی و بهصورت آنلاین نیست و این موضوع باعث میشود که ما نتوانیم درک درستی از خدمات نئو داشته باشیم. برای داشتن خدمات نئو ابتدا باید زیرساختهای لازم برای ارائه خدمات آنلاین را فراهم کنیم. سازمانهای دولتی و غیردولتی تا به امروز قدمهای خوبی برداشتهاند، اما واقعیت این است که این سرویسها نه یکپارچه است، نه قابل دسترس؛ در نتیجه در حوزه بانکداری نتوانستهایم عمق خدمات را از یک سطح مشخصی جلوتر ببریم.
چالش دیگر این است که ما باید از این دیدگاه فرار کنیم که برای نئوبانکشدن باید روشهای سنتی را مکانیزه کرد. این اشتباه است؛ چراکه در این صورت اتفاق دیگری خواهد افتاد و آن وقت شاهد اجرای اصولی آن نخواهیم بود. نئوبانکشدن نیازمند یک پوستاندازی اساسی است. چالش آخری هم که مانع رشد کسبوکارهاست، ارائه مدل کسبوکاری است که در نهایت بانکها بتوانند مدل کسبوکاری موفقی داشته باشند و سودده شوند؛ یعنی بانکها در کنار خدماتی که با استفاده از پول مردم به آنها ارائه میدهند، بتوانند تسهیلات نیز ارائه بدهند؛ مثلاً از آن کارمزدی که دریافت میکنند، بتوانند سودآوری داشته باشند. اگر قرار است بهصورت سنتی این خدمات را ارائه بدهیم، دیگر خیلی دلیلی ندارد زحمت ایجاد نئوبانکها را بکشیم.
نئوبانک بهدنبال نگاهی جدید به مدل کسبوکار بانکی است؛ در نتیجه صرف دیجیتالیکردن کانالهای بانکداری یا غیرحضوریکردن همهچیز، نئوبانک نخواهیم داشت. در چند بانک کشور پروژههایی شروع شده که نام نئوبانک را روی آنها میگذارند، به نظر شما چقدر تلاشهای انجامشده در کشور به نئوبانک نزدیک است؟
امیرشکاری: اینکه میگویند نئوبانک خدمات بانکداری است، درست نیست و اتفاقاً همیشه گفتهام که نئوبانک یعنی ترکیبی از یک صنعت دیگر خارج از بانکداری و بخشی از خدمات بانکی که با یکدیگر ترکیب میشوند؛ مثلاً ترکیب خدمات بانکی با صنعت بورس، بیمه، حملونقل و…؛ یعنی نئوبانک از بیرون بانک به سمت خدمات بانکی نشانه میرود، نه بانکی که مجوز بانک دارد و خدمات خود را غیرحضوری میکند و فرایندها را بهبود میبخشد. این خیلی خوب است، اما اسم این، دیگر نئوبانک نیست و به آن بانکداری دیجیتال میگویند. من نمیگویم که در حال حاضر در کشور نئوبانک نداریم؛ چراکه نمونههایی وجود دارد. برای مثال دیجیپی میگوید من تابهحال خردهفروش بودم و اکنون به مشتریان خود خدمات اعتباری میدهم که در زمینه وام خرد است. آن موقع میآیم خدمات خرید کالا و لجستیک و خردهفروشی را که قبلاً داشتم، با بخش دیگری از خدمات بانک مثل بخش میکروفایننس ترکیب میکنم و آن را در یک بستر جدید به نام نئوبانک ارائه میدهم.
برای مثال کیاندیجیتال میگوید که من تابهحال صندوقهای بورسی میفروختم و اکنون بستری هستم که تمام داراییهای طرف مقابل، شامل صندوقهای بورسی، ریزتراکنشهای بانکی و تراکنشهای پرداخت کلان آن را در یک جا بیاورم؛ در واقع مرتبطکردن حوزه کارگزاری با بانک و ارائه آن در یک بستر یا پلتفرم. به نظر من این نئوبانک است؛ یعنی ترکیب دو صنعت با یکدیگر. ولی اینکه بانک X بگوید که من نحوه ارائه سرویس کارتبهکارت یا هر سرویس دیگر خود را تغییر میدهم، به نظر من بانکداری دیجیتال است، نه نئوبانک.
