راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

مسیح قائمیان: نبايد از اهميت شبکه‌های اجتماعي در بانکداري غافل شويم

مسيح قائميان از کهنه‌کارهای نظام بانکداري الکترونيکي است. نمی‌گوییم بانکداري و با تأکید روي بانکداري الکترونيکي درواقع اشاره می‌کنیم به انبوه کارها و کارت‌هایی که او در نظام بانکي ايران انجام داده و وارد کرده است. او در همه جایگاه‌های تأثیرگذار بانکداري الکترونيکي ايران و البته فناوري اطلاعات حضور داشته و مديريت کرده، هم‌اکنون در بانک شهر نشسته است. شرکت توسعه نوآوري شهر که بازوي فناوري بانک شهر است، محل جديدي است براي نوآوری‌های مسيح قائميان. تازه‌ترین دستاورد او هم VTM يا نسل جديد ATM است که به‌تازگی در شعب بانک شهر رونمايي شده است. با او از نوآوري در بانکداري الکترونيکي صحبت کرديم.

.

اکوسيستم شبکه بانکی را چگونه ارزيابي می‌کنید؟

سيستم بانکي يک سيستم خودکفاست که می‌داند چه‌کاری انجام دهد و درواقع قلب اقتصاد محسوب می‌شود. اقتصاد خودش قلب هر سيستمي به‌حساب می‌آید و در هر سيستمي اگر بعد اقتصادي معلوم نباشد، آن سيستم رو به نابودي می‌رود؛ لذا بعد اقتصادي کليد تداوم و قلب آن مجموعه محسوب می‌شود و حتي در هر مکتبي اين اقتصاد تعریف‌شده است.

در خود اقتصاد هم قلبي وجود دارد؛ يعني بانک که تنها يک عملکرد مؤثر دارد و آن تبديل پول‌های کوچک به بزرگ است مثل عملکردي که سد نسبت آب و رودهاي کوچک و بزرگ دارد.

Masih Ghaemian Index-way2pay-93-04-17

قوانين حاکم بر نظام بانکي سالم است و چون بانک قلب سیستم‌ها بوده، توجه و اهميت دادن به تدوين مقررات آن باعث شده که تبديل به منظم‌ترین مجموعه‌های عملياتي شود و جلوي همه اشتباهات آن درجایی گرفته شده و اصلاحات لازم در آن صورت گيرد. بنابراين اگر ما الگوي خود را از يک بانک استاندارد و معتبر جهاني بگيريم، اصلاً ضرر نمی‌کنیم. حالا با اين مقدمه که من آن را يک سيستم پخته با باگ‌های کم می‌دانم که می‌تواند روي آن حساب کرد، عبور کنيم.

کار افراد خبره آن است که به رشد و ارتقاي آن ادامه دهند. برخي حرفه‌ها مانند حقوق و بانکداري که در تمام دنيا خيلي مهم هستند، برعکس ما در کشورمان خيلي آن‌ها جدي نمی‌گیریم. ما بايد افراد خيلي قوي داشته باشيم تا چه در بانکداري محلي و چه جهاني و در اين جهاني که رو به کوچک شدن می‌رود حرفي براي گفتن داشته باشيم.

دنيايي که با ابزارهاي مدرن امروزي مثل يک ويدئوکنفرانس ارزان و راحت تبادل و تسویه‌ها صورت می‌گیرد. ما در دورهاي زندگي می‌کنیم که دنيا رو به کوچکي گذاشته و فهم آن براي افراد آسان شده است و امروز حتي يک کودک هم می‌تواند روي گوگلارت تمام دنيا را رصد کند.

در چنين دنيايي بانکداري هم در حال رسيدن به مکانيزمي است که مسائل خود را حل کرده و گردش پولي تسهيل شود. هم‌اکنون بانک‌ها طبق استانداردهايي باهم کار می‌کنند و اتفاق بزرگي در حال روي دادن است و امروز ديگر يک مکالمه در ویدئوکنفرانس و يا يک پيامک، سند محسوب می‌شوند و سرعت هم بيشتر شده پس بانک‌های ما هم بايد اگر تا دیروز بر اساس کاغذبازي بودند، اکنون به دنبال اين ابزار هم باشند.

