راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

شب‌نامه درونتان را خاموش کنید!

اکبر هاشمی؛ سردبیر هفته‌نامه شنبه / اوایل امسال از طرف شبکه تلویزیونی افق به یک میزگرد دعوت شدم؛ میزگردی که در مقابل من و دو نفر از موافقان استارت‌آپی، سه نفر از منتقدان استارت‌آپی حضور پیدا کرده بودند؛ کارگردان شب‌نامه و سرمقاله‌نویس وطن امروز و یک فعال کسب‌وکار اینترنتی از طیفی خاص. همان‌گونه که می‌دانید شبکه افق، شبکه ریسک‌پذیر و چالشی است که سخت‌ترین و تندترین برنامه‌ها را در حوزه‌های سیاسی تهیه و پخش می‌کند. به گواه تهیه‌کنندگان این شبکه از ابتدای شکل‌گیری، تنها یا یکی از معدود برنامه‌های تلویزیونی که ضبط اما هرگز پخش نشد، همین مناظره بود. مگر ما یا شخص من چه چیزی گفتیم که این برنامه را غیرقابل پخش کرد.

در آن برنامه تلویزیونی ضمن درک دغدغه‌های مخالفان، تأکید و اصرار مؤکد کردم نیت و خاستگاه و دلیل اصلی مخالفت با استارت‌آپ‌ها به خطر افتادن منافع باندهای اقتصاد سنتی بزرگ و کسانی است که منافع کلان و بی‌شمارشان در حفظ وضعیت موجود است. در حالی که استارت‌آپ‌ها برهم‌زننده نظم‌های سنتی، کرخت، سنگین و هزینه‌بر برای مردم و سودآوری برای عده‌ای خاص هستند. منظورم این نبود که اثبات کنم این دوستان منتقد از جایی مأموریت دارند. اشتراک فکری‌شان موجب تقویت یک جریان مخرب و به سود مافیاهای اقتصاد سنتی است.

در ماجرای شب‌نامه، تهیه‌کنندگان این برنامه به سختی و با روش‌های پاپاراتزی و پارتیزانی گذاشتن دوربین در کیف، شنود و… درصدد پرونده‌سازی برای کل اکوسیستم استارت‌آپی و زدن آن به زمین بودند. تصویر پوستر شب‌نامه و سیاهه اسم‌ها از پرتفولیوهای مختلف اکوسیستم را به‌یاد بیاورید. با اطلاع‌رسانی، شفاف‌سازی، قانون‌مداری و البته درک و جلوگیری احتمالی از سوءاستفاده‌های بدخواهان کشور و از همه مهم‌تر وحدت و اتفاق‌نظر فعالان اکوسیستم برای خنثی‌کردن این جریان اشتباه، شب‌نامه محو شد. بعد از گذر از روزهای سخت و بحرانی و بی‌اعتمادی که شب‌نامه ایجاد کرد و در آن برنامه هم گفتم، بیشترین خیانت را به سرمایه‌گذاران متدین و حزب‌اللهی کردند.

آنها بعد از تماشای فیلم شب‌نامه به‌خاطر آلوده‌نشدن دامنشان به اتهام‌های واهی جاسوسی، تغییر و نفوذ، قید سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها را زدند و از همه ما فاصله گرفته و تلفن‌هایمان را جواب ندادند که مبادا متهم به همکاری با استارت‌آپ‌ها شوند؛ اما امروز که ورق برگشته و روشن‌شده استارت‌آپ‌ها برای خدمت آمده‌اند نه خیانت و دانه‌ها نهال شده‌اند، تلفن پشت تلفن که آقا ما چه طوری وارد اکوسیستم شویم؟! مقدمشان گرامی اما اگر سال قبل برای ۲۵ درصد استارت‌آپی ۳۰ میلیارد تومان باید پرداخت می‌کردند امروز برای همان مقدار سهم باید چندین برابر پرداخت کنند. یا اگر می‌خواستند در حوزه‌ای بکر و ناب استارت‌آپی راه بیندازند، استارت‌آپ‌های دیگر مارکت را قبضه کرده‌اند و این فرصتی بود که شب‌نامه از آنها گرفت!

در شرایطی که اکوسیستم نوپا روزهای نسبتاً خوبی را از نظر جذب سرمایه داخلی و خارجی می‌گذراند و سخن از باردادن بذرهای دیروز و ورود استارت‌آپ‌ها به مرحله رشد یونیکورنی است و از سویی شاهد روشن‌شدن بارقه‌های امید در دل جوانان برای نیل به موفقیت هستیم و بازار سرمایه گوشه چشمی به اکوسیستم انداخته، این‌بار متأسفانه عده‌ای از فعالان استارت‌آپی نقش و مسئولیت شب‌نامه را برعهده گرفته‌اند. لطفاً کاغذ و قلم بردارید کل بازیگران اصلی اکوسیستم را روی یک کاغذ ترسیم کنید. اسم وی‌سی‌های فعال (نه آنها که فقط مجوز گرفته‌اند)‌، بعد تعداد شتاب‌دهنده‌ها و بعد هم فضاهای اشتراکی یا حتی منتورهای معروف، ته تهش همه‌اش می‌شود چندتای خیلی کم. خودمانیم و خودمان؛ من، تو، او، آنها. بعد بیایید در همان کاغذ ترسیم کنید چه استارت‌آپ‌هایی اولین‌ها بودند و کدام وی‌سی‌ها و کدام افراد این راه و جاده را برای ما باز کردند.

