راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

دیر اومدی نخواه زود برو / تلفن مستقیم رئیس‌کل بانک مرکزی

یک هفته‌س که اومدم دفتر جدیدم. الان دیگه می‌تونید به من بگید رئیس‌کل بانک مرکزی. میرداماد ترافیک داره که این یه ذره رفته رو مخم ولی طوری نیست. جالبه یه تلفن قدیمی اینجا هست که مردم می‌تونن زنگ بزنن مستقیم با من صحبت کنن. میشه بیای برام پخش کنی ببینم مردم چی میگن؟ قبلش کولر رو زیاد کن که خیلی گرمه.

«پول نداریم به خدا. نفسمون تنگ شده. تمام مجاری ما…»

– عوضش کن

«آقا ما نفهمیدیم شما بیمه‌ای یا صداوسیمایی یا شورای عالی امنیتی یا بانکی یا چینی یا…»

– بعدی

«رئیس گفتم تلفنی هم مجدد یادآوری کنم، در جریان هستید که شرکت ما شرکت شماست و اصلا ما و شما نداره. شما فک کن این جیب به اون جیب»

– ای بابا. برو بعدی

«آقا همتی سلام خوبین؟ مبارک باشه استاد. اون دسته گل هلندی به هیچ عنوان در برابر جنابعالی هیچ ارزشی نداره. ریاست شما مبارک همه ما…»

– بعدی

«با استارت‌آپ ما آشنایی دارید دکتر؟ ما اولین…»

– بعدی بعدی

« از فلان رسانه تماس می‌گیرم. کی خدمت برسیم؟»

– بعدی

«دیر اومدی نخواه زود برو. شاید تو بدی.»

– چی گفت؟

«تورم، بیکاری، فشار اقتصادی…»

– بعدی سریع

«تو جریان USSD تو تیم ما هستین یا تو تیم اونا؟»

– بعدی را بذار

«دست‌فروش دم مترو کارت‌خوان داره ولی دکتر سر کوچمون…»

-بزن بعدی

«اگه تا چند لایه معاوناتون را عوض کنید…»

– بعدی

«به سیاه‌نمایی‌های دشمنان خوک‌صفت خارجی و داخلی توجه نکنید. تمام!»

-بعدی چی میگه؟

«آقای همتی بچه‌های شما هم خارج از ایران زندگی…»

– بعدی

«آقا اون تاج گل نصف روز تزئین شده. امیدوارم بذارین تو دفتر کارتون و لذت…»

-باشه باشه

«تو رو خدا همین اول قضیه کارمزد را جدی بگیر. بسه دیگه. خسته شدیم دیگه!»

– بزن بعدی

«ناصر کجایی؟ چرا موبایلت در دسترس نیست؟ همین الان به خط من یه زنگ بزن»

– بگیرش، فعلاً بسه.

خب با هم شنیدیم که مردم چی میگن. به نظرم تقریبا قابل انتظار بود. می‌دونم که کجا اومدم و این یه چالش بزرگه. آره الان دارم بهشون زنگ می‌زنم. حواسم هست. الو، سلام.

ادامه دارد …

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.