هرچند قوانين ما طبق اين امضاها و کاغذهاي دادگاه پذير و قابل‌اعتماد شکل گرفته است اما اين ابزار جديد هم قوانين و قواعد خود را پیداکرده‌اند. ما بايد امضا را از حالت سنتي و کاغذي با ابزار قابل استناد انکارناپذير در دادگاه جايگزين کنيم که لازمه اين کار استفاده از دانش‌های مختلف ازجمله الکترونيک است. البته شايد روند آن کند و گران باشد اما در ابتدا می‌تواند آن را ارزان‌تر و آسان‌تر و براي اهداف کوچک‌تر تعريف کرد تا در دسترس همه موقعیت‌ها و اقشار باشد و بدين شکل بانکداري در دسترس تر و ارزان‌تری هم داشته باشيم.

.

نقش تدوين قوانين و مقررات طبيعتا در اينجا بسيار پررنگ خواهد بود.

ما پول‌های بزرگ، متوسط، کوچک و خيلي خرد داريم که بايد در بانکداري براي همه آن‌ها با ايجاد قوانين متنوع که ساده و سخت بودن آن‌ها به‌اندازه اين پول بستگي دارد، برنامه‌ریزی کنيم.

يک هوش باعث ايجاد ابزار يا خلق يک ايده می‌شود و قطعاً هوش ديگري هم می‌آید و يک تقلب و ترفند براي آن می‌سازد و اين کار باعث اين می‌شود که هوش ديگري زمينه ايجاد امنيت و مصونيت را به وجود بياورد که همه این‌ها در مسير عمليات پيش می‌آید.

از طرف ديگر ما درجاهایی کمبود قانون داريم. هر نقطه از دنيا درجه‌های هوشي متفاوت، قانون‌گذاران متعدد و شرايط مختلفي دارند. يک مکانيزم مالي کلي و نسبتاً ساده و ارزان در دنيا وجود دارد که همه از آن پيروي می‌کنند. متخصصان ما هم که اتفاقاً از سطح هوشي بالايي برخوردارند، بايد با مشورت يکديگر قوانين را براي استفاده بهينه از ابزارها بررسي و تدوين کنند.

در بانکداري هم مجموعه‌ای از افراد مالي و حقوقي در حال حمايت دو طرفي که تبادل مالي انجام می‌دهند، هستند. اين افراد حکم چرخ‌دنده‌هایی را دارند که درست چرخيدن آن‌ها اهميت دارد اما مهم‌ترین عامل در اين فرايند، تبادل کنندگاني هستند که يک مبادله را در هر سطحي انجام می‌دهند و بايد براي هر سطح آن قانون درست و صحيحي تنظيم شود که بازخورد آن را از حجم عملیاتی‌مان بفهميم.

مرحوم دکتر نوربخش در کشور ما فرد تأثیرگذاری در سيستم بانکي بود که بانک مرکزي را به شکلي مدرن درآورد و بانک ملي را با بالاي 3700 شعبه منسجم و به هم متصل کرد که در جهان رقم قابل‌توجهی است. ما در خيلي از حرفه‌ها در اين عمق قرار نگرفتيم اما در بانکداري الکترونيکي در حد خوبي هستيم و اگر استانداردهايمان را با بقيه جهان بسنجيم، ملاحظه می‌کنیم که سطحمان به نسبت کمتر از آن‌ها نيست و در بخش اجرايي در سايز مناسب، کار مناسب انجام دهيم اما نبايد متوقف شويم بلکه بايد با سرعت روبه‌جلو برويم.

.

بانک‌ها در ابتدا براي نگه‌داشتن پول يک سري افراد پولدار به وجود آمدند اما کم‌کم سرویس‌های پرداخت و ديگر خدمات به آن اضافه شد و همه را درگير خود کرد. امروزه بانک‌ها در جهان، کاربران را با تمام انتظارات متفاوتشان از بانک چگونه مديريت می‌کنند؟

امروزه بانک‌ها در دنيا نيازها را کلاسه و طبقه‌بندی می‌کنند و هر بانک در حوزه تخصصي مشخصي فعاليت می‌کند و به خواسته کاربران در بخش تجارت، صنعت يا مسکن و حتي مسکن مثلاً 100 واحد به بالا يا کمتر از آن رسيدگي می‌شود. هر بانکي در يک زمينه تخصصي مشخص کار می‌کند. نه مثل کشور ما که همه بانک‌ها همه سرویس‌ها را ارائه می‌دهند. در دنيا فروشنده و خريدار، پشت سر دو بانک قرار می‌گیرند و مستقيم باهم روبه‌رو نمی‌شوند.

