راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

دبیرکل بانک مرکزی: چهار طرح بزرگ بانکداری الکترونیک امسال اجرایی می‌شوند

هنوز ساعت آغاز به کار بانکها شروع نشده است ولی جمعیت زیادی از قشرهای مختلف بی صبرانه و در صفی طویل، عقربه های ساعت را می نگرند که به کندی ره می سپارند و گذر شتاب آلود این دقایق با ارزش عمر را انتظار می کشند.

با باز شدن در و هجوم جمعیت، فضای شعبه به یکباره مملو از جمعیت می شود. انبوهی از فرم ها و کاغذهای کپی بر پیشخوان دیده می شود و کارکنان با ابزارآلات ابتدایی و ماشین حساب معمولی کلنجار می روند. به این ترتیب، یک روز پرتب و تاب برای بانک و مشتری کلید می خورد.

این تصویر دیرآشنای شعب بانکها طی چند سال گذشته بود ولی به یکباره اوضاع تغییر کرد. اکنون دیگر به ندرت چنین صحنه هایی را شاهدیم. به راستی چه تحولاتی رخ داده است؟

بی گمان هیچ کس نمی تواند پیشرفت های عظیمی را که در چند سال اخیر در صنعت بانکداری کشور رخ داده را نادیده انگارد. واقعیت این است که بانکها در اتخاذ نوآوریهای صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT ) گوی سبقت را از همگان ربوده اند و طلایه دار گسترش دولت الکترونیک در کشورمان به شمار می روند.

اکنون به مدد فناوریهای نوین، دیگر نیازی نیست برای انجام بسیاری از امور بانکی خرد به طور مستقیم به شعبه مراجعه کنید. در نوشتار زیر که در هفته بانکداری اسلامی و با هدف انعکاس بخشی از تلاش های بی وقفه بانک مرکزی و کارکنان خدومش در حوزه گسترش بانکداری الکترونیک تهیه شده است ، روند این پیشرفت های شگرف، بسترسازیها و تلاش های مستمر بانک مرکزی و شبکه بانکی را با آقای« سید محمود احمدی» دبیرکل بانک مرکزی مرور کرده ایم.

ایشان که نزدیک به سه دهه در مناصب مختلف به ارائه خدمت مشغول بوده اند در کنار مشغله کاری فراوان ، چندی است مسئولیت بخش فناوریهای نوین بانک مرکزی را نیز برعهده دارند. با این احوال، درخواست ما را اجابت نمودند تا از دستاوردهای کنونی و برنامه های آتی سخن بگویند.

ضمن سپاس از همراهی ایشان لازم است عنوان کنیم با وجودی که این پیشرفتها بسیار امیدوارکننده اند ولی به منزله نیل به مرز ایده آل نیست و لازم است نوآوریها و تلاشها همچنان تداوم داشته باشد و نیازهای روز جامعه و قشر جوان مطمح نظر قرار گیرد.

 

سابقه شروع فعالیت بانکداری الکترونیک درکشور به چه زمانی باز می گردد و بانک‌مرکزی چه نقشی در جریان آن ایفا نمود؟

اقدامات مربوط به گسترش بانکداری الکترونیک به پس از پایان جنگ تحمیلی باز می گردد و در اوایل دهه1370 این روند در سطح شبکه بانکی آغاز شد. حرکت بانک‌ها در ابتدا، جزیره ای و مجزا از هم بود و هر بانکی برای مجموعة خود، امکاناتی مانند حساب‌های متمرکز و سامانة کارت را فراهم ساخته بود و در نتیجه آن، در پایان دهه1370حدود ده بانک با درجات مختلفی از توسعة ‌بانکداری و پرداخت الکترونیک در کشور شکل گرفت و به هیچ وجه امکاناتشان به‌صورت مشاع قابل استفاده نبود. این امر، دو اشکال عمده‌ ایجاد می‌کرد:

• مشتریان بانک‌ها برای اخذ خدمات اولیه بانکی ناچار بودند به بانک متناظر مراجعه کنند و اگر در آن بانک حساب نداشتند، لازم بود برای نقل و انتقال وجوه به بانک مقصد از ابزارهای پرخطر و کند استفاده ‌کنند. گر چه ابتکاراتی مانند صدور چک رمزدار به صورت مقطعی تا حدودی مشکلات را پوشش می‌داد، اما مسایلی نظیر مراودات بین شهرستان‌ها، پوشش ریسک ‌اعتباری ناشی از رد و بدل شدن این ابزارها و موضوع تسویه بین بانکی آنها همچنان به صورت مشکلی لاینحل باقی بود.