اینکه چون نقش مهمی در شکل‌گیری این اکوسیستم داشتند و اینکه در آینده از آنها به عنوان شکل‌دهندگان و توسعه‌دهندگان اکوسیستم به نیکی یاد خواهد شد، دلیلی بر این نیست که بگوییم بدون اشکال و ایراد هستند. دلیل نمی‌شود همه عملکردهایشان را قبول داشته باشیم و نقدشان نکنیم و یا اینکه برای ایجاد شفافیت مصونیت داشته باشند؛ اما در ماجرای اخیر پیرامون اشتباه کرانچ‌پیس در مورد سرآوا و شخص سعید رحمانی ما چه کردیم. ما می‌گوییم؛ چون منتقدان هم از دوستان و از ما هستند و از ماست که برماست. متأسفانه. اینکه دفتر IIIC در هلند فضای اشتراکی است، اولاً ماهیت شرکت‌های استارت‌آپی است دوما لطفاً به هلند نروید به همین کیش خودمان سر بزنید، ببینید در یک ملک چند شرکت ثبت‌شده و در کنار هم دفتر مشترک دارند. مدام می‌گوییم استارت‌آپ‌ها با دارایی‌های ملکی ارزش‌گذاری نمی‌شوند اما ملاک خودمان شده دفتر و دستک و ساختمان معظم. یکی از خوشنامان استارت‌آپی اقدام به تأسیس وی‌سی کرده که دفتر ندارد و از منابع مختلف برای سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌ها فاند جمع‌آوری می‌کند معتقد است مثل یک استارت‌آپ از خانه‌اش شروع کرده است. چه بگوییم؛ بگوییم وی‌سی‌اش وجود خارجی ندارد و جعلی است!

مخالفان بیت‌کوین هم چون بیت‌کوین را نمی‌بینند، آن ‌را منکر می‌شوند. ما هم باید منکر بیت‌کوین و تلاش‌ها و عملکرد واقعی سعید رحمانی و کسانی شویم که به سختی جذب سرمایه می‌کنند؟! باید منکر جذب سرمایه شیپور و سرمایه‌گذاری لوتوس پارسیان شویم؟! از طرفی در تحلیلی کودکانه، نمی‌گویم خبیثانه و خیانتکارانه، می‌گویند سرمایه‌گذاری‌های بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین وی‌سی ایران کاغذبازی و جعلی است. اگر چنین باشد، باید بگوییم خداحافظ اکوسیستم؛ اما این‌گونه نیست. هر صندوقی به‌تنهایی فقط یک اسم نیست. نگاه کنید به ترکیب سهامداران وی‌سی‌های مختلف. سرآوا فقط سعید رحمانی نیست. وقتی وی و مجموعه‌اش متهم به پول‌شویی و تقلب می‌شود، یعنی همه سهامداران اصلی و شکل‌دهندگان آن متقلب هستند! از نوشتن کلمه متقلب با تصور فرد شریف و خوشنامی مثل فرهاد رهنما و… که از سهامداران سرآوا و کافه بازار هستند، شرمناک و خجل هستم و پوزش می‌طلبم؛ مردی که عمرش را در این اکوسیستم برای کارآفرینی گذاشته نه دوشیدن بانک‌های دولتی با سپرده‌گذاری. این کارآفرین بزرگ و معتمد بر این باور است سعید رحمانی در حوزه سرمایه‌گذاری کار بزرگی کرده است.

از طرفی تمامی سرمایه‌گذاری‌های صورت‌گرفته و پول خروجی به تأیید نهادهای ناظر مالی اروپایی و دلارها و یوروهای ورودی به تأیید بانک مرکزی رسیده و همه استارت‌آپ‌ها پول‌هایشان را به ریال و در ایران تحویل گرفته‌اند. تأکید می‌کنم ما هم منتقد جدی بخشی از عملکرد سرآوا هستیم، اما همچون مهندس فرهاد رهنما معتقدیم این واکنش‌های کودکانه یا از سر حسادت و غرض‌ورزی یا به‌خاطر رقابت غیر حرفه‌ای با سرآوا، خواسته یا ناخواسته جفا به کلیت اکوسیستم استارت‌آپی ایران است. دامن‌زدن به این نادرستی، آب به آسیاب ریختن و تقویت جریان سنتی مقابل استارت‌آپ‌ها و تسهیل‌کننده برخورد جدی با استارت‌آپ‌هاست. همچنین بانی و باعث شکل‌گیری جو بدبینی، تقویت طرح توهم و توطئه و کندشدن روند ورود سرمایه‌گذاران سنتی و از همه مهم‌تر منجر به ناامیدی نسل جوان استارت‌آپی خواهد شد.

باید باور کنیم ما مسافر یک کشتی هستیم و کسی اجازه سوراخ‌کردن آن را ندارد. اگر جای کسی تنگ شده می‌تواند اعتراض کند و در صورت اثبات نظرش سرآوا یا هر مجموعه‌ای باید تنگ‌تر و تونگ‌تر بنشیند. مراقب باشیم آسیب جدی را که عملکرد ناخواسته شب‌نامه به حزب‌اللهی‌ها و سرمایه‌گذاران اصولگرا زد، تکرار نکنیم و سرمایه‌گذاران مترقی را فراری ندهیم. شب‌نامه‌های درونمان را خاموش و رقابت‌ها را حرفه‌ای‌تر کنیم؛ اما یادمان باشد وقتی زورمان نمی‌رسد، زیر میز نزنیم. اینجا میزی در کار نیست؛ سوار قایق هستیم در دریایی خروشان.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.