شرط و شروط را بانک‌ها می‌گذارند و پول یک‌طرف با ابزار و تجهيزات طرف مقابل مبادله می‌شود و اين راه شايد هزينه بيشتري داشته باشد اما امنيت و اطمينان بيشتري را تضمين می‌کند و بانک‌ها به متخصص حامي منافع آن دو طرف تبديل می‌شود.

وقتي ميگوييم که بانک دخالت می‌کند منظور اين نيست که خودش تمام آن تخصص را داشته باشد اما از شرکت‌های متخصص استفاده می‌کند. اين بانک‌ها، خبره‌ها را در زمینه‌های مختلف جذب می‌کنند و اين نه‌فقط جابه‌جایی پول بلکه جابه‌جایی آن با شرايط موردنظر مشتري است و همه‌چیز در اين فرايند بانکي فکر شده و عميق است. بانک‌ها در کشورهاي پيشرفته، ماژول‌هایی ساخته‌اند و از آن‌ها استفاده می‌کنند. کشور ما هم بايد چنين ماژول‌هایی بسازد که مثلاً اگر يک کشتي در يک حادثه زیرآب رفت، بانک بتواند فردا پول آن را بدهد.

سيستم بانکداري دنيا با قواعد مدون و اصولي، انسجام دهنده معامله دو طرف می‌شوند و اسناد باوجود آن‌ها اعتبار می‌یابد، چون بانک‌ها به آن‌ها اعتماد کرده و تأییدشان می‌کنند. چنين مکانيزم‌هايي به کار گرفته می‌شود تا نظم در سيستم اين فرايند به وجود آيد.

.

در شبکه‌های اجتماعي نيز گاهي افراد از طريق ارتباطاتي که ايجاد شده، بدون وجود هيچ بانکي باهم مبادلات مالي انجام می‌دهند. نظر شما در مورد اين سبک از معاملات چيست؟

بله، امروزه بنا به نيازي که به وجود می‌آید در شبکه‌های اجتماعي هم اين کار انجام می‌شود و کم کم رگوليشن هم براي آن پيدا می‌شود. ما بايد بپذيريم که همه‌چیز صحيح است مگر آنکه عکس آن اثبات شود و در شبکه اجتماعي هم بايد با همین تصور پيش برويم و افراد خوب و با اهداف مثبت سعي می‌کنند تا کمکم شرايط غيرعادي را کنار بزند و بهترين شرايط را به وجود آورند و اين امر در يک پروسه منطقي کمکم جاي خود را به‌صورت حرفه‌ای باز می‌کند که البته شايد زمان ببرد.

از طرف ديگر آزادي عمل آن‌هم بيشتر است پس تخلف نيز در آن بيشتر است تا وقتی‌که رگولاتوري وارد عرصه آن شود و از طرفي افراد نيز خودشان با حذف يک گروه منفي و عدم عضويت در آن و مخالفت کردن با يک عمل غیرقابل‌قبول به‌صورت اتوماتيک، نقش پليس را بازي می‌کنند و بدين شکل فرايندهاي شبه بانکي عليرغم غيبت بانک در آن اتفاق می‌افتد و امنیت‌های نه‌چندان ساختاریافته بانکي و اطلاع‌رسانی‌های بين افراد باعث سلامت محيط و کمک به حفظ امنيت آن می‌کند.

به نظر من ازآنجایی‌که ساختار دروني همه‌چیز به‌گونه‌اي است که گرايش به‌خوبی دارند و به سمت خوب بودن پيش می‌روند لذا اين روند در شبکه‌های اجتماعي البته نه براي انجام معاملات بزرگ اما براي معاملات کوچک در فضايي که امنيت خود را ايجاد می‌کند، رو به گسترش می‌گذارد.

.