دولتخواهی: نباید منکر تلاشهایی شویم که در راستای ایجاد نئوبانکها به هر شکلی شده است. فرهنگ ارائه خدمات غیرحضوری توسط این بانکها و شرکتها ایجاد شده و فرهنگ بانکداری تمامدیجیتالی را توسعه دادهاند و این در حالی است که نئوبانکها بخشی از این فرایند تغییر هستند. همه تغییرات در راستای تحولات دیجیتالیاند که در سالهای اخیر در صنعت بانکداری اتفاق افتاده و چشمانداز روشنی از این توسعه در آینده را ترسیم میکند.
زادمهر: هیچ تعریف واضح و شفافی در دنیا در خصوص نئوبانکها وجود ندارد و اختلافسلیقه در این تعریفها بسیار زیاد است. ضمن اینکه برای من اسم آن خیلی مهم نیست و بهصورت کلی به آنها بانک چالشگر میگویم. بانکهایی که در کشور به اسم نئوبانک فعالیت میکنند با مشکلاتی از سمت رگولاتور مواجه هستند که نئو شدن آنها را دشوار کرده است؛ مخصوصاً در بحث مجوزدهی. مهم این است که ببینیم آیا یک نئوبانک توانسته است بانکهای دیگر را به چالش بکشد یا نه، یا اینکه توانسته است یکسری از فرایندها را بازطراحی بکند تا بتواند خدمات بهتری ارائه بدهد یا خیر. بدیهی است که اکثر نئوبانکهای موجود مانند بلوبانک و بانکینو تازه در ابتدای مسیر هستند، پس مطمئناً با شرایط ایدهآل فاصله دارند.
با توجه به تعریفی که شما ارائه دادید و به این واسطه نئوبانکها را به چالش میکشید، بله ما در کشور نئوبانک نداریم؛ بدین نحو که یک استارتاپ فینتکی از یک بانک سرویس بگیرد و مدل کسبوکاری خود را راهاندازی کند؛ در واقع ما با این رویکرد هیچ نئوبانکی نداریم. اگر نئوبانکی از بانک مرکزی مجوز بگیرد و تمامی زیرساختها را خودش راهاندازی کند هم دیگر نئوبانک نیست و آنوقت بانک دیجیتال خوانده میشود و همچنین وقتی نئوبانکی وابسته به یک بانک سنتی و یک اسپینآف از آن بانک باشد هم معمولاً به آن بتابانک میگویند.
غضنفری: تلاشهایی که در کشور در این حوزه انجام شده، از نظر ما گامهای کافی نیست، اما لازم است؛ یعنی تلاشهایی که برخی بانکها در راهاندازی نئوبانکها داشتهاند، لازم بودهاند، اما جای کار بیشتری دارند. پاسخ به این سؤال که ما چقدر به آن مفهوم اصلی نئوبانک نزدیک هستیم، دشوار است؛ چراکه این مسئله انتها ندارد؛ یعنی روندی است که روزبهروز بیشتر طی میشود. تلاش همه ما باید این باشد که مرتباً نوآوری داشته باشیم و خودمان را با همان معیارهای تعریفشده در دنیا تطبیق بدهیم. اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم، نمیتوانیم ادعایی مبنی بر نئو بودن داشته باشیم.
ممکن است اختلافسلیقههایی وجود داشته باشد که ایران اکنون نئوبانک دارد یا نه، اما در مجموع همه فعالانی که میخواهند در این حوزه کار کنند، هدفی جز ارتقای سطح بانکداری و تسهیل خدماترسانی ندارند. ما نباید به سمت بانکداری سنتی برگردیم؛ بلکه باید تلاش خود را در راستای ارائه خدمات نوین بانکداری انجام دهیم. دنیا هم تجربههایی را از سر گذرانده و اکنون در زمینه نئوبانک، در جایگاهی بالاتر از ما ایستاده و ما هم باید این مسیر را طی کرده و سعی کنیم هرچه بیشتر به مفهوم و کارکرد نئوبانک نزدیک شویم. ما این مسئله را در کشور خود بهنوعی بومی یا محلی هم کردهایم تا با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و الزامات رگولاتوری که وجود دارد، پیش برویم.
رگولاتور این حوزه که بانک مرکزی است، چه دیدگاهی نسبت به نئوبانک دارد و تاکنون چه اقداماتی در این حوزه انجام داده است؟ لطفاً درباره محدودیتهای قانونی نئوبانک در کشور نیز برایمان بگویید.