• هیچ روال و رویة استانداردی برای انواع خدمات بانکداری‌الکترونیک وجود نداشت. هر بانکی بنا به صلاحدید خود و باتوجه به امکانات و نیروی متخصص موجود، خدماتی را گلچین کرده و در اختیار مشتریان قرار می‌داد. این تلقی که اگر مشتری به بانکی مراجعه کند باید حداقل خدمات استاندارد و متحدالشکل را بدون توجه به نام بانک دریافت کند، جا نیفتاده بود.

«پدیده آشفتگی فناوری» یکی از دستاوردها و نتایج استاندارد نبودن خدمات بود. در آن شرایط که شرکت های پیمانکار خدمات و محصولاتی را به بانک‌ها عرضه می کردند، هیچ توجهی به ارتباط و پیوستگی این محصولات با یکدیگر نداشتند. در حالی که صنعت بانکداری استانداردهای شفاف و محکمی دارد و تدوین استانداردهای سه گانه «کمیته بال» هم در همین راستا صورت گرفته است و اهتمام جدی نظام بانکداری برای نشان دادن استحکام و توانمندی‌اش ،تطبیق هر چه بیشتر با این قوانین است.

در زمینة بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت هم اصول ده گانه‌ای وجود دارد که اتفاقاً توسط همان مرجع استانداردهای بال تدوین شده و تحت عنوان «اصول اساسی سامانه‌های پرداخت و تسویه» شناخته ‌شده است. هر سیستم پرداخت الکترونیک باید از محک این اصول عبور کند، در غیر این صورت، استاندارد نیست و استفاده از آن نیز در صنعت بانکداری توصیه نمی‌شود.

از سوی دیگر، هر بانکی به تنهایی برای خود سرمایه‌گذاری‌های سنگینی انجام می داد بدون این‌که به پوشش کافی و دسترسی مناسب مشتری برسد و در این شرایط دشوار رقابتی، وضعیت بانک‌های در اندازه کوچکتر روز به روز وخیم تر می‌شد طوری که این موضوع، به یک مانع بزرگ بر سر راه گسترش بانکداری، پرداخت الکترونیک و همچنین نفوذ خدمات بانک‌های مختلف به لحاظ سطح پوشش اجتماعی تبدیل شده بود.

باتوجه به این اوضاع، بانک‌مرکزی بر مبنای وظایف قانونی خود در زمینه تسهیل مبادلات تجاری ، از ابتدای1380 به طور جدی به مقولة پرداخت الکترونیک و بانکداری الکترونیک همت گماشت. در این مرحله سعی شد از آخرین رویه‌های بین المللی ایجاد نظام ملی پرداخت(National Payment System-NPS) بهره‌گیری شود. خوشبختانه در این زمینه در کشور ادبیات غنی و عمیقی وجود داشت و تجربیات سایر بانک‌های مرکز دنیا هم بسیار رهگشا بود. در آن زمان، خانم «جایماها» معاون وقت و رئیس‌کل فعلی بانک‌مرکزی سریلانکا- به‌عنوان نهادی که توانسته بود نظام ملی پرداخت را به‌صورت موفق در کشوری درحال توسعه پیاده‌سازی کند- به ایران دعوت شد و پس از انجام چند مرحله بررسی‌، گزارش اولیه این حرکت اساسی و بزرگ تهیه شد.

وی به عنوان کارشناس خبره نظام‌های پرداخت در BIS و کمیته بال هم حضور فعال و موثری داشت و طبعاً توصیه‌های ایشان و سایر کارشناسان مدعو در آسیب ‌شناسی موضوع و ارایه راه‌حل بهینه بسیار موثر بود. البته بررسی‌های کارشناسی متعددی هم در سال 1380 و 1381 صورت گرفت و حضور چندباره کارشناسان بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در ایران و توصیه‌های آنها درخصوص تحول نظام‌پرداخت‌ها نیز قابل ذکر است.

براساس جمع بندی اولیه، بانک‌مرکزی با همکاری شرکت ملی خدمات انفورماتیک – به عنوان بازوی اجرایی بانک در امور بانکداری و پرداخت الکترونیک- برای ارایه راهبرد نظام‌ جامع پرداخت ، اهتمامی جدی به خرج داد و در نهایت پس از چندین ماه بررسی و کار کارشناسی فشرده ، نتیجه مطالعات به ارایه طرح و نظام جامع پرداخت منجر شد. این طرح ، در دهه 1380زیربنای رویکرد بانک ‌مرکزی به

شکل گیری نظام پرداخت‌های الکترونیک و در کل، استقرار بانکداری الکترونیک شد.