شايد ما در ايران ازلحاظ زيرساختي کم نداريم اما فرهنگ استفاده از اين تکنولوژي هنوز براي ما تعريف نشده، يعني ما از يکسو با موج تغييرات جديد و از سويي عقب ماندن در استفاده صحيح از آن‌ها مواجهيم؛ مثلاً هنوز هم بيشترين استفاده از دستگاه خودپرداز مربوط به برداشت پول است. فکر نمی‌کنید اين موضوع درروند پيشرفت ما تأثير منفي داشته و مشکل‌آفرین باشد؟

به نظر من کشور ما در بانکداري از ديگر نقاط دنيا عقب نيست. شما وقتي در انگليس براي پرداخت پول به يک بانک مراجعه می‌کنید، پروسه آن خيلي بيشتر از کشور خودمان طول می‌کشد. البته از سوي ديگر ما برخلاف آن‌ها در ايران تقريباً عمليات اعتباري نداريم. ما توان خوبي داريم اما اينکه چرا نخواستيم به چنين جايي برسيم را بايد بررسي کرد.

ما تعدادي افراد حرفه‌ای در زمينه بانکداري، جامعه‌شناسی و روانشناسي که کارشان فرهنگي است در کنار يکديگر نياز داريم تا همراه با کارشناسان کامپيوتر و الکترونيک و مالي و حقوقي اين کار را انجام دهند. ما در بحث پرداخت، قوانين ساده‌ای داريم و توانستيم خوب پيش برويم.

یک‌زمانی در سيستم بانکي ما مواقعي مانند شب سال نو، پول نقد رساندن به مردم يک کار اساسي و مهم بود و گاهي پول نقد کم می‌آمد و به نظر می‌رسد که ما امروز مشکل مديريت پرداختمان تا حدي حل شده و عمليات پشت‌صحنه بانکی‌مان را خوب انجام می‌دهیم؛ اما بايد در قسمت اعتبار هم سرمایه‌گذاری کنيم. ما بايد به‌جز شرکت‌ها براي مردم هم اعتبارسنجي بگذاريم.

بانک اگر براي هردو بخش پول‌های خيلي خرد و ديگري اعتبار اقدام کند و اعتبارسنجي هر ايراني را انجام دهد، می‌تواند پيشرفت زيادي داشته باشد.

.

انجام اين کار اعتبارسنجي، بيشتر يک اقدام قانوني است يا فني؟

اين امر بيشتر به قبول افراد احتياج دارد تا قانون. ما در حال حاضر به اين آساني نمی‌توانیم اعتبار کسي را در جامعه تشخيص بدهيم. برفرض من يک دستگاه کارت‌خوان در فروشگاه دارم که مراجعه‌کننده کارت می‌کشد و پول می‌پردازد اما هيچ راهي ندارم که تشخيص دهم اين فرد تابه‌حال چک برگشتي داشته و اين چک‌ها چه رقمي داشته.

البته درجاهای ديگر دنيا که اين امکان وجود دارد، هرگز به خاطر داشتن چک برگشتي، فرد را غير معتبر نمی‌دانند بلکه با تمهيدات و ارائه سطح مشخصي از خدمات متناسب با اعتبار وي کمک می‌کنند تا بتواند دوباره پيش برود.

ما براي فرهنگ‌سازی در اين امر به جامعه‌شناس، روانشناس و حقوقدان کشور خودمان نياز داريم تا بررسي لازم را با توجه به وابستگی‌های شخصي و بومي خودمان انجام دهند. ما بايد ابزارهايي را به کار ببريم تا گردش مالي در کشورمان بهتر شود و براي اين کار بايد فرهنگ خودمان را ارتقا بدهيم و اين کار بايد طبق ارزش‌های کشور خودمان برنامه‌ریزی شود.

با اين اوصاف من هنوز نمی‌دانم ارائه اين سرويس اعتبارسنجي و اقدام براي انجام آن وظيفه کيست البته تا حدي از آن را شايد بانک بتواند انجام دهد؛ مثلاً من می‌توانم از بانک بخواهم که بخشي از اطلاعات من را در اختيار فردي بگذارد که قرار است با او معامله‌ای انجام دهم، تا در جريان ميزان اعتبار من قرار بگيرد.

.