امیرشکاری: اگر به اولویتها و دغدغههای بانک مرکزی در سالیان گذشته بنگریم، میبینیم فضای بانکی کشور به قدری آرامش نداشته که حاکمیت بتواند به نوآوری و نیازهای بازار توجه نشان دهد؛ یا لااقل در اولویت نخست قرار نگرفته است. بانک مرکزی در وضعیت کنونی اقتصاد ایران سازمانی است که سرش در حوزههای مختلف کشور بسیار گرم است و شاید اولویت اول آن حوزههای فناوری نباشد. حوزه ارز مشکلات خود را دارد، حوزه اعتبارات و حوزه تأمین مالی هم به همین صورت و…، قطعاً بانک مرکزی کشور از حوزههای فناوری بهعنوان اولویت اول خود یاد نخواهد کرد. نئوبانک نیز از حوزههایی است که قشر مخاطب آن به میزانی نیست که دغدغه رگولاتور باشد. اقتصاد کشور در وضعیت خاصی قرار دارد و اوضاع داخلی و خارجی آن چندان مطلوب نیست و این مسئله مثل هرم مازلو میماند که مسائل به ترتیب اولویت، دستهبندی میشوند و حوزه فناوری هم در اولویتهای درجه اول نیست؛ اما با این حال در همین وضعیت نیز بانک مرکزی اقداماتی را انجام داده است؛ برای مثال روی احراز هویت غیرحضوری کار کرده و به شورای پول و اعتبار سندی ارائه داده است.
برای مجوزدهی نئوبانک هم یکسری اقدامات انجام داده که البته در یک جایی متوقف مانده و دلایل خاص خودش را دارد. روی افزایش تعداد نهادهای مالی در کشور بحث است که این بحث از سمت بانک مرکزی نیست و از سمت نهادهای حاکمیتی بالاتری است که بانک مرکزی را مجاب میکنند. به همین دلیل تعداد نهادهای مالی رو به کاهش است و ما شاهد هستیم که اقدامات از سمت بانکها هم روند کاهشی را طی میکند، چه برسد به اینکه بخواهیم نئوبانک اضافه کنیم. البته بانک مرکزی در همین فضا هم در حال ایجاد سندباکسی است تا افراد بتوانند مدلهای کسبوکاری جدید خود را در فضای محدودتر و قابل نظارتتری به جریان بیندازند و متوقف و بدون مجوز نمانند. یک سال و نیم است که سندباکس ایجاد شده و این موضوع از اقداماتی است که رگولاتور در جهت ایجاد این فضاها انجام داده است.
دولتخواهی: بهدلیل تمرکزگرایی که در بانک مرکزی و رگولاتوری در اجرا و ارائه تمام خدمات بانکی (و نه صرفاً نظارت بر این اجرا بهعنوان وظیفه اصلی رگولاتوری) وجود دارد، بهمراتب مقاومتهایی در برابر این تغییرات مشاهده میشود. این توجه به تمرکزگرایی توسط رگولاتور، بهویژه در اجرا، باعث میشود که فاصله فرهنگ بانکی و نئوبانکی بیشتر شود. دومین چالش عدم پذیرش شخص ثالث ارائهدهنده خدمات یا TPP بهعنوان نهاد مستقل با هویت مجزا برای ارائه خدمات مالی است. پذیرش استقلال هرگونه نهاد ارائهدهنده خدمات مالی، یکی از شرایط لازم برای تمامدیجیتالیشدن صنعت بانکداری است.
