راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

نازی‌آباد و پایین‌تر

رضا جمیلی؛ دبیر تحریریه هفته‌نامه شنبه / مسئولیت اجتماعی استارت‌آپ‌ها کجا و چگونه تعریف می‌شود؟ چه ارتباطی باید بین نوع استارت‌آپ‌ها و خیری که آن‌ها به اجتماع و آدم‌هایش می‌رسانند باشد؟

اگرچه به مصداق هرچه از دوست رسد نیکوست، می‌توان از برخی کج‌سلیقگی‌ها گذشت و مته به خشخاش نگذاشت و گفت همین‌که برخلاف بیزینس‌های سنتی جوان‌های استارت‌آپی دست‌به‌خیر شده‌اند باید راضی و قدردان بود اما وقتی صحبت از نقد و آسیب‌شناسی است، شاید بهتر باشد تا تنور این اکوسیستم گرم است، نان را بچسبانیم! تا مرحله نوزادی این زیست‌بوم کارآفرینانه طی نشده و هنوز استخوان‌بندی آن سفت و متصل و غیر منعطف نشده، نقدها را مطرح کنیم تا شاید در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های آینده به کار آید.

ازاین‌روست که باید گفت به نظر می‌رسد نابالغی استارت‌آپ‌های ایرانی در این زمینه خودش را به رخ کشیده است. چند روز پیش، از زودفود غذا سفارش داده بودم و وقتی با همکارم غذایمان را تمام کردیم متوجه شدم که ظرف و بسته‌بندی سفارشمان، بیش از یک کیلوگرم زباله تولید کرده است.

با خودم فکر می‌کردم که چرا در کمپین‌ها و مسابقات و تخفیف‌ها و برنامه‌های جانبی این کسب‌وکار کسی فکری برای چنین معضل محیط‌زیستی نکرده است. با خودم گفتم اصولاً کسی در این کسب‌وکار موفق اینترنتی به این موضوع فکر کرده است؟

از زباله تولیدشده عکسی گرفتم که برای زودفودی‌ها بفرستم اما این قصد و نیت در مشغله‌های آن روزم گم شد. تا اینکه صحبت از گفت‌وگو با سعید لطفی، بنیان‌گذار زودفود شد. دغدغه‌ام را در قالب سؤالی طرح کردم و دادم دست خبرنگار نشریه که بپرسد. نتیجه اینکه متوجه شدم زودفودی‌ها هم‌چنین دغدغه‌ای داشته‌اند اما آن‌طور که باید پی‌اش را نگرفته‌اند.

زودفود بیشتر انرژی‌اش را روی مسئله کتاب‌خوانی و مسائلی ازاین‌دست گذاشته که اگرچه در جای خودش قابل‌تقدیر است اما شاید بتوان این نکته را یادآوری کرد که مسئولیت‌پذیری اجتماعی وقتی ارزشمندتر خواهد بود که در ارتباط با معضلی که کسب‌وکار خودمان هم در آن درگیر است، راه کاریابی و چاره‌جویی کنیم.

این نقد در مورد اسنپ هم مصداق دارد. برای نمونه طرح کتاب‌هایی که در ماشین‌های اسنپ جا گذاشته می‌شود تا پایتخت‌نشین‌ها در ترافیک تهران کتاب‌خوان‌تر شوند، برای یک جامعه کم‌خون مثل ایران، طرح باارزشی است اما به این فکر می‌کنم که خانواده‌های کم‌بضاعتی که فرزند معلول دارند و برای فرستادن آن‌ها به مدرسه و یا جابه‌جایی آن‌ها در شهر هزار سختی باید بکشند چرا سهمی از کارهای خیرخواهانه بزرگ‌ترین تاکسی اینترنتی کشور ندارند.

قصد زیر سؤال بردن و کم‌رنگ کردن کارهای خیرخواهانه فعلی را ندارم اما می‌خواهم تأکید کنم وقتی صحبت از فضایی است که نوآوری و خلاقیت حرف اول را در آن می‌زند، باید برای خوبی‌کردن و خوب بودن هم کمی خلاقیت به خرج دهیم. باید از ایده‌ها و طرح‌های دم‌دستی گریزان باشیم و مهم‌تر اینکه آدم‌ها و اقشار حاشیه‌ای را هم ببینیم. باید در کنار بحث‌های فرهنگی، معضلات و آسیب‌های اجتماعی را هم ببینیم.

شاید وقت آن رسیده باشد که در کنار تیم‌های طراحی و محصول و مارکتینگ استارت‌آپ‌های موفق ایرانی، کمی هم خلاقیت تزریق کنیم به حیطه‌ها و حوزه‌هایی که نفع اجتماعی تولید می‌کنند. کمی هم دایره مخاطبان و ذی‌نفعانمان را وسیع‌تر تعریف کنیم. کمی از ونک و هفت‌تیر و شهرک غرب فاصله بگیریم و انقلاب به پایین را هم مخاطب طرح‌های خودمان قرار دهیم.

منبع: شنبه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.