در بانک شهر شما تا چه حدي اين کارها را انجام داده‌اید؟

من آمده‌ام تا در بانک شهر خدمات مربوط به پول خرد را رايج کنم. شهرداري چندين سال است که NFC را به‌نوعی انجام می‌دهد و مترو و اتوبوس اين کار را در کنار هم انجام می‌دهند اما کمي مشکلات وجود دارد. مثلا کارت‌ها براي تاکسي يا پرداخت در يک شهر ديگر و خريد روزنامه‌ها جواب نمی‌دهد و اين براي پرداخت پول خرد توسط مردم مشکلاتي پيش می‌آورد؛ پس بايد ابزاري به وجود بياوريم که اين مسئله حل شود و با ساخت کيف پول خرد و متصل کردن سرویس‌های شهروندي با همکاری بانک‌های ديگر و گسترش اين روند سعي کنيم تا اين مشکل اندکي حل شود. ما هنوز براي کيف پول خرد دستورالعمل دقيقي از بانک مرکزي نداريم و فعلاً داريم روي آن کار می‌کنیم.

وقتي بحث کيف پول می‌شود، در اين قسمت بانک مرکزي اعمال‌نظر می‌کند. سرویس‌های شهري زيادي نظير پارکومتر و ورود به محدوده طرح ترافيک و غيره وجود دارند که با پول خرد سروکار دارند و می‌شود آن‌ها را به شبکه شتاب متصل و وارد کيف پول کرد.

این‌ها از برنامه‌های تسهيل پرداخت سرویس‌های شهري است و می‌توانیم آن را به ارائه خدمت در جاده‌ها هم بکشانيم و اگر تضميني پشت آن وجود داشته باشد مردم هم استقبال می‌کنند. ازآنجایی‌که بانک شهر هم به شهرداري ربط دارد و هم به بانک، درواقع ما اين دو را به يکديگر متصل می‌کنیم و اين پول را از هر حساب و هر بانکي می‌گیریم و به حسابی می‌ریزیم که بايد بابت ارائه خدمت مربوطه به آن واريز شود البته براي خدمات با مبالغ کمتر. فرق آن با قبل اين است که من قبلاً بليط را به پول نمی‌توانستم تبديل کنم اما حالا قابل‌تبدیل است.

.

درباره جيرينگ و تمايل آن براي گرفتن مجوز کيف پول نظر شما چيست؟

به نظر من آن‌ها به‌اشتباه دنبال کارهايي هستند که وظيفه بانک است و نيازي نيست که به دنبال کيف پول باشند. جيرينگ عملاً به‌نوعی بليط جابه‌جا می‌کند و شارژ موبايل می‌فروشد اما اگر من به‌عنوان بانک دست در دست جيرينگ بگذارم، او ديتا می‌دهد و من سرويس بانکي را ارائه می‌دهم.

اگر جيرينگ می‌خواهد کار بانکي کند بايد نظارت‌های بانکي را هم پشت سر بگذارد و از کار خود جا می‌ماند چون کار او چيز ديگري است. زماني براي جابه‌جایی يک پول که رقم نجومي هم نداشت يک هفته وقت لازم بود اما حالا ديگر با اين سيستم شتاب و تنها با يک کارت، يک سرويس ارزان و سريع در اختيار داريم که با استاندارد صحيح و خوبي به‌صورت کاملاً الکترونيک کار می‌کند. درست است که ميگوييم خدمات مجاني است اما به‌هرحال کسي که اين سرويس را می‌خواهد، حاضر است که کارمزد آن را هم بپردازد.

ما بايد دست در دست هم کار کنيم و رگولاتور هم به ما نظارت کند. ما سعي می‌کنیم تا کاري کنيم که اگر کارت سوختي گم شد يا مشکلي براي چنين کارت‌هایی پيش آمد صاحب کارت بتواند با يک رمز آن را بسوزاند و پول خود را ولو اندک از دست ندهد و بدين شکل امنيت افراد بالا برود.

.

چقدر اميدواريد؟

من مايلم که بانک مرکزي نظارت کند چون کمک‌کننده است و مسئوليت تقسيم می‌شود. شهرداري مديريت اجرايي خوبي دارد. می‌خواهیم اين موضوع را جا بيندازيم که ما نمی‌خواهیم همه‌کاره کيف پول الکترونيک باشيم. اين پروژه بزرگي است که تنها بخشي از آن مربوط به ماست. بانک شهر به‌عنوان سرويس خدمات شهري، بانکينگ را هم تسهيل می‌کند و با اين نگاه است که ما نبايد جلوي هم را بگيريم تا جايي که با قوانين بانک مرکزي تناقض نداشته باشد و يا شهرداري به مشکل برنخورد، پيش می‌رویم.

منبع: ماهنامه دیده بان فناوری، شماره اول

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.