زادمهر: ما هیچوقت نمیتوانیم از یک رگولاتور انتظار داشته باشیم که از بازار جلوتر باشد؛ مثلاً در بازار رمزارزهای جهانی هم ابتدا این بازار شکل گرفت و بعد قدمبهقدم مسائل قانونگذاری آن در کشورهای مختلف پیگیری شد. در ایران هم رگولاتور برای مجوزدهی خیلی جسورانه جلو نیامده که بخواهد حمایت کند، اما تا حدی هم فضا را باز گذاشته و به کسبوکارهای جدید اجازه فعالیت داده است. این فعالیتها هم کاملاً ریسکسنجی شده است؛ مثلاً اینکه ابتدا به نئوبانکها اجازه داد که با مجوز یک بانک دیگر فعالیت کنند تا بتواند جنس فعالیت آنها را بشناسد؛ چراکه با توجه به تعاریف متفاوتی که از نئوبانک وجود دارد، نمیتواند همان لحظه اول همه امکانات و آزادیها را در اختیار آنها قرار دهد و برای خودش و سرمایه مردم دردسر ایجاد کند. تا اینجا رگولاتور اجازه داده که بانکها وارد این فضا بشوند تا فعالیت آنها را شناسایی کرده و میزان ریسکی را که متوجه شبکه پولی و بانکی میشود، ارزیابی کند. به نظر من رگولاتور رویکرد تعاملی داشته، اما مانند بسیاری از کشورهای دیگر هم روند سریعی ندارد و کمی کُند کار میکند. ما هم تلاش کردهایم تا از فعالیتها و عملکرد خود، اطلاعات و بازخورد مناسبی در اختیار رگولاتور قرار دهیم و ریسکهای شناساییشده را با رگولاتور به اشتراک بگذاریم.
غضنفری: بانک مرکزی تابهحال مانعی ایجاد نکرده و دلنگرانیهایی وجود دارد که در خصوص آنها احتیاط میکند. رویکرد بانک مرکزی حمایتگرانه بوده و دوستانی که در سمتهای مختلف این بخش رگولاتوری فعالیت میکنند، سعی کردهاند مسئله نئوبانک را جلو ببرند. بانک مرکزی یکسری نگرانیهای بحق دارد؛ چراکه تجربههایی در دنیا نشان داده که باید سختگیریهایی داشته باشد تا میزان ریسک کمتر شود.
من تابهحال نقش بانک مرکزی را اینگونه دیدهام که به این بحث ورود کرده و توانسته کاملاً بررسی کند و معیارهای مختلف برای ایجاد یک نئوبانک را چک کرده است. بانک مرکزی باید این سختگیریها را داشته باشد تا تجربههایی مشابه مؤسسات مالی – اعتباری یا دیگر نهادها تکرار نشود؛ اما در نهایت همانطور که در دنیا مسئله نئوبانک اتفاق افتاده، در ایران هم اتفاق میافتد و بانک مرکزی قصد دارد خیال همه طرفها راحت باشد.
موضوع دیگر در مورد نئوبانکها که نمیتوان اهمیت آن را نادیده گرفت، احراز هویت غیرحضوری است. در حال حاضر در کشور، احراز هویت الکترونیکی اتفاق میافتد، ولی بهصورت جزیرههای جدا از هم و پراکنده هستند. به نظر شما چه زمانی شاهد آن خواهیم بود که با یک بار احراز هویت قادر به استفاده از خدمات تمام بانکها و نئوبانکها باشیم؟
امیرشکاری: واقعیت این است که احراز هویت غیرحضوری با سجام در کشور شروع شده و هنوز یک سالونیم هم از عمر آن نمیگذرد و بحث آن نابالغ است و حتی در دادگاهها هم بهخوبی آن را نمیشناسند و بسیاری از بانکهای ما هم آن را قبول ندارند. به نظر من شلختهبودن آن به خاطر نابالغبودن این فضاست. فکر میکنم باید به آن زمان داد تا کمی بالغتر شود و یک یا دو سال دیگر بتوانند سیستمها را با هم ادغام کنند و دیتابیسهای آن شکل بگیرد. بخش زیادی از این احراز هویت غیرحضوری از یادگیری ماشین به دست میآید؛ یعنی برعکس فناوریهای قبلی که بیشتر فناوریهای عملیاتی بود، مثلاً کربنکینگ از روزی که نصب بشود از همه ویژگیهای آن استفاده میکنیم؛ اما در احراز هویت از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده میکنیم، بنابراین باید مدتزمانی بگذرد تا دیتابیسهای آن آموزش ببینند و یادگیری ماشین روی آنها صورت بگیرد تا عمیق شوند و اثرانگشت دقیقی داشته باشد و این در فرایند یادگیری جای میگیرد که تازه در حال آغاز کردن آن هستیم.
