راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ریشه‌های سیاسی بحران اقتصادی

احمد حاتمی یزد؛ دبیر کمیته اقتصادی حزب کارگزاران سازندگی ایران / برخی از بازاریان تهران دریکی دو روز گذشته در اعتراض به نوسانات ارز، مغازه‌های خود را تا ظهر بسته نگه داشتند؛ اما معلوم نیست که این به خواست خود آن‌ها بود یا این‌که از جایی به آن‌ها خط داده بودند. ظاهراً مردم نگران افزایش قیمت ارز هستند و تکلیف زندگی‌شان را حتی ازنظر خوراک، پوشاک، مسکن و پس‌اندازشان نمی‌دانند.

آن‌هایی که سرمایه و پول‌دارند پیرو دیگران تحت جو روانی ایجادشده، احساس می‌کنند که با افزایش قیمت دلار، دارایی‌هایشان کاهش پیدا خواهد کرد و وضعیت مالی‌شان ازآنچه هست بدتر خواهد شد. در این‌که ارزش پول ملی طی سه ماه گذشته کاهش‌یافته کسی شک و شبهه‌ای ندارد.

طبعاً وقتی پول ملی ارزش نداشته باشد اجناس نیز گران می‌شود. در ابتدای امر نیز این گرانی، در بازار ارز خودش را نشان داده و طبعاً قدم‌های بعدی را در اجاره و مسکن و کالاهای موردنیاز خانواده‌ها برمی‌دارد. به‌خصوص کالاهای وارداتی.

به دنبال این گرانی، محصولات و تولیدات داخلی نیز گران می‌شوند و در صورت ادامه پیدا کردن چنین روندی برخی از کالاها در بازار کمیاب می‌شوند. مثلاً در تولید خودرو اگر نتوانیم قطعات موردنیاز را وارد کنیم، به دلیل نبود این قطعات، خودروسازان کالاهایی نیمه ساخته دارند که در انبارهایشان نگه خواهند داشت و نمی‌تواند بفروشند و خودرویی نمی‌فروشند. این موضوع در خصوص سایر کالاها اعم از برقی و غیر برقی هم صدق می‌کند.

تنها کالاهای می‌توانند دوام بیاورند که صد در صد مواد اولیه و قطعاتشان داخلی باشد. البته چنین کالاهایی در ایران بسیار کم است. دولت به درسی اولویت را به کالاهای اساسی‌ای می‌دهد که خوراک مردم را تأمین می‌کند، مانند گندم نان و پنیر و غیره. بخشی از همین مواد اولیه زندگی هم از خارج کشور تأمین می‌شود. مثلاً در پرورش مرغ، دارو و دان موردنیاز وارداتی است.

اکنون اگر می‌بینیم دولت اولویت خود را بر تأمین کالاهای اساسی گذاشته، سیاست درستی است. اغلب مردم هنوز به‌درستی نمی‌دانند چه خبر است و چه اتفاقی رخ‌داده. لازم میدانم به مردم بگوییم که وضع از چه قرار است.

متأسفانه دولت سکوت کرده و هیچ اطلاعاتی به مردم نمی‌دهد که چرا ما دچار بحران شده‌ایم؟ چرا نمی‌توانیم خریدوفروش دلار داشته باشیم؟

به نظر من این مسئله دلایل سیاسی داخلی و خارجی دارد. دولت باید در گفت‌وگو با مردم ریشه‌های مسائل را به آن‌ها بگوید و وضعیت را برای جامعه، شفاف توضیح دهند. زمان جنگ تحمیلی وقتی صدام به ایران حمله کرد، نمی‌توانستیم حمله او را به کشورمان مخفی کنیم. واقعیت را به مردم گفتیم تا شرایط مادی و روانی لازم برای مردم روشن شود. اکنون نیز باید در مورد مسائلی که ترامپ و اروپا با ما دارند برای مردم توضیح دهیم.

در حال حاضر معلوم نیست که ارز در کشور چند نرخ دارد. بازار کاملاً مبهم و سردرگم است، زیرا اطلاعات درستی به دست کسی نمی‌رسد. بازاری‌ها نمی‌دانند وقتی یک جنس را به قیمت امروز می‌فروشند آیا فردا هم می‌توانند به همان قیمت جنس مشابهی را جایگزین کالای فروخته‌شده قرار دهند یا خیر.