 

آیا طرح نظام جامع پرداخت به مرحله عملیاتی هم رسید؟

برخلاف بسیار از طرح‌های راهبردی که متاسفانه فقط در سطح کاغذ و مستندات باقی می‌مانند و سال‌ها در بایگانی‌ها مهجور می مانند و خاک می‌خورند، طرح نظام پرداخت از همان ابتدا با جدیت فراوان در بانک‌مرکزی پیگیری شد. خوشبختانه با وجود این که در طول ده‌سال گذشته تغییرات مدیریتی و جابه‌جایی‌های زیادی به دلیل بازنشستگی نیروها در سطح بانک‌مرکزی صورت گرفت ولی تمامی مدیریت‌ها نسبت به اجرای طرح متعهد بودند و با گذشت زمان جدیت آنها بیشتر و بیشتر شد.

اولین ثمرة طرح نظام جامع پرداخت، ایجاد مرکز «شتاب» در سال 1381 و پوشش کامل آن در سال 1382 بود. اثرات اجرای این طرح دیگر بر هیچکس پوشیده نیست . درحال حاضر، «شتاب» نزد اقشار مختلف مردم به یک خدمت پایدار و مهم بانکی تبدیل شده و تصور خدمات بانکی بدون آن تقریباً غیرممکن است. اکنون گستره نفوذ «شتاب» در زندگی مردم آنچنان زیاد شده که اگر اختلالی هم در رایانه‌های شعبه‌ای رخ دهد که از نظر فنی هیچ‌ ربطی به مرکز «شتاب» نداشته باشد، می‌گویند «شتاب» قطع شده است! اینک «شتاب» مترادف با فناوری رایانه‌ای برای ارائه خدمات بانکی الکترونیک در بانک‌هاست.

ایجاد «شتاب» تغییرات مهمی را در نظام‌ بانکی آغاز کرد. سال 1381 نظام بانکی کمتر از 7 میلیون کارت، حدود 1500خودپرداز و 10هزار پایانه فروش داشت. با گذشت نه سال تعداد کارت‌ها تقریباً بیست برابر، خودپردازها 14برابر و پایانه‌های فروش170برابر شد. این نرخ رشد را در هیچیک از بخش‌های دیگر کشور نمی‌بینید و حتی در سطح بین‌المللی نیز رشد آن اعجاب انگیز است.

با این حال، طرح نظام جامع پرداخت یک موضوع زیرساختی و تغییر رویکرد مهم در نگرش بانک مرکزی به مقوله نظام های پرداخت بود و فقط در «شتاب» خلاصه نمی شود: سال 1383 نهادسازی با معرفیPSP ها آغاز شد. سال 1385«ساتنا» به عنوان RTGS ملی راه‌اندازی شد که اولین سامانه انتقال وجه تمام الکترونیک بین بانکی در سطح کشور بود. سال 1388 «پایا» به عنوان پایاپای الکترونیک و سال 1389 «تابا» به عنوان بستر مبادلات اوراق بهادار الکترونیک راه‌اندازی شدند. درکنار این مباحث، توسعة خدمات موجود مانند انتقال کارت به کارت در «شتاب» و پرداخت الکترونیکی قبوض هم توسعه پیدا کرد. زمانی که انتقال کارت به کارت در کشور معرفی شد، فقط انگلستان و آن هم در سطح محدود این خدمت را روی خودپردازها ارایه می‌کرد و این افتخاری برای کشور است که در زمینة معرفی خدمات بانکداری الکترونیک روز دنیا هم پیشگام به شمار می رود.

لازم است عنوان کنم طی سال جاری هم چهار طرح مهم «شاپرک»، «نماد»، «سناب» و «اوراق بهادار الکترونیکی» را در دستور کار داریم که با معرفی تدریجی آنها، می‌توان گفت که به اهداف بلندمدت طرح نظام جامع پرداخت دست یافته‌ایم و این طرح راهبردی را با زمان بندی مناسبی اجرایی کرده ایم.

 

لطفا” در زمینه خدمات جدید مورد اشاره هم اطلاعاتی ارائه نمایید.

«سناب» مخفف سامانة نظارت الکترونیکی بانک‌هاست. واقعیت این است که طی دو دهه اخیر، بانک‌ها بیش از سایر سازمان های کشور به استفاده از رایانه و فناوری اطلاعات برای ادارة امورشان اهتمام ورزیده اند و از این رو ، نفوذ فناوری اطلاعات در بانک‌ها بیش از هرجای دیگر است. این نفوذ منجر به تغییرات گسترده‌ای در نحوه خدمت رسانی بانک‌ها شده است .

بنابراین لازم است این تحول از سوی بانک‌مرکزی هم مورد توجه قرار گیرد و روال‌های سنتی نظارت به روال‌های مبتنی بر فناوری گرایش پیدا کند. «سناب» نقطة آغاز این تحول بود که در دی‌ماه 1389 به تصویب شورای پول و اعتبار رسید و امیدواریم ظرف دو تا سه سال آینده به صورت کامل پیاده‌سازی ‌شود.

«سناب» سه مؤلفة اساسی دارد:

• عملیات بانکداری الکترونیک را در بانک‌ها استاندارد و تعیین می کند هر بانک برای عملیات بانکی خود چه داده‌هایی را تولید و هر یک از آنها را به چه صورت نگهداری و پردازش کند.

• بانک‌ها را مکلف می سازد تا عملیات خود را به صورت کامل رایانه ای کنند و اسناد کاغذی را به صورت الکترونیک درآورند.

• نسخه ای از این داده ها در انبارة داده های خاص کپی می شود تا ناظران بانک مرکزی بتوانند مستقیماً داده ها و اطلاعات نظارتی خود را از آن استخراج کنند.

«سناب» انقلابی را در رویکرد نظارتی بانک مرکزی به وجود خواهد آورد و از طرف دیگر، تمامی بانک ها را مکلف می سازد تا تمامی عملیات خود را به صورت الکترونیک انجام دهند. بنابراین ، پس از راه‌اندازی «سناب» تصور این که ناظر بانک مرکزی از پشت رایانه به تمامی جزئیات یک پروندة تسهیلاتی در دورترین نقطه کشور دسترسی داشته باشد، چندان دور از ذهن نیست.

«شاپرک» مخفف شبکة الکترونیکی پرداخت کارتی است. از سال 1383 که بحث PSPها آغاز شد، شاهد رشد 170برابری در پایانه‌های فروش نصب شده در بانک‌ها بودیم؛ اما متاسفانه این رشد متوازن نبوده و همین امر باعث شد در برخی از مراکز خرید و فروش، پایانه های فروش متعدد بانک ها را کنار هم ببینیم در عین حال مراکز فراوانی هم با این فناوری بیگانه باشند! درحال حاضر حدود دومیلیون واحد صنفی داریم که قاعدتاً با یک میلیون هفتصد هزار پایانه فروش باید نفوذ خوبی در آن داشته ‌باشیم اما متاسفانه این نفوذ به نصف این مقدار هم نمی‌رسد!

یکی از دلایل مهم این امر، رقابت غیراصولی بانک‌ها برای نصب پایانه‌های فروش و بالا بردن آمار عملکردشان است و این واقعیت با منافع ملی تناسب ندارد. بنابراین بانک مرکزی با ایجاد شاپرک قصد دارد کل کسب و کار پایانه‌های فروش را از سمت بانک‌ها جمع کند و مسئولیت آنها را به صورت کامل به PSP ها واگذار کند. در این طرح PSPها مستقیماً به «شتاب» متصل می‌شوند و نیازی به اتصال از طریق یک بانک ندارند. «شاپرک» هم شرکتی است که به‌صورت مشارکتی توسط بانک‌ها و PSPها مالکیت و مدیریت می‌شود و بانک‌مرکزی هم در آن سیاستگذاری می‌کند. بانک‌ها پس از اجرایی شدن طرح «شاپرک» به جای رقابت در نصب پایانه‌های فروش، باید به سوی رقابت در ایجاد محصولات کارتی متنوع پیش بروند. در واقع، نوعی تقسیم کار شکل می‌گیرد که یک طرف آن بانک‌ها هستند که کارت صادر می‌کنند و سمت دیگر PSPها که کارت‌ها را پذیرش می‌کنند و «شاپرک» هم حلقه اتصال این دو و بازوی نظارتی موثر بانک مرکزی است.

«نماد» مخفف نظام مدیریت امضای دیجیتال است و خرداد سال جاری راه‌اندازی شده است و از نیمة دوم سال جاری بانک‌ها ارایه خدمات به مردم را آغاز خواهند کرد. بانک‌مرکزی در «نماد» سه بحث مهم را دنبال می‌کند:

• ایجاد و تکمیل پایگاه داده جامع متمرکز مشتریان

• ایجاد هویت دیجیتالی برای مشتریان بانکی

• ایجاد بستر مشترک و زیرساختی برای امنیت بانکداری مجازی

«اوراق مشارکت الکترونیکی» در واقع، توسعة خدمات «تابا» برای مردم است. هدف این طرح آن است تمامی اوراق بهادار که به عاملیت بانک‌ها یا توسط آنها منتشر می‌شود، صرفاً به صورت الکترونیکی منتشر و مبادله شود. این امر تحولات اساسی را در موضوع اوراق بهادار ایجاد می‌کند:

1- اوراق کاملاً الکترونیکی می‌شود و برگه‌های کاغذی حدف می‌شوند.

2- اوراق با نام می‌شوند.

3- پرداخت سود و اصل در سررسید به صورت خودکار و از طریق اتصال اوراق و مشتریان با «پایا» صورت می‌پذیرد.

به نقش بانک مرکزی در طرح نظام جامع پرداخت اشاره داشتید. نکته ای که در بسیاری محافل مطرح می‌شود، همین موضوع است. برخی این نقش را تصدی گری می دانند و معتقدند باید به سایر نهادها واگذار شود، نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟

موضوع ورود بانک‌مرکزی به بحث نظام های پرداخت و بانکداری الکترونیکی یک بحث کاملاً حاکمیتی و زیرساختی است. بگذارید نکته‌ای را عرض کنم: زیرساخت‌های مخابراتی، برق، آب و اینها مباحث زیرساختی هستند. بخشی از این خدمات می‌تواند توسط شرکت‌های بخش خصوصی ارایه شوند، مثل خدمات اینترنت خانگی و تلفن همراه. یک بخش مربوط به حوزه انتقال ، بخش دیگر مربوط به فیبرهای نوری ملی و بخشی دیگر نیز به اتصالات بین‌المللی ارتباط دارد.

شرکت‌های بخش خصوصی به دو دلیل نمی‌توانند وارد این حوزه‌ها شوند:

1- این مباحث زیرساختی هستند و باید در سطح ملی پیگیری شوند، بحث ملی دو مؤلفة امنیتی و سرمایه‌گذاری دارد. نهادهای حاکمیتی هم برای همین دو مؤلفه فلسفة وجود دارند، یعنی این‌که امنیت را تامین کنند و کالاهای عمومی یعنی زیرساخت‌ها را با سرمایه‌گذاری و بسترسازی مشترک به مردم و بخش خصوصی ارایه کنند.

2-زیرساخت‌ها جای رقابت نیست. رقابت در زیرساخت‌ها منجر به افزایش هزینه‌های ملی و رویکرد جزیره‌ای و عدم امکان اتصال می‌شود و مانند تجربه‌ای که در دهه 1370 داشتیم، روند پیشرفت را کند و بطئی می سازد.

بانک‌مرکزی در طرح نظام جامع پرداخت تقسیم کار کرده است. زیر ساخت‌ها با بانک‌مرکزی و ارایه خدمات و خدمات ارزش افزوده با بانک‌هاست. ما به بانک‌ها اعلام کردیم لازم نیست در شبکه‌های مخابراتی و سایت‌های متمرکز اطلاعات و امور پایاپای و تسویه بانکی سرمایه‌گذاری کنند بلکه باید بر ارایه خدمت به مردم متمرکز شوند. این رویکرد موثر بود و تحولاتی که در دهه 1380 اتفاق افتاد، ناشی از اتخاذ این رویکرد بوده ‌است.

جالب اینجاست که تقریباً تمامی بانک‌های مرکزی دنیا هم این رویکرد را اتخاذ کرده‌اند چون یکی از وظیفة اصلی و قانونی بانک مرکزی،تسهیل مبادلات بازرگانی است که نظام پرداخت، ابزار آن به شمار می‌رود. اکنون سرپرستی نظام‌های پرداخت و ایجاد زیرساخت‌ها در کنار سیاست پولی، یکی از مهمترین اقدامات موردنظر بانک‌های مرکزی جهان شناخته می شود. حتی در جاهایی مانند انگلستان و کره که نهاد نظارتی از بانک مرکزی جداست، بحث نظام های پرداخت در بانک مرکزی دنبال می شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.