به نظر من بخش خصوصی هم کمکم در حال ورود به این حوزه است؛ چراکه با توجه به آمارهایی که دارم، تعداد زیادی از استارتاپها شروع به کار کردهاند و قطعاً طی یکی، دو سال آینده توسط شرکتهای بزرگ، بانکها و کارگزاریها بایر میشوند و بهمرور زمان دیتابیس آنها با دادههای جدید لرن میشود و پس از مدتی یکی از اینها سهم بزرگتری از بازار را خواهد گرفت.
دولتخواهی: احراز هویت قوی یا بهاصطلاح Strong Customer Authentication، یکی از روندهای دیجیتالیشدن است که در آینده شاهد آن خواهیم بود که به ارائه خدمات Authentication بهصورت یکپارچه منجر خواهد شد. البته یکی از پیشنیازهای آن ارائه احراز هویت غیرحضوری است که در حال حاضر شاهد شکلگیری آن در برخی بانکها و سایر نهادها نظیر بورس هستیم.
زادمهر: موضوعی که از خود احراز هویت مهمتر است، بحث ارزیابی ریسک مشتری است. شناسایی مشتری سطوح مختلفی دارد. کسبوکار به کسبوکار فرق دارد؛ یعنی اگر کسی بگوید من دو میلیون وام میخواهم، یک سطح است، اگر کسی 200 میلیون طلب کند، یک سطح و کسی که دو میلیارد وام میخواهد هم در سطح دیگری قرار میگیرد که احراز هویت هر کدام از اینها متفاوت است.
باید این مسئله را که یک سیستم احراز هویت وجود داشته باشد و همه بر آن سوار شوند و روی آن کار کنند، کنار بگذاریم و صرفاً باید بر اساس شناخت مشتری و سطح درخواست او این احراز هویت را انجام دهیم. نمیتوانیم یک سیستم کلی و جامع برای همه در نظر بگیریم و معتقدم هر کسی به شکل خودش باید احراز هویت شود. اگر صرف شناسایی افراد باشد که میتوان با استفاده از خدمات سازمان ثبتاحوال این کار را انجام داد، ولی اگر مشتری قدمبهقدم خواستههای خود را بزرگ کند، این احراز هویت هم باید به همان اندازه ریزبینانه انجام شود، نه اینطور که همه با هر سطح درخواستی به یک صورت احراز هویت شوند. مسئلهای که بسیار مهم است، رویکرد مبتنی بر ریسک است؛ یعنی ما در سیستم بانکی، همه را صفر و یکی نگاه میکنیم، در حالی که نباید اینگونه باشد.
بنابراین هر کسبوکاری با توجه به اشتهای ریسک خاص خود، به شناسایی مشتری و تشکیل پروفایل مشتری اقدام میکند. در این مسیر دسترسی به سامانههای مختلف مانند ثبتاحوال لازم است، ولی کافی نیست. همچنین وجود سامانه جامع احراز هویت شاید ابزار مفیدی برای شناسایی اولیه مشتریان باشد، ولی قطعاً رافع شناسایی ثانویه و احراز هویت تکمیلی و مبتنی بر ریسک مشتری نخواهد بود.
غضنفری: به نظرم اگر ما بتوانیم احراز هویت را بر بستر بلاکچین پیش ببریم، میتوانیم شاهد این باشیم که احراز هویت بهصورت دقیق و مشخصی انجام شود. اینکه ما بخواهیم احراز هویت غیرحضوری را در کشور بهصورت یکدست و با استفاده از زیرساختهای داخلی انجام دهیم، به مشکلات آییننامهای و قانونی برمیخوریم که با اینکه بخشهایی از آن برطرف شده، اما باز هم وجود دارد. دانشگاههای ما از سال ۱۳۸۶ تاکنون، بهصورت جدی روی این موضوع کار کردهاند و قدمهای خوبی نیز برداشته شده است. من فکر میکنم ما کمکم به این مرحله خواهیم رسید که احراز هویت غیرحضوری را یک بار و بهصورت کامل انجام دهیم. ما به دیتاستهای خوب و تیمهای کاربلد نیاز داریم و باید به آنها زمان بدهیم تا بتوانند زیرساختهای داخلی را ایجاد کنند. اگر بخواهیم از سرویسهای خارجی استفاده کنیم، عملاً کار درستی نکردهایم و ما هم در بلوبانک آن را جزء خطوط قرمز میدانیم، درست است که روند کار تسهیل میشود، اما از آن طرف هم اطلاعات ما در دست کشورهای دیگر قرار میگیرد.