اگر وقتی نتوانند نیازشان را برطرف کنند قیمت ثابت نمی‌ماند تا بتوانند فروش داشته باشند و اگر نتوانند بفروشند و کالاهایشان را جایگزین کنند مجبور هستند مغازه را ببندند و بیکار شوند. چنین وضعیتی نتیجه اقدامات خارجی‌ها و سوء مدیریت خودمان است.

ما برای مرتفع شدن مشکلاتمان نیاز به آرامش در محیط کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری خارجی داریم. سرمایه‌گذار خارجی وقتی می‌آید که امنیت باشد. ایران امیدوار بود و هست که بتواند مشکلات اقتصادی خود را از طریق اروپا و روسیه و چین حل کند. هنوز هیچ خبر جدیدی از اروپایی‌ها به دست ما نرسیده؛ اگرچه ظاهراً ایران با آن‌ها در حال مذاکره است تا ببینند حرفشان در خصوص اجرای قانون انسداد چقدر جنبه عملیاتی پیدا می‌کند.

اروپایی‌ها گفته بودند که از شرکت‌های کوچک‌تر برای تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران حمایت می‌کنند ولی از شرکت‌های بزرگ عملاً حمایتی صورت نمی‌پذیرد؛ اما همان لیست شرکت‌های کوچک هم بیرون نیامده است. هرچند اگر هم‌اسم شرکت‌های کوچک را در قالب لیست اعلام کنند، مشکلاتی که ایران در نقل‌وانتقال وجوهات دارد معلوم نخواهد کرد که مبادلات بانکی مربوط به همین شرکت‌ها به چه صورت خواهد بود.

اینکه اروپایی‌ها تاکنون هیچ خبری نداده‌اند ازجمله تاکتیک‌های فشار بر ایران است و ممکن است حتی نتیجه آن عملی نکردن چنین قانونی در رابطه با کشور ما باشد. اروپایی‌ها با ایران مقابله سیاسی می‌کند تا ببینند که کشورمان از برخی مواضعش کوتاه می‌آید یا خیر، ممکن است حتی آن‌ها هم پس از مدتی در موضع آمریکا قرار بگیرند.

آقای عراقچی چند روز پیش مطرح کردند که اگر مشکل حل نشود ما از برجام خارج می‌شویم، اما نکته اینجاست که اروپایی‌ها این حرف‌ها را باور نمی‌کنند به گمان اینکه ما به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانیم از برجام خارج شویم. لذا دوطرفه در حال امتحان کردن یکدیگر هستند تا ببینند کدام‌یک زودتر کوتاه می‌آید.

این مسئله باعث شده که نتیجه در هاله‌ای از ابهام باقی بماند. آقای علی مطهری نایب‌رئیس مجلس هم در مصاحبه‌ای اعلام کردند که ۶ ماه اگر مقاومت کنیم اوضاع تغییر می‌کند. ایشان اما هیچ دلیلی نیاوردند، از کجا معلوم که 6 ماه دیگر شرایط فرق کند.

آیا اصلاً محاسبه‌ای شده که قرار است چه اتفاقی برای کشور بیفتد؟ اگر این وحشت ادامه پیدا کند مسئولان شروع به جیره‌بندی می‌کنند و هیچ بعید نیست که مجدداً شرایط دوره جنگ را تجربه کنیم. برای کاستن از این وحشت باید دولت با مردم حرف بزند و توضیح دهد که چرا این وضعیت به وجود آمده است. چرا نمی‌توانند ارز را کنترل کنند.

هنوز که تحریم‌ها عملیاتی نشده و کشور ما نیز بیش از ۳۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد؛ بنابراین دولت باید پاسخگو باشد که علت استفاده نکردن از این پول چیست. آیا تصمیمی سیاسی است یا اینکه پول را برای شرایط سخت‌تر گذاشته است؟ باید به مردم بگویید که چه خبر است. وقتی جامعه در ابهام باشد، وحشت و ترس مردم خیلی بیشتر هم خواهد شد.

ایرانبه نظر می‌رسد وحشت منحصر و مختص به آن قشر کمی از جامعه است که با دلار و واردات و صادرات سروکار دارند وگرنه فعلاً اتفاق خاصی نیفتاده که زندگی‌بخش زیادی را در بربگیرد؛ اما ممکن است اتفاقات بدی بیفتد. مردم ازلحاظ روحی و روانی حق‌دارند بدانند چه اتفاقی در حال افتادن است تا فشار از روی زندگی‌شان برداشته شود. باید جامعه را کم‌کم آماده کنیم، نمی‌توان مردم را ناگهان با شرایط بد اقتصادی روبه‌رو کرد.

فشار اقتصادی که غربی‌ها بر ایران وارد می‌کنند همین است که اجازه نمی‌دهند ایران از پول‌های خودش هم استفاده کند. عملاً منابع ارزی ما در کشورهای کره، ژاپن، چین و هند قرار دارد و برخی از این کشورها اجازه نمی‌دهند ما از پول‌های خودمان در آن کشورها استفاده کنیم.

هیچ‌کدام از این کشورها غیرازاینکه به فکر منافع خودشان باشند هیچ کاری برای ایران انجام نخواهند داد، بنابراین نمی‌توان روی آن‌ها حساب کرد. هیچ راهی جز تعامل و کار با دنیا نداریم. این سیاست انزواطلبانِ ایران محکوم‌به شکست است و هیچ راهی برای پیروزی باقی نگذاشته است. ما کشوری هستیم که کل درآمد سالانه‌مان ۴۰۰ میلیارد دلار یعنی تقریباً برابر با درآمد یک فروشگاه زنجیره‌ای در آمریکاست.

۱۰۰ میلیارد دلار از این درآمد سالانه از صادرات نفت و پتروشیمی و غیره به دست می‌آید؛ بنابراین با ۱۰۰ میلیارد آن‌هم که پول به‌دست‌آمده از صادراتمان است قدرت خرید از خارج داریم. جمع قدرت خرید از خارج و صادرات ایران به 200 میلیارد دلار می‌رسد یعنی ۵۰ درصد درآمد ملی ایران درگیر با معاملات با دنیای خارج است. کشوری که ۵۰ درصد از درآمد ملی‌اش در ارتباط با راد و ستد خارجی است نمی‌تواند با دنیا تعامل مثبت نداشته باشد.

ما حتماً باید با دنیا روابط دوستانه و صمیمی برقرار کنیم، حتی اگر به قیمت کنار گذاشتن یکسری اصول ایدئولوژیک باشد. در غیر این صورت فشار غیرقابل‌تحملی بر جامعه وارد خواهد آمد و احتمال اینکه بیکاری، فقر و فساد کشور را در بربگیرد بسیار بالاست و همه‌چیز بستگی به تعامل ایران با دنیا دارد. به‌جز آمریکا و اسراییل می‌توان با دیگر کشورهای جهان کارکرد.

ما تحریم شده‌ایم و نقل و انتقالات وجوهمان محدودشده است، اما انگار گروهی در ایران هیچ تصوری از واقعیت امر در کشور ندارند، نکته بعدی درباره FATF است. این قانون بحثی تکنیکی دارد و آن این است که باید برای هر دریافت و پرداختی که بانک‌ها انجام می‌دهند، سند، فاکتور و دلیل وجود داشته باشد.

البته نباید فشارها به دولت را نیز منکر شد. این روزها دوباره زمزمه استعفای دولت و رئیس‌جمهوری بالاگرفته است و در این جهت، مخالفان دولت هم‌فشار زیادی به کابینه می‌آورند. نکته مهم این است که با کنار رفتن آقای روحانی، وضع بدتر می‌شود که بهتر نخواهد شد.

حداقل با حفظ رئیس‌جمهور ظاهر ثبات در کشور حفظ می‌شود و دوام مدیریت را می‌توانیم به نمایش بگذاریم. در غیر این صورت احساس ناامنی به‌مراتب بیشتر خواهد شد و نفر بعدی هرکسی که باشد نمی‌تواند اوضاع را سروسامان دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.