راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

قصه پارچ و تانکر

مصطفی امیری، مهدی باریده، علی فارمد، قاسم رادمان و بهرنگ نوروزی‌نیا از بچه‌های فعال استارت‌آپی فین‌تک ایران هستند. همه این بچه‌ها فعالیت‌های مختلفی در حوزه‌های دیگر کرده‌اند و حالا در فضایی کار می‌کنند که احتمالاً جزو سخت‌ترین حوزه‌های فعالیت کسب‌وکارهای امروز ایران است. سال‌ها بود که کمتر کسی به بانک‌ها توجه می‌کرد. تقریباً همه قبول کرده بودند که بانک‌ها همینی هستند که می‌بینیم و هیچ کاری هم نمی‌شود کرد.

با ورود بانک‌های خصوصی مدل‌های ذهنی تغییر کرد. صندلی‌ها به شعبه‌ها اضافه شد و مهم‌تر از همه کرامت انسانی در شعبه‌های بانک‌ها ارزش پیدا کرد. به‌مرور پای ابزارهایی مانند عابر بانک به بانک‌ها باز شد و بانک‌ها شروع کردند به صدور کارت‌های پلاستیکی برای مردم. آرام‌آرام کسب‌وکارهای پرداخت شکل گرفت و دستگاه‌های کارت‌خوان هم به سمت دکان‌ها و مغازه‌ها روانه شدند. مردم دیدند که استفاده از کارت‌های پلاستیکی چقدر راحت‌تر از اسکناس و سکه است و کنار آن ابزارهای سنتی می‌توان از این ابزارهای مدرن هم استفاده کرد. نتیجه این شد که مردم تغییر را قبول کردند؛ اما همه‌چیز به همین آسانی نبود. چون همیشه در این شرایط کسانی هستند که از فرصت‌های سوءاستفاده راحت نمی‌گذرند و لگدی به سیستم می‌زنند. بانک مرکزی حساس‌تر شد. قانون نوشت. شاپرک به پرواز درآورد و راهروهای پلیس فتا هم پر شد از مالباختگانی که از آن‌ها سوءاستفاده شده بود.

بااین‌همه کسی کسب‌وکارهای پرداخت را فیلتر نکرد و مجوزی لغو نشد و توسعه ادامه پیدا کرد. موبایل آرام وارد زندگی ما شد. اول فقط برای پیامک زدن بود و تماس گرفتن. به‌مرور گوشی‌ها بزرگ‌تر شد، سبک‌تر و زیباتر و مهم‌تر از همه هوشمندتر. اوایل هوشمندی خلاصه می‌شد در این‌که با گوشی بازی کنیم. خیلی‌ها از این گوشت‌کوب‌ها برای فخرفروشی استفاده می‌کردند. منتها این دوران هم گذشت و این ابزارها به دست همه رسید. ابزاری شد برای انجام خیلی کارها. بیشترین کاربردش فعلاً ارتباط گرفتن است. بانک‌ها و شرکت‌های پرداخت خیلی زود متوجه شدند که برای کارهای بانکی و پرداختی هم می‌شود به موبایل‌ها اعتماد کرد. البته هزینه‌های تبلیغاتی که به صداوسیما داده شد احتمالاً بیشتر از هزینه‌هایی بود که در بانک‌ها برای توسعه ابزارهای موبایلی صرف شد. بانک‌ها به شعبه‌های گران‌قیمتی که دارند پشت‌گرم هستند و موبایل را وسیله‌ای زینتی برای بانک می‌دانند که بیشتر به درد فخر فروختن می‌خورد.

شرکت‌های پرداخت البته بیشتر از این فرصت استفاده کردند. استارت‌آپ‌های فین‌تک و البته بیشتر استارت‌آپ‌ها در این نقطه متولد شدند. زمانی که موبایل و وب و دسترسی برای بخش بیشتر جامعه به چیز در دسترسی تبدیل شدند. وقتی‌که همه موبایل دارند و اینترنت پرسرعت می‌توان برای بخش‌های مختلف جامعه ابزارهایی تولید کرد که فقط به کار بخشی از جامعه می‌آید. بانک‌ها بزرگ هستند و مثل تانکر تریلی می‌مانند که آب‌ها را این‌ور آن ور می‌برند. استارت‌آپ‌های فین‌تک مانند پارچ آب می‌مانند که خیلی هم کاربردی هستند. مدت‌ها در این مورد صحبت شد که آیا بانک‌ها با حضور فین‌تک‌ها حذف خواهند شد یا نه. بعداً دیدیم که احتمالاً بانک‌ها حذف نمی‌شوند اما قواعد بازی را تا حد زیادی تغییر خواهند داد. استارت‌آپ‌های فین‌تک یک کار خاص را عالی انجام می‌دهند و به همین خاطر خیلی‌ها ترجیح می‌دهند که از استارت‌آپ‌ها استفاده کنند نه بانک‌ها. بانک‌ها به دلیل ابعادی که دارند نمی‌توانند همه خدماتشان را برای همه بخش‌های جامعه سفارشی‌سازی کنند. برایشان به‌صرفه نیست. بانک‌ها می‌توانند زیرساخت فعالیت‌های مالی را فراهم کنند و اگر کسی خواست از ارزش‌افزوده بهره‌مند شود می‌تواند برود سراغ استارت‌آپ‌های فین‌تک. هفته‌های اخیر اندکی با استارت‌آپ‌ها بی‌مهری شد. به نظر می‌رسد فرصت‌های خوبی در پیشروی همه ما قرار دارد و حیف است که این فرصت‌ها را از دست بدهیم. یک صبح خیلی زود 5 نفری که ابتدای یادداشت نام بردم را در دفتر راه پرداخت جمع کردیم تا درباره استارت‌آپ‌های فین‌تک صحبت کنیم.

قاسم رادمان که حلیم جمع را گرفت از انبه فروشی صحبت کرد که در زاهدان در برخی فصل‌های سال از طریق این ابزارها انبه می‌فروشد؛ و چقدر حیف است که به دست خودمان کسب‌وکارهای کوچکمان را فلج